عبدالرضا فرجی‌راد، کارشناس مسائل اروپا در‌گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
تمام کشورهای غربی و اروپایی و تمام کشورهای عربی فکر می‌کردند نظام سوریه سقوط می‌کند و این تروریست‌ها هم آنجا می‌مانند. تا قبل از هماهنگی بین ایران و روسیه در سوریه کسی فکر نمی‌کرد ورق تحولات برگردد.
  • ۱۳۹۸-۰۱-۲۶ - ۱۲:۴۷
  • 00
عبدالرضا فرجی‌راد، کارشناس مسائل اروپا در‌گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
داعشی‌های بازگشته به اروپا خطرساز می‌شوند
داعشی‌های بازگشته به اروپا خطرساز می‌شوند
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بازگشت اعضای اروپایی‌تبار داعش به قاره سبز یکی از بزرگ‌ترین معضلات و تهدیدات علیه امنیت این قاره است. برای بررسی تبعات بازگشت تروریست‌ها به اروپا با عبدالرضا فرجی‌راد، کارشناس مسائل اروپا و سفیر اسبق ایران در نروژ گفت‌وگو کرده‌ایم. وی معتقد است تروریست‌های بازگشته به اروپا به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته‌ای سرخورده از شکست و دسته دیگر مترصد از سرگیری حرکت‌های تروریستی.


یکی از معضلات اروپا چگونگی برخورد با پدیده بازگشت تروریست‌های داعشی به این قاره است. در آخرین تحولات در این باره سوئد به‌تازگی اعلام کرده است قصد دارد 150 عنصر داعشی به همراه همسران‌شان و نیز 80کودک داعشی که والدین خود را از دست داده‌اند از عراق و سوریه به سوئد بازگرداند. آیا چنین مساله‌ای نمی‌تواند در آینده برای امنیت اروپا خطرساز شود. دولت‌های اروپایی با چه روشی می‌خواهند این معضل را حل کنند؟

بعد از آنکه داعش شکست خورد و سرزمین‌هایش را ابتدا در عراق و سپس در سوریه از دست داد بحث مهمی مطرح شد و آن اینکه چگونه باید با افراد این دولت یا گروه شکست‌خورده و خانواده‌هایشان برخورد کرد. یک دسته از این داعشی‌ها به سمت افغانستان رفتند و الان شما می‌بینید فعالیت‌های تروریستی داعش در افغانستان افزایش یافته و حتی به پاکستان نیز رسیده است. بنده معتقدم نفوذ داعش روزبه‌روز در افغانستان، پاکستان و حتی بعضی از کشورهای آسیای مرکزی گسترش خواهد یافت. یک دسته دیگر از داعشی‌ها افرادی بودند که بیشتر از اروپا آمده بودند، حالا اینکه می‌گوییم اروپایی هستند ممکن است ریشه خاورمیانه‌ای داشته باشند اما متولد اروپا بودند و الان هم علاقه‌مندند به کشورهای اروپایی بازگردند. با توجه به اینکه در کشورهای اروپایی مجازات اعدام وجود ندارد طبیعتا وضعیت‌شان در این کشورها بدتر از وضعیتی نیست که امروز در سوریه، عراق یا دیگر جاهای خارومیانه وجود دارد. حالا می‌مانند کشورهای اروپایی که می‌خواهند با این داعشی‌ها چه کار کنند. داعشی‌های اروپایی‌تبار خودشان دو دسته‌اند؛ یک دسته افراد جنگجویی هستند که از اروپا به سوریه و عراق مهاجرت کرده‌اند و یک دسته هم خانواده‌های آنها هستند که در این خانواده‌ها به‌ندرت افرادی پیدا می‌شوند که در جنگ شرکت کرده باشند. این زنان و کودکان درواقع حامی گروه‌های جنگجو و همسران‌شان بوده‌اند و به تبع آنها به سوریه و عراق مهاجرت کرده‌‌اند. بعضی از کشورهای اروپایی مثل کشورهای شمال این قاره با آن صبغه حقوق بشری که دارند یکسری علائم مثبت را برای پذیرش داعشی‌ها و خانواده‌هایشان نشان داده‌اند. این بحث وجود دارد و امکان بالایی هم هست که انجام شود. بعضی از کشورهای اروپایی هم در داخل‌شان بحث است. برخی نیز به‌طور جدی مطرح کرده‌اند که ما نه خود جنگجوهای داعش را می‌‌پذیریم و نه خانواده‌هایشان را. بنده تصور می‌کنم با توجه به اینکه داعشی‌ها و خانواده‌هایشان روی دست کشورهای خاورمیانه مانده‌اند سازمان‌های بین‌المللی همانند سازمان ملل متحد باید دخالت کنند و به نحوی مشکل خانواده‌های اینها را حل کنند. یعنی بخشی از این داعشی‌ها از سوی کشورهای مبدأشان مورد پذیرش قرار بگیرند و برخی دیگر- به‌ویژه زنان و کودکان- را نیز ممکن است کشورهای دیگر بپذیرند. در همین میان بعضی از کشورهای اروپایی حتی دنبال سلب تابعیت افراد تروریست و جنگجویان داعشی هستند. حالا ممکن است این افرادی که تکلیف‌شان معلوم نیست، اگر کسی آنها را نپذیرد دو مرتبه وارد جرگه عملیات‌های نظامی شده و نهایتا به گروه‌های داعشی ملحق شوند که در کشورهایی مثل افغانستان در حال جنگند و سر از آنجا دربیاورند. آنچه مسلم است این است که خانواده‌های داعشی شانس بالاتری نسبت به جنگجویان این گروه برای پذیرش توسط کشورهای مبدأشان دارند، ولی هنوز کشورهای دیگر نتوانسته‌اند درباره این موضوع به یک جمع‌بندی نهایی برسند که مردهای داعشی را که جنگیده‌اند و دولت‌ها از آنها احساس خطر می‌کنند، مورد پذیرش قرار دهند.

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد در حال حاضر بیش از هزار داعشی به اروپا بازگشته‌اند؟

بازگشت این افراد به تمایل و خواست دولت‌ها نبوده است. آنها همان‌طور که قاچاقی رفته‌اند همان‌طور هم بازگشته‌اند. خیلی از دولت‌های اروپایی نمی‌دانند این افراد که برای جنگیدن در صفوف داعش به خاورمیانه رفته‌اند چه کسانی هستند. ممکن است اسامی و مشخصات تعدادی از آنها را داشته باشند. اما همه تروریست‌ها که از اروپا رفته‌اند و گفته می‌شود تعدادشان بیش از 30 هزار نفر است با مجوز و اطلاع دولت‌های اروپایی اقدام نکرده‌اند. این افراد ممکن است با اسامی جعلی رفته باشند و حالا با اسامی واقعی برگشته باشند. آنان از مرز عبور می‌کنند و اسم‌شان به‌عنوان داعشی ثبت نشده و می‌توانند وارد کشورهایشان ‌شوند. البته این اشخاص انواع راه‌های دور زدن را هم بلدند.

به هرحال این تروریست‌ها چند سال در شرایط سخت جنگیده‌اند و تفکرات تکفیری دارند. بازگشت چند هزار تروریست داعشی با چنین شرایطی چه تاثیری بر امنیت اروپا در آینده خواهد داشت؟

 این افراد دو دسته‌اند که یک دسته‌شان بریده‌اند و طبیعی است که هر جنگ و شکستی یک‌سری ناامیدی ایجاد می‌کند. سربازان آمریکایی که وارد عراق و افغانستان شدند همه‌شان با سینه‌های سپرکرده آمدند، اما در ادامه وقتی نتیجه نگرفتند و دوستان‌شان کشته شدند دچار مشکلات روانی شدند. حتما اگر آمریکا در این دو جنگ پیروز می‌شد این وضعیت رخ نمی‌داد. خب داعش هم یک دولت داشت، سرزمین داشت و آنان که شکست خورده‌اند حتما آرزوهایی در سر داشته‌اند یعنی فکر می‌کردند سوریه مقر اصلی و مادر سرزمین خلافت اسلامی خواهد شد. همان‌طور که می‌دانید این نقشه تا خراسان بزرگ هم کشیده شده بود و این مطلب را در رسانه‌ها و فضای مجازی پخش کرده بودند. الان از این آرزوها چه مانده است! یک‌سری خانواده‌های خانه به‌دوش و دربه‌در، یک‌سری جسم‌‌های رنجور، غیر از شکست و ناامیدی و نابودی آن تفکرات چیزی برایشان نمانده است. ضمن اینکه پشتوانه‌هایی مثل عربستان، امارات و کشورهای دیگر عربی و حتی برخی کشورهای غربی داشتند. حالا داعشی‌ها این پشتوانه‌ها را هم از دست داده‌اند و آنها به داعش خیانت کرده‌اند. داعشی‌ها در ابتدا به پشتوانه همین کشورهای عربی و غربی آمدند. آنان پول و اسلحه به داعش می‌دادند. این تصور برای داعشی‌ها پیش آمده بود که این پشتیبانی‌ها تا پیروزی نهایی‌شان تداوم دارد. اما حالا می‌بینند که نه‌تنها آرزوهایشان برآورده نشده، بلکه با خیانت هم مواجه شده‌اند. با این شرایط طبیعتا یک‌سری از داعشی‌ها سرخورده می‌شوند و مشکلات روانی پیدا می‌کنند. به هرحال آنها نیز انسانند. یک‌سری دیگر از افراد داعش هنوز دنبال تفکرات خودشان هستند و ممکن است ارتباطاتی را با مرکزیت‌های داعش برقرار کنند که در افغانستان و جاهای دیگر تقویت شده است. حالا درست است که تا حدی اوضاع پیچیده شده و دچار تفرقه شده‌اند اما مثل القاعده دوباره سروسامان خواهند گرفت. این دسته از داعشی‌ها می‌توانند از طریق ارتباطاتی که با مراکزشان برقرار می‌کنند برای امنیت اروپا خطرساز شوند. این افراد همین که مقداری خانواده‌هایشان سروسامان پیدا کنند و خستگی خودشان در برود، کارهایشان را از سر می‌گیرند.

اروپایی‌ها احتمال نمی‌دادند که روزی تروریست‌های اروپایی فعال در سوریه و عراق به این قاره بازخواهند گشت؟

تمام کشورهای غربی و اروپایی و تمام کشورهای عربی فکر می‌کردند نظام سوریه سقوط می‌کند و این تروریست‌ها هم آنجا می‌مانند. تا قبل از هماهنگی بین ایران و روسیه در سوریه کسی فکر نمی‌کرد ورق تحولات برگردد. تروریست‌ها به دروازه‌های دمشق رسیده بودند و حتی برخی شهرهای مهم را در دست داشتند. برخی شهرهای لبنان در خطر قرار گرفته بود و حدس زده می‌شد بخشی از خاک لبنان نیز توسط تروریست‌ها تصرف شود. موصل که شهر بزرگی در عراق است تصرف شده بود و تروریست‌ها و متحدان‌شان فکر نمی‌کردند این مناطق را روزی از دست بدهند. قدرت‌نمایی داعش را همه می‌دیدند. بعدها شرایط عوض شد، چون اوضاع عوض شد و کم‌کم حمایت از تروریست‌ها نیز کم و اوضاع کنونی ایجاد شد.

اگر حتی دولت مخالفان در سوریه تشکیل می‌شد باز هم ماهیتی تروریستی داشت. داعش در دوره‌ای که بخش‌هایی از سوریه و عراق را تحت اشغال خود داشت عملیات‌هایی را در اروپا و ترکیه ترتیب داد. با این وضعیت باز هم شرایط برای اروپا خوب نمی‌شد، زیرا تشکیل چنین دولتی به خاطر خشونت داعش باعث افزایش مهاجرت از خاورمیانه به اروپا می‌شد، از سوی دیگر تروریست‌ها می‌توانستند از نواحی اشغالی خود گروه‌های تروریستی را در اروپا رهبری و تغذیه کنند.

داعش تا زمانی که زیاد اوج نگرفته بود عملیات چندانی در اروپا انجام نمی‌داد. از زمانی که آنها شکل گرفتند و موصل اشغال شد اروپایی‌ها حس کردند داعش در حال تبدیل شدن به خطر است. از این پس سیاست اروپا دوگانه شد. شما اگر یادتان باشد سیاست اوباما در زمان ریاست‌جمهوری‌اش در آمریکا با سیاست کشورهای اروپایی متفاوت بود. اوباما نمی‌خواست خیلی در قضایای سوریه به صورت علنی دخالت کند، حتی چند سری به خاطر حملات شیمیایی ادعایی در سوریه که به نظام سوریه نسبت داده می‌شد تحت فشار افکار عمومی قصد داشت حملاتی را به سوریه انجام دهد، ولی به خاطر مذاکراتی که با ایران بر سر برجام داشت از انجام عملیات عقب نشست. شدیدا بین اروپایی‌ها نیز بر سر نحوه برخورد با داعش اختلاف بود و این مساله باعث شده بود داعشی که هنوز خیلی جان نگرفته بود و میدان بیشتر دست جبهه النصره بود، احساس کند نظرات غربی‌ها درباره حمایت از آنها در حال عوض شدن است. پس از آن بود که داعش نسبت به اروپا حالت دشمنی گرفت.

پس می‌شود گفت اروپایی‌ها نقشه‌ای برای سوریه داشتند ولی از نتایج این نقشه تلقی درستی نداشتند. فقط می‌خواستند با تجهیز گروه‌های تروریستی نظام سوریه را از بین ببرند؟

بله، حرف شما درست است. اروپایی‌ها این تصور را داشتند که اولویت‌شان باید سقوط نظام بشار اسد باشد. سقوط نظام بشار اسد درواقع قطع کردن دست ایران در منطقه بود. این یک واقعیت است. اگر شما به خبرهای همان ماه‌های اول درگیری در سوریه مراجعه کنید مصاحبه‌های زیادی از اروپایی‌ها و مقامات آمریکایی مانند جو بایدن، معاون اوباما وجود دارد که به‌صراحت اعلام کرده‌اند هدف اصلی ما در سوریه شکست ایران است. هدف حفظ امنیت رژیم صهیونیستی بود. اگر همان موقع بشار اسد پذیرفته بود روابطش را با ایران قطع کند، مطمئن باشید تمام غربی‌ها و کشورهای عربی که به داعش کمک می‌کردند داعش، جبهه‌النصره، جیش‌الاسلام و... همه اینها را سرکوب می‌کردند. همه چشمان‌شان را بسته بودند و یک هدف را دنبال می‌کردند که به تروریست‌ها کمک کنند، آنها بروند جلو و دست ایران قطع شود. هدف این بود حکومت اسد که نگهدارنده حضور و نفوذ ایران در منطقه است از بین برود، حکومتی طرفدار غرب در آنجا شکل بگیرد و تروریست‌هایی هم که به سوریه رفته‌اند در این حکومت جدید مشغول شوند. بعدا کار به بن‌بست خورد. کشورهای غربی و کشورهای عربی نتوانستند بعضی گروه‌های مخالف سوری را قانع کنند که الان وقت آن نیست که شما احکام اسلامی سلفی را به اجرا دربیاورید. اینجا بود که تضاد واقع شد. این گروه‌هایی که برای جنگ با نظام سوریه تشکیل شدند. اینها نرفته بودند که سر ببرند، نرفته بودند با یکدیگر بجنگند، نرفته بودند احکام اسلامی سلفی را اجرا کنند، دست و پا قطع و آدم‌ها را در قفس کنند. بعدها کنترل از دست غربی‌ها و اعراب خارج شد با این‌حال تحمل‌شان کردند. کمک‌ها ادامه پیدا کرد، تسلیحات در سطح وسیعی از طریق مرزهای ترکیه به سوریه وارد شد تا بتوانند به هدف اصلی‌شان که سرنگونی نظام بشار اسد است، برسند. اما وقتی که دیدند این نظام سقوط نمی‌کند و روسیه نیز وارد شده است از یک طرف قانع شدند که درگیری‌ها فایده ندارد و از یک طرف هم گروه‌های تروریستی را رها کردند که نتیجه‌اش شکست بود.

 

* نویسنده : سیدمهدی طالبی روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰