

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «طلا»ی پرویز شهبازی یکی از فیلمهای بحثبرانگیز سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر است که بین منتقدان سینمایی و اهالی سینما موافقان و مخالفان عجیب و سرسختی دارد. از یک سو مسعود فراستی با سابقه پررنگش در ذهنها برای انتقادها و مخالفتهای جسورانهاش با اکثر فیلمهای سینمای ایران، طرفدار «طلا»ی شهبازی است و از طرف دیگر منتقدانی که جایگاهشان در ساختار سینمای کشور ایجاب میکند از شهبازی طرفداری کنند، منتقد جدی این اثر هستند.
مهمترین ویژگی «طلا» که آن را به فیلمی بحثبرانگیز تبدیل کرده، سادگی آن در فرم و روایت است. پرویز شهبازی با تسلط فوقالعادهاش بر تکنیک سینما توانسته فیلمی خلق کند که بهراحتی با مخاطبان ارتباط برقرار میکند. فرم رئالیستیک «طلا» و قاببندیهای درست و هوشمندانه اثر بهشدت به داستان و بازیها کمک کرده تا دلنشین و قابل درک باشند.
با وجود کارگردانی خوب و حرفهای شهبازی در فیلم «طلا» میبینیم که فیلمنامه این اثر ضعیف و پرحفره است. شخصیتهای فیلم بهخوبی پرداخت نشدهاند و پشتوانه منطقی برای اعمالشان ندارند. اکثر کنشها و واکنشهای کاراکترهای اصلی نسبت به رویدادهای مختلف در طول فیلم سوالبرانگیز و در قسمتهایی هم تعجبآور است. همین موضوع باعث شده که اغلب منتقدان، «طلا» را یک اثر خوب در کارنامه شهبازی به حساب نیاورند، هرچند این فیلم را از «مالاریا» بهتر و قابل دفاعتر میدانند.
شهبازی در فیلم جدیدش باز هم به سراغ نسل جوان و مشکلات آنها در جامعه رفته است. او اینبار همگی شخصیتهایش را از قشر متوسط پایتختنشین دستچین کرده تا آنها را به دل حوادث بیندازد و مخاطبان را با ریاکشنهای آنها در موقعیتهای سخت و طاقتفرسا درگیر کند؛ شخصیتهایی که همگی هدف مشترکی دارند و آن هم سودای مستقل بودن، کار کردن و پول درآوردن برای خود است.
در فیلمهای قبلی شهبازی «نارو زدن» شخصیتهای اصلی به یکدیگر، نقش پررنگی در پیشبرد داستان داشت، اما در «طلا» او برخلاف آثار قبلیاش، کاراکترها را در اوج فداکاری نسبت به یکدیگر ترسیم میکند. «پول» موضوعی است که در تمام بخشهای فیلم «طلا» از پیرنگ اصلی گرفته تا خرده پیرنگها نقش موثر و محوری دارد. داستان فیلم با نبود پول در یک کارخانه و تجمع کارگران برای گرفتن حقشان از صاحبان کار شروع میشود و در انتها نیز «پول» و طمع برای دستیابی به آن باعث کشته شدن افراد میشود. شهبازی اینبار نارو زدن را نه به صورت فردبهفرد بلکه در قالب نارو زدن جامعه به افراد ترسیم کرده است.
از این نظر فیلم «طلا» را میتوان اثری رو به جلو نسبت به آثار قبلی شهبازی دانست. او در آثار قبلی خود نقش افراد در زمینه بروز یک حادثه را پررنگتر نشان میداد و بیشتر تمایلات خوب یا بد درونی افراد بود که باعث ایجاد مخمصهها در فیلم میشد. اما در «طلا» اغلب شخصیتها نسبت به جامعه وضعیتی منفعل دارند و این جامعه است که آنها را مجبور به واکنشهای درست و غلط میکند. شهبازی در این اثر به سمت ریشهشناسی مشکلات گام برداشته اما تا انتهای فیلم هیچ نسخهای در این مورد تجویز نمیکند و شخصیتهای فیلمش در اوج انفعال به سمت آیندهای مبهم و ترسناک قدم برمیدارند.
درمجموع میتوان گفت «طلا» با بازیهای متوسط بازیگران چهرهاش و بازیهای خوب نابازیگران یا بازیگران غیرچهرهاش، نمیتواند نمره قابل قبولی برای شهبازی به ارمغان بیاورد. پا در هوا و بیپشتوانه بودن کاراکترها و رفتارهای سوالبرانگیز آنها در طول فیلم ضربهای اساسی به فیلم زده که حتی کارگردانی و قاببندیهای خوب شهبازی نتوانسته آن را جبران کند.
