یادداشت/ محمدجواد پاینده روزنامه‌نگار
وقت آن نرسیده که مدیران باشگاه‌ها نگاه متفاوتی به مقوله انتخاب معاونان و مدیران میانی خود داشته باشند و نه برمبنای آشنایی و رانت بلکه با توجه به شاخصه‌ها و استانداردهای اصولی نفرات مورد نظر خود را انتخاب کنند؟
  • ۱۳۹۸-۰۲-۲۳ - ۱۱:۴۸
  • 00
یادداشت/ محمدجواد پاینده روزنامه‌نگار
معاونت ورزشی، کرسی جنجال و شهرت
معاونت ورزشی، کرسی جنجال و شهرت
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دقیقا به خاطرم نمی‌آید که این عنوان معاونت ورزشی از چه سالی در فوتبال باشگاهی ما با این شکل و شمایل رایج شد. اواخر دهه 70 یا ابتدای دهه 80، اما در هر زمانی که بود مصادف شد با ورود خادمان بی‌ریایی که بی‌میل به کسب شهرت از دریچه فوتبال نبودند و رفته‌رفته هرچه گذشت و جذابیت‌های رسانه‌ای فوتبال بیشتر و گسترده‌تر شد، این آفت تازه از راه رسیده، سر و شکل متفاوتی پیدا کرد.

یکباره چشم باز کردیم و دیدیم هر سو و هر جا یک معاون ورزشی است که به جای رئیس هیات‌مدیره، مدیرعامل، سرمربی، بازیکن، سرپرست و تمامی عناوین و مشاغل یک باشگاه، گفت‌وگو می‌کند.

حالا سرقفلی کرسی معاونت ورزشی با همراه داشتن همه آپشن‌های لازم ازجمله مصاحبه‌های همه روزه، اظهارنظرهای جنجالی و گفت‌وگوهای صوتی و تصویری قیمت پیدا کرده، هرچند آن زمان که برنامه 90 بود اگر قسمت می‌شد و معاون تازه از راه رسیده توفیق گفت‌وگوی مختصری با عادل را هم روی خط پیدا می‌کرد، بیشتر به مراد دلش که همان خدمت خالصانه و صادقانه بود، دست می‌یافت.

نقطه مشترک دیگر در این کرسی رسیدن از عرش است به فرش، در فاصله چند هفته، زمانی که به‌واسطه یک رابطه فامیلی با مدیر یا رئیس یا مسئول دیگری می‌توانید به تمامی تصاویر و لحظه‌های ماندگار باشگاه راه پیدا کنید. در گوشه‌ای از تصویر جلسه مشترک سرمربی و مدیرعامل جای بگیرید، به جای معاون حقوقی مدافع حقوق قانونی باشگاه شوید یا به جای سرپرست از برنامه اردوها و فعالیت‌های نقل‌وانتقالاتی باشگاه صحبت کنید، خلاصه اینکه صحبت کنید، عکس بگیرید و دیده شوید.

این شرح وظایف جذاب و دل‌نشین البته برای باشگاه‌ها خالی از هزینه نبوده و نیست. عموما این معاونان ورزشی هستند که از راه می‌رسند، اردوهای برون‌مرزی آنچنانی یا نقل‌وانتقالات و قراردادهای آنچنانی روی دست باشگاه می‌گذارند و بعد از رسیدن به اهداف مطلوب یا احتمالا برملا شدن پرونده‌ها برکنار می‌شوند. این معاون ورزشی سابق است که هنوز تکلیف آن اردوی مشکوک اروپایی و جذب آن دو بازیکن بحث‌برانگیز را روشن نکرده، رفته در باشگاه دیگری سمت مشابه می‌گیرد، یا این معاون ورزشی دیگری است که تکلیف قرارداد سرمربی معزولش با توجه به توافق یکجانبه ترکمانچای‌گونه هنوز مشخص نیست و در آخر این معاون دیگر که وقتی روی خط رادیو می‌آید، با ادبیاتی سخیف مایه خجالت جامعه فوتبال می‌شود.

آنچه می‌ماند ویرانه‌ای است به جا مانده برای مدیران بعد؛ بدهی‌های سنگین برای مالکان باشگاه و نگرانی‌های بی‌پایان برای هواداری که به این آمدن و رفتن‌های گاه و بی‌گاه عادت کرده.  وقتش نرسیده که مدیران باشگاه‌ها یا فراتر از آن، مدیران بالادستی باشگاه‌ها فکری به حال شرایط بحرانی مدیریت در فوتبال باشگاهی کشور کنند؟

ادبیات سخیف برخی از این آقایان، رفتارهای عجیب، اظهارنظرهای غیرکارشناسانه و عدم‌آشنایی با بدیهیات فوتبال، تنها نشان‌دهنده یک حقیقت تلخ است، اینکه هیچ فیلتر و سنجش استانداردی برای انتخاب مدیران میانی باشگاه‌ها وجود ندارد و مهم‌ترین شاخصه رانت‌های مرسوم دوستانه یا فامیلی است. باید نگران شد وقتی معاون ورزشی یک باشگاه برای کسب شهرت و محبوبیت بیشتر نزد هواداران تیم محبوب خود برای کشور ایجاد بحران می‌کند و با اظهارات نسنجیده تنها به دنبال ماندگاری خود در قلب هوادار متعصب است.

شأن مدیریت باشگاهی در فوتبال ایران به چه جایگاهی تنزل یافته که اشخاص و افرادی بدون دانش و تجربه کافی با چهره‌هایی ناشناخته وارد محبوب‌ترین و شناخته‌ترین باشگاه‌های کشور می‌شوند و در کوتاه‌ترین زمان ممکن صفحات کلیه رسانه‌ها را پر می‌کنند از مصاحبه‌های خالی از محتوا که هدفی به جز فریب هوادار فوتبال را دنبال نمی‌کند.

وقت آن نرسیده که مدیران باشگاه‌ها نگاه متفاوتی به مقوله انتخاب معاونان و مدیران میانی خود داشته باشند و نه برمبنای آشنایی و رانت بلکه با توجه به شاخصه‌ها و استانداردهای اصولی نفرات مورد نظر خود را انتخاب کنند؟

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران