
به بهانه سی و نهمین سالروز حمله تروریستهای خلق عرب به سفارت ایران در لندن، «فرهیختگان» عملکرد دولت انگلستان در این حادثه را بررسی کرد.
عملیـات انگلـیسـی نـجـات
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359 یک حادثه مهم در تاریخ روابط ایران و بریتانیا است. 10 اردیبهشت 1359 افرادی که خود را گروه «الشهید» میخواندند به سفارت ایران در لندن حمله کردند و 26 نفر از دیپلماتهای ایرانی را گروگان گرفتند. این افراد خواستههای مختلفی داشتند، ازجمله جدایی استان خوزستان از ایران و آزادسازی زندانیهای عربزبان از زندانهای کشور. پس از ارائه درخواستها دولت بریتانیا مذاکره با آنها را آغاز کرد، اما این مذاکرات خروجی قابلتوجهی نداشت و البته این ماجرا درنهایت منتهی به شهادت دو تن از دیپلماتهای ایرانی شد. در این میان نحوه عملکرد دولت انگلستان و مواضع دخالتجویانه و بعضا ضدایرانی آنها قابلتوجه بود. در ادامه گزارش «فرهیختگان» از این واقعه میخوانید.
شرح واقعه
یکسال پس از فروکشکردن ناآرامیهای قومیتی در خوزستان، در شرایطی که با تهاجمات پراکنده عراق به مرزهای غربی کشور، امکان وقوع جنگ محتمل بود، یک گروه 6 نفره که خود را عرب ایرانی معرفی میکردند، ساعت ۱۱:30صبح چهارشنبه ۱۳اردیبهشت 1359 به سفارت ایران در لندن حمله کرده و آن را به مدت 6 روز به تصرف خود درآوردند. مردان مسلح ۲۶ نفر را به گروگان گرفتند که عبارت بودند از: ۱۷ نفر اعضای سفارت، هشت نفر مراجعهکننده و یک نفر پلیس نگهبان سفارت. بین گروگانها دو نفر از کارمندان بیبیسی و دو روزنامهنگار نیز حضور داشتند.
ماهیت مهاجمان
سازمان سیاسی خلق عرب در آن زمان خود را وارث تمامی گروههای سیاسی قومگرا در خوزستان میدانست و گروگانگیرها گاه خود را عضو سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان ایران و گاه جبهه دموکراتیک انقلابی برای آزادی خوزستان وابسته به عربستان معرفی کردند. آنها گروه 6نفره خود را «الشهید» نامیدند. کانون سیاسی خلق عرب مسلمان ایران و کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران، کانونهایی بودند که در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وجود آمدند و مطالبهکننده حقوقی ازجمله: تدریس به زبان عربی، اولویت صَرف درآمد نفتی خوزستان در همین استان و بعد در ایران و انتساب مسئولان عرب برای مناصب دولتی در خوزستان بودند.
این 6 نفر به نامهای عون (سلیم توفیق)، مکی، حسن، فیصل، شاعی، علی (فوزی بداوینژاد) و یک نفر افسر ارتش بعث به نام «سامی محمدعلی» با نام مستعار روباه، 11 فروردین با گذرنامههای عراقی از بغداد به لندن پرواز کردند. مغز متفکر گروه سامی محمدعلی نام داشت که از بیرون سفارت عملیات را هدایت میکرد و پس از شروع درگیریها متواری شد. رهبر عملیات «عون» بود که به همراه پنج نفر دیگر پس از خلع سلاح نگهبان سفارت، تمامی افراد حاضر را به گروگان گرفتند.
بنا به گفته دکتر افروز، کاردار وقت سفارت ایران در لندن، مهاجمان مسلح به دو قبضه یوزی، چهار کلت، یک رولور و سه نارنجک بودند. با توجه به نقش دولت بعث عراق در این ماجرا مشخص شد که مهاجمان اسلحهها را از طریق وابسته نظامی سفارت عراق در لندن به دست آورده بودند. چند روز قبل از این اقدام تروریستهای خلق عرب، نامهای از سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به وزارت خارجه بریتانیا نوشته شده و در آن از دولت بریتانیا به دلیل تهدید مداوم بعثیها، تامین امنیت سفارت ایران از طریق واگذاری حفاظت به نیروهای سپاه پاسداران یا اجازه حمل اسلحه توسط اعضای سفارت خواسته شده بود. اما دو روز پس از تعهد بریتانیا مبنیبر تامین کامل امنیت سفارت ایران، این حمله اتفاق افتاد. مهاجمان به سفارت، در ازای آزادی گروگانها درخواست آزادی زندانیانی را داشتند که در رابطه با حوادث خونبار انفجارات جنوب کشور بازداشت و دستگیر شده بودند. همچنین این عده خواستار آزادی بدون قید و شرط گروگانهای آمریکایی مستقر در لانه جاسوسی بودند. آنها در یک تماس تلفنی با بخش برونمرزی خبر بیبیسی، خواستههای خود را به این شرح بیان داشتند.
«خواسته ما آزادی ۹۱ عرب از زندانهای خوزستان، عربستان که یکی از استانهای جنوبی ایران است، میباشد. دولت ایران ۲۴ ساعت مهلت دارد این ۹۱ نفر را آزاد کند و با هواپیما به لندن بیاورد. موقعی که این هواپیما به لندن رسید، ما به همراه گروگانها به یک پایتخت عربی در خاورمیانه پرواز خواهیم کرد و در آنجا گروگانها آزاد خواهند شد. آنها همچنین گفتند خواستار خودمختاری خوزستان (عربستان) و شناسایی آن توسط دولت ایران هستند.»
عون سردسته مهاجمان خود را ادامهدهنده راه کشتهشدگان خلق عرب در خرداد 1358 معرفی و با شور و حرارت، خواستههای خود را عنوان میکرد. آنها از طریق سفارت انگلیس در ابوظبی درخواستهای خود را به اطلاع وزارت خارجه ایران میرساندند. این درخواستها با حمایت تلویحی دولت انگلیس که درخواست کرده بود ماجرا بدون هیچ نوع تلفاتی پایان پذیرد، همراه بود. البته علیرغم تهدید اشغالگران در مورد کشتن گروگانهای ایرانی، وزارت خارجه ایران براساس سیاست شورای انقلاب هیچگونه نرمشی در مواضع اولیه خود نشان نداد و حاضر به معامله با گروگانگیرها نشد. حتی در پاسخ تهدیدات مردان مسلح اعلام کرد دیپلماتهای ایرانی آماده شهادت هستند.
اشغالگران سفارت ایران برای اجابت درخواستهای خود ضربالاجل تعیین کرده بودند. ساعت 15:30 روز پنجشنبه پایان مهلت بود که پس از چندبار تمدید از سوی مهاجمان، بدون هیچ اتفاق خاصی پایان یافت و حتی خبرنگار بیبیسی که برای دریافت ویزا به سفارت ایران رفته بود، آزاد شد.
با طولانیترشدن زمان گروگانگیری، خواستههای مهاجمان شروع به تغییر کرد و با مایوسشدن از اجابت خواستههایشان از سوی دولت ایران، حتی راضی شدند تنها یک هواپیما برای خروج از خاک انگلیس در اختیار آنان گذاشته شود. گروگانگیرها روز پنجم تصرف سفارت ایران، ناامیدانه شرط تسلیم خود را، مصاحبه با یک روزنامه خاص عربی مطرح کردند که البته این شرط را دولت انگلیس به طرف ایرانی منتقل نکرد. اشغالگران همچنین برای انجام مذاکره خواهان حضور یکی از سفرای عراق، الجزایر یا اردن در محل سفارت شدند ولی تا پایان این ماجرا هیچ یک از دیپلماتهای کشورهای مذکور حاضر به این کار نشدند.
با اعلام خبر تصرف سفارت ایران در لندن، بلافاصله گروههای مختلف ایرانیان مقیم انگلستان، در طول مدت گروگانگیری و حتی هنگام شب، با تجمع اطراف ساختمان سفارت، ضمن سردادن شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر کارتر، دست به راهپیمایی زدند. در چندین مورد، ازدحام جمعیت به اندازهای بود که پلیس انگلیس برای متوقفکردن تظاهرات دخالت کرد که در این میان تعدادی زخمی و تعدادی نیز بازداشت شدند.
روز بعد از حادثه و تعلل پلیس لندن
روز بعد از درگیری خیابانهای اطراف سفارت ایران شاهد جمعیت بیشتری بود که هنگام ظهر برای اقامه نماز جماعت، خیابانها نیز بسته شد. در همان روز دانشجویان ایرانی مقیم لندن اعلام کردند تا آزادی کامل گروگانها در برابر سفارت متحصن شده و دست به اعتصاب غذا خواهند زند. این عده حتی اعلام کردند که حاضر هستند با گروگانهای دیپلمات مبادله شوند. این دانشجویان با پیام وزارت امور خارجه مبنیبر پایاندادن به تحصن و تظاهرات، با صدور قطعنامهای ضمن تاکید بر آزادی گروگانها و حضور خود در صحنه تا حصول نتیجه به تجمع و اعتصاب غذای خود پایان دادند.
با طولانیشدن زمان گروگانگیری، مهاجمان که تمامی راهها را به روی خود بسته دیدند، به تهدید پرداخته و عنوان کردند در صورت برآوردهنشدن خواستههایشان هر دو ساعت یک نفر را خواهند کشت. با اتمام این زمان مهاجمان که مستأصل و درمانده شده بودند، بهمنظور عملیکردن تهدید خود به سراغ عباس لواسانی، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران رفتند که از ابتدای تصرف سفارت بسیار شجاعانه با مهاجمان برخورد کرده و به آنها تاکید کرده بود هیچگونه اهانتی را به حضرت امام خمینی(ره) تحمل نخواهد کرد. عباس لواسانی حتی پیشنهاد کرده بود حاضر است زودتر از دیگران به شهادت برسد و از این امر ترسی ندارد. مهاجمان پس از انتقال او به زیرزمین با شلیک تیر هوایی ادعا میکنند که او را کشتهاند اما با مقاومتی که لواسانی در برابر آنها نشان داد، او را به شهادت رسانده و جنازهاش را به بیرون سفارت منتقل کردند. به تعبیر «ترهور لاک» افسر گروگان انگلیس در داخل سفارت، وی را معصومانه به قتل رساندند.»
ورود نیروهای ویژه لندن و پایان عملیات نجات
بهدنبال شهادت لواسانی، در شرایطی که مساله گروگانگیری با مماشات نیروهای انتظامی بریتانیایی مواجه شده بود و هیچ اقدامی علیه تروریستها صورت نمیگرفت، به دستور مارگارت تاچر عملیات ضداشغال سفارت ایران از پلیس به نیروهای ویژه اسآاس منتقل شد. در همین زمینه لرد کارینگتون، وزیر امور خارجه انگلیس گفت: «هنگامی که مردان مسلح یکی از گروگانها را بهقتل رساندند و جنازه او را به نمایش گذاردند، ما فکر کردیم که دیگر کافی است و وارد عمل شدیم.»
نیروهای اسآاس که قبلا با روشهای مختلف در پنجرهها، شومینهها و دیوارهای سفارت ایران وسایل شنود و مواد منفجره کار گذاشته بودند، اندکی پس از ساعت ۱۹ روز دوشنبه پنجم می به محل هجوم برده و در عملیاتی که تنها ۱۱ دقیقه به طول انجامید، چهار نفر از تروریستها را در جا کشته و گروگانها را آزاد کردند. در تیراندازی اشغالگران که متعاقب حمله نیروهای امنیتی انگلیس روی داد، دکتر افروز کاردار سفارت، دادگر و علی صمدزاده مورد اصابت گلوله قرار میگیرند. در این عملیات دو نفر اول مجروح شده ولی علی صمدزاده دیگر دیپلمات ایرانی بهعلت شدت خونریزی زیاد، بهشهادت میرسد.
این عملیات از سوی دولت انگلیس «پرنسس گیت» نامیده شد. وقتی این عملیات به پایان رسید جنازه پنج تن از اشغالگران شناسایی و نفر ششم که علی نام داشت و خود را بین گروگانها پنهان کرده بود، دستگیر شد. این گروگانگیر، پس از دستگیری و محاکمه در دادگاه عالی لندن به مجازات حبس ابد محکوم شد و در زندانی شدیدا تحت کنترل، در منطقه سافولک به سر میبرد. او در نوامبر سال ۲۰۰۸ میلادی آزاد شد اما به ایران استرداد نشد. به جای آن با حمایت دولتی مخفیانه زندگی میکند. آخرین بازمانده تروریستها، در دادگاه به قاضی گفت که در بغداد او را فریب دادهاند و اکنون از آنچه کرده پشیمان است. او گفت که هدایت عملیات در بغداد و سازماندهی گروه در لندن را یک افسر عراقی ارتش بعث به نام سامی محمدعلی، با نام مستعار روباه، برعهده داشته است. افروز کاردار وقت سفارت ایران خواستار حضور در دادگاه عضو باقی مانده این گروگانگیری شد؛ ولی دولت بریتانیا دادگاه را غیرعلنی برگزار کرد. بعدها بخشی از صورتجلسههای دادگاه ناپدید و حذف شد.در سال ۲۰۰۰ وزارت کشور بریتانیا نخستین تقاضای آزادی زودهنگام بداوینژاد را رد کرد. در بهمن ۱۳۸۲، فوریه ۲۰۰۴، رسانهها در بریتانیا خبری را منتشر کردند که تقاضای آزادی گروگانگیر زنده مانده برای دومین بار با مخالفت دیوید بلانکت وزیر کشور بریتانیا بایگانی شد. فوزی بداوینژاد که به دلیل حمله مسلحانه و مشارکت در کشته شدن و زخمیکردن دیپلماتهای ایرانی به ۲۵ سال زندان محکوم شده در زمان نخستین بررسی پروندهاش برای آزادی، ۲۴ سال را در زندان سپری کرده بود. پیش از این یک دادگاه تجدیدنظر در لندن، در رسیدگی بدون سروصدا و نسبتا مخفیانه رای به کاهش محکومیت زندان بداوینژاد از ۲۵ سال به ۲۲ سال داده بود، ولی وزیر کشور وقت با تایید این مساله نیز مخالفت کرده بود.
سرانجام بداوینژاد با موافقت هیات بخشودگی مورد عفو مشروط قرار گرفت و در همین ارتباط وکیل وی اظهار داشت: «دستگاه قضایی بریتانیا تایید کرده فوزی بداوینژاد تهدیدی برای جامعه محسوب نمیشود و درنهایت حکم به آزادی او داده است.»
روزنامه دیلیمیل با انتشار گزارشی درباره آزادی بداوینژاد از قول یک منبع انگلیسی نوشت: «بداوینژاد اکنون از زندگی خوبی برخوردار است. او خوشحال است و در لندن سیر و سیاحت میکند. وی هیچگونه آزاری ندارد و تنها اجازه ندارد که به مکانهای خاص نظیر سفارت ایران نزدیک شود. او کاملا اصلاح شده! و از افرادی که در این حادثه آسیب دیدند، عذرخواهی میکند!» در همین حال ترِوِر لاک، افسر پلیسی که در زمان وقوع حادثه توسط تروریستها گروگان گرفته شده بود، با ارسال نامهای به دولت مخالفت خود را با آزادی بداوینژاد نشان داده و گفته است: «نباید اجازه اقامت در این کشور به بداوینژاد داده شود. وی بدون پرداخت مالیات زندگی میکند.»
به نوشته دیلیمیل وزارت کشور انگلیس در این باره توضیحی نداده است.
منبع: بنیاد هابیلیان
مطالب پیشنهادی










