

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، درحالی قطار انقلاب اسلامی ایران با پشت سر گذاشتن 40 منزل، وارد پنجمین دهه حیات خود میشود که از فردای پیروزیاش، بسیاری از تحلیلگران و مقامات خارجی وعده سرنگونی قریبالوقوع آن را میدادند. اکنون سوال اساسی اینجاست که این میزان توجه و پرداختن دولتها و البته ملتها به انقلاب ایران از کجا نشأت میگیرد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی به زمانه وقوع انقلاب کرد. در آن دوران آمریکا بهعنوان قدرت برتر جهان، در منطقه مهم و راهبردی غربآسیا سیاست دو ستونی را در پیش گرفته بود که ستون اصلی آن ایران و حکومت دستنشانده پهلوی بود. از سوی دیگر پروژه اسلامستیزی و از بین بردن مظاهر دینی به نام روشنفکری هم که آتاتورک از ترکیه آغاز کرده بود از سوی پهلویها در ایران دنبال شده و آرزوی سیاستمداران و تئوریسینهای غربی برای ایجاد منطقهای عاری از دیانت، مذهب و مستعد اجرای استعماریترین برنامهها درحال تحقق بود.
علاوهبر این، ملتهای مسلمان منطقه در بدترین دوران استبداد حکومتی و خفقان به سر میبردند و معدود حرکتهای مردمی صورتگرفته در برخی کشورها، به شکست سنگین و سرکوب انقلابیون منجر شده بود.
از همه اینها مهمتر، غرب آسیا از قریب به 30 سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با غدهای چرکین و سرطانی به نام رژیم صهیونیستی دستوپنجه نرم میکرد که با طراحی کانونهای فاسد قدرت در اروپا و آمریکا آمده بود تا با ایده از نیل تا فرات، قلب جهان اسلام را آماج حمله قرار داده و مسلمانان را بیش از پیش، به بند اسارت بکشاند.
در چنین شرایطی، انقلابی به پیروزی رسید که شعار کلیدیاش نفی وابستگی به شرق و غرب بود. همه طبقات مردم در تحقق آن نقش داشتند و رهبریاش برعهده یک مرجع دینی بود که سالها پیش از پیروزی انقلاب اینگونه نسبت به تاسیس رژیم نامشروع اسرائیل واکنش نشان داده بود: «اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است.»
اکنون بهتر میشود فهمید که چرا در بهمن57، ملتها انگیزه گرفتند و قدرتها عصبانی و مأیوس شدند، اما این پایان ماجرا نبود. آنها که دستشان از ایران کوتاه شده بود خیلی زود فهمیدند انقلاب اسلامی، پیامی جهانی دارد و ایده رهبرانش برای صدور انقلاب، در دل ملتهای مستضعف و تحت ستم جهان، کورسوی امید را روشن کرده و برای آزادیخواهان از مسلمان و حتی غیرمسلمان الگو شده و اگر دیر بجنبند، از خاکریزهای بیشتری باید عقب بنشینند.
همه آنچه که در طول این چهار دهه، منطقه غربآسیا شاهد آن بوده، تقابل همین دو گفتمان است؛ منطقی که تکیهاش بر ملتهاست و برای بیداری آنها در پرتو آموزههای دینشان اسلام، تلاش میکند و تفکری وارداتی که با میدانداری حکام دستنشاندهاش که عبد ذلیل و نوکر غرب شدهاند، به دنبال ایجاد نظمی نوین است. روزی از خاورمیانه بزرگ سخن میگوید و دیگر بار از خاورمیانه جدید، یک روز به اسم مبارزه با تروریسم، گروههای تروریستی تاسیس میکند و روزی دیگر به اسم آزادی، همان نوکران دستنشانده را سرنگون میکند و کشوری مستقل را به اسارت سربازان اعزامی از اروپا و آمریکا درمیآورد! این نقشهکشیها و لشکرکشیها اما جملگی از واقعیتی واحد حکایت دارند؛ «قدرتهای بزرگ امروز در منطقه غربآسیا زمینگیر شدهاند. »
آنها که 70 سال پیش با تطمیع، تهدید و توهین بذر رژیمی جعلی را در خاک مقدس فلسطین نشاندند تا در سایهسار درخت روییده از آن، از نهر تا بحر را به تصرف ایدههای استعماری و استکباری خود دربیاورند، امروز مجبور شدهاند دورتادور خود را دیوار بکشند تا از گزند مجاهدان تربیتیافته در پرتو تلالوی انقلاب اسلامی در امان باشند و آن زمان که یکی از رهبران این مجاهدان افتخار خود را عضویت در حزب ولایت فقیه میداند و از برنامههایشان برای نابودی این رژیم کودککش میگوید، بلادرنگ بر ارتفاع دیوار خودساخته میافزایند تا شاید چند صباحی بیشتر به اشغالگریشان ادامه دهند.
نظری ولو گذرا بر تحولات چهار دهه گذشته نشان میدهد آنها که «میخواستند تمام این منطقه بشود پاانداز رژیم صهیونیستی»، به اعتراف خودشان حداقل در قرن 21 هفت تریلیون دلار هزینه کردهاند و چیزی دستشان نیامده است و «امروز دشمن عصبانی است که چرا ایران در منطقه قدرت دارد.»
نگاهی بر شکست متوالی ارتشهای عربی با کولهباری از ادعا و امکانات در برابر رژیم صهیونیستی و مقایسه آن با توفیقات محور مقاومت در 40 سال گذشته، به عیان اهمیت انقلاب ایران و نقشآفرینی آن در تغییر طراحیهای دشمنان برای فلسطین بهعنوان مساله اول جهان اسلام را نشان میدهد.
گزافه نیست که گفته شود اگر در بهمن 57، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نمیرسید و در پی آن جمهوری اسلامی که اعلام میکند «هرجا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم» تاسیس نمیشد، از قبله اول مسلمین جز تاریخی پر از تاسف چیزی باقی نمانده و اسرائیل بر منطقه حاکم شده بود.
امروز در پرتو نگاه توحیدی انقلاب اسلامی که ظلم ظالم را نمیپذیرد و تکلیف خود را حمایت از مظلوم میداند، بیداری اسلامی در منطقه غربآسیا فراگیر شده و دشمنان در ضعیفترین شرایط خود، برای به تعویق انداختن نابودیشان دست و پا میزنند.
