به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یکی از دوستانم درباره انیمیشن «بچه رئیس» در صفحه مجازیاش نوشته بود، این انیمیشن با استفاده از زبان تخصصی هنر و با محوریت اقتصاد به مساله پویایی هسته خانواده میپردازد، چراکه امروزه در سبک زندگی غربی جایگاه فرزندآوری روند نزولی پیدا کرده است و افراد برای فرار از تنهایی به سمت نگهداری از حیوانات خانگی روی آوردهاند. زیبایی کار مکگراث کارگردان «بچه رئیس» به تصویر کشیدن خلأها و مشکلات تکفرزندی در زندگی ماشینی امروزی است. کارگردان با نگاه روانشناسانه کاراکتر اصلی فیلم را پسربچهای هفتساله به نام تیمی انتخاب میکند و با ورود نوزاد کت و شلوارپوش و ترسیم دعواهای برادرانه به ریشهیابی ترسهای کودکی از طرد شدنها و همچنین ناتوانی تکفرزندها در برقراری ارتباط مناسب با دیگران -که در رفتارهای خشونتآمیز تیمی نسبت به نوزادان نمایش داده شده است- میپردازد و با هنرمندی نقد خود را به خستگیها و استرسهای والدین از کار روزمره و ناکارآمدی حضور پرستاران بچه در پر کردن خلأهای عاطفی کودکان بیان میکند. استودیوی دریمورکز تلاش میکند با نشان دادن ارتباطات عاطفی قوی خانوادگی و ارزش کار تیمی فضایی کاملا ملموس را برای مخاطب خلق کند تا والدین نسبت به داشتن خانوادههای پویا و پرجمعیت بیشتر ترغیب شوند؛ چراکه کاهش جمعیت جوامع پیشرفته معضلات جدیای همچون کاهش نیروی جوان، پیری و بینشاطی جمعیت، افزایش ابتلا به افسردگی، منفعل شدن عوامل فرهنگی و در پی آن عدمرشد اجتماعی و در نتیجه عدمرشد و توسعه اقتصادی را برای این جوامع به همراه داشته است.
با تکیه و استناد بر این تلاشها در کشورهای غربی و همچنین نگاهی به وضعیت داخلی و اخباری که با فواصل کوتاه از کاهش رشد جمعیت و افزایش پیری در جامعه ایرانی میشنویم، وارد بحث میشویم.
سونامی سالمندی، سونامی خاموش سالمندی، ایران در آینده یکی از پیرترین کشورهای دنیا و... همه تیتر خبرهایی است که هر از چندگاهی در رسانههای مختلف در ارتباط با آینده جمعیتی ایران و سن و سال مردم ایران در سالهای بعد منتشر میشود. سوای صحت و سقم این ادعا که حداقل برای گویندگان آنها کار سختی هم نیست، اینکه این موضوع چه تاثیری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در آینده خواهد گذاشت، نکته بسیار مهمتری است. به هرحال جمعیت سالخورده احتیاجاتی را طلب میکند و اولویتهایی دارد که در وضعیت فعلی که ادعای جوانی جمعیت میکنیم در رفع آنها بازماندهایم، نمونه این ادعا و مصداق آن هم باشد تجمعات و مطالبات صندوقهای بازنشستگی و... که در رفع حداقل احتیاجات این جمعیت باز ماندهاند.
سونامی خاموش سالمندی
جمشید تقیزاده، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری سال گذشته با بیان اینکه باید خانههای سالمندی با ویژگیهای جدید را در کشور طراحی کنیم، گفت: «طبق سرشماری سال ۹۵ حدود ۱۰درصد جمعیت کشور سالمند هستند و شمار سالمندان رو به افزایش است. تا سال ۲۰۴۰ طبق کارشناسیهای صورت گرفته به ازای هر سه فرد یک سالمند در کشور وجود خواهد داشت و درحال حاضر هم ۲۰ درصد بازنشستگان کشور را سالمندان تشکیل میدهند، از اینرو باید برنامه جامعی در آینده داشته باشیم تا با سونامی خاموش سالمندی مواجه نشویم.»
۱۱هزار سالمند در مراکز شبانهروزی
وحید قبادیدانا، رئیس سازمان بهزیستی کشور اسفند ماه گذشته به وجود سالمندان در کشور اشاره کرد و گفت: «مراکز نگهداری شبانهروزی یکی از مأمنهای حضور سالمندان است، بهطوری که هماکنون در سطح کشور بیش از ۱۱هزار سالمند در ۳۰۰ مرکز شبانهروزی نگهداری میشوند.» او همچنین از وجود موج سونامی سالمندی در ۲۰ سال آینده کشور خبر داد و گفت: «مسئولان باید از هماکنون خود را برای مواجهه با این مشکل آماده کرده و در این رابطه از ظرفیت خیرین نیز بهرهگیری کنند.»
به جای ترساندن مردم در اقتصاد، آموزش و بهداشت سهولت ایجاد کنیم
در برابر ادعاهای بالا و نظراتی که در ارتباط با وقوع سونامی سالمندی و ورود ایران به جمع پیرترین کشورهای جهان مطرح شده است، نظرات دیگری هم وجود دارد که بدون رد حرکت ایران به سمت سالمندی و مصائب و مشکلات و اولویتهایی که باید درنظر گرفت، چنین تعابیر سنگینی را رد میکنند.
محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران در ارتباط با حرکت جمعیت ایران به سمت پیری معتقد است: «اگر باروری بهطور مستمر کاهش پیدا کند نتایج آن به تدریج هرم سنی جامعه را تغییر و ساختار سنی را به سمت سالخوردگی خواهد برد. در این وضعیت 15 درصد جمعیت یا کمی بیشتر بالای 65 سال قرار میگیرند ولی بیش از 60 درصد جمعیت همچنان در سنین 15 تا 64 سال و در سن فعالیت خواهند ماند. در سال 1430 بالغ بر 15 درصد جمعیت کشور سن بالای 65 سال را تجربه خواهند کرد. ولی برآوردها نشان میدهند که در همان سال بیش از 60 درصد جمعیت کشور ما در سنین فعالیت قرار خواهند داشت. جالب اینجاست که در دهه 60 که جمعیت کشور ما جوان بود، ما تنها 50 درصد جمعیت فعال در جامعه داشتیم. چالش فعلی کشور رفع مشکلات اقتصادی، وضعیت اشتغال و ازدواج و... جوانان و بهخصوص متولدان دهه 60 است که باید به آن توجه ویژه داشت و بر آن متمرکز شد.
در کشور ما جمعیت در کمتر از یک قرن به بیش از هشتبرابر خود رسیده که در تمام دنیا کم نظیر است. برآوردها نشان میدهد به علت مشکلات اقتصادی در دهه 80 و عدماطمینان افراد به آینده، نرخ باروری کاهش پیدا کرد. اما این روند در دهه اخیر تغییر کرد و نرخ باروری از 1.8 پایینتر نیامد و در حال حاضر هم درحال افزایش است. بنابراین جامعه همانطور که در اواخر دهه 60 خطر ازدیاد بیرویه جمعیت را حس کرد و خود با آن مقابله کرد، در دهه 80 هم از کاهش میزان باروریها احساس خطر و این روند را متوقف کرد، بهطوریکه نرخ باروری در حال نزدیک شدن به سطح جانشینی 2.1 است. راهحل دیگر پایین آوردن سن ازدواج است که باید راهکارها و سیاستهای متناسب با آن پیشبینی و ارائه شود. هرچند وقتی سن ازدواج در زنان به 24 سال رسیده است نمیتوان انتظار داشت که آن را دوباره به 18 سال برگرداند اما میتوان آن را یک یا دو سال تقلیل داد تا دوره باروری در زنان افزایش یابد. میزان جمعیت یا نرخ بالای رشد جمعیت بدون سیاستگذاریهای لازم در حوزههایی مانند آموزش، بهداشت و اقتصاد میتواند زمینهای برای چالشهای راهبردی باشد. مردم تا خود به نتیجه منطقی در این حوزه نرسند به این شعارها بیتوجه خواهند بود. تنها کاری که مسئولان در این راستا میتوانند انجام دهند، این است که به مردم کمک کرده و شرایط زندگی را برای آنها تسهیل کنند. در چنین شرایطی خود مردم تصمیمات عقلانی لازم را اتخاذ خواهند کرد. بنابراین ترساندن مردم راهحل مناسبی نخواهد بود.
در سال 2050 ایران یکی از پیرترین کشورهای جهان
محمداسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت هم ازجمله کسانی بود که دو، سه روز پیش در ارتباط با پیر شدن جمعیت ایران خاطرنشان کرد: «20سال دیگر، جمعیت ایران اگر با نرخ رشد کنونی پیش برود، پیرتر از کشورهای اروپایی و کانادا خواهد بود و در سال 2050، ایران یکی از پیرترین کشورهای جهان خواهد بود و فرزندانی که امروز به دنیا میآیند، وقتی به 30 سالگی میرسند، باید خانواده پدر و مادر و حتی پدران و مادربزرگهای خود را اداره کنند و هزینههای سربار خانوار افزایش پیدا میکند. بنده در حوزه سرطان فعالیت دارم. از نظر علمی ثابت کردهایم که کمترین تعداد فرزندی که میتواند از سرطانها پیشگیری کند، سه فرزند است. محور حرکت همه رفتارهای سالم باید خانواده باشد و در همه محیطها باید آموزش ارائه شود اما عمل باید در خانواده شکل گیرد و اگر میگوییم به مقدار مناسب نمک مصرف کنید، این رفتار باید در خانواده شکل گیرد. همچنین وقتی میگوییم حداقل فرزند برای هر خانواده باید سه فرزند باشد و طول دوران شیردهی دو سال، این رفتار نیز باید در محیط خانواده شکل گیرد.
همانطور که مشخص شد و البته پیش از این هم گفته شده بود، مجموعهای از تصمیمات ناصحیح در مجموعه سیاستهای جمعیتی کشور، وضعیت نامناسب و فشارهای سنگین اقتصادی، اثرگذاریهای سوءفرهنگی و مسائلی از این دست باعث شده است که جمعیت ایران به سمت پیری برود و خانوادهها نیز به سمت تکفرزندی حرکت کنند؛ موضوعی که هم فرزندان، هم خانوادهها و هم مجموعه سیاستهای کلان اقتصادی و اجتماعی کشور را دچار مشکلات جدی کرده است.
برنامهریزی برای آینده مهمتر از نشر اطلاعات جمعیتی
عدد 580 میلیون نفری بالای 60 سالههای جهان که طبق بررسیها تا سال 2020 به یکمیلیارد هم خواهد رسید، رشد عجیب و نگرانکنندهای را از سالخوردگی در بافت جمعیتی کشورهای مختلف نشان میدهد. ایران نیز از شیوع این پدیده مصون نخواهد ماند و با در نظرگرفتن نرخ رشد 1.4 درصدی در کشور، پیشبینی میشود نسبت 9.3 درصدی سالمندان 60 سال به بالا به رقم 14 درصد در سال 1400 برسد. اما باید در نظر داشت با علم و آگاهی نسبت به وقوع سونامی سالخوردگی یا رشد طبیعی سالخوردگی آن چیزی که بسیار مهمتر از این اطلاعهاست نوع واکنش ما، فرهنگسازیها و آموزش و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی و آمادگی ما برای مقابله با این مهم است.