بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن:
با بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن درباره وضعیت فعلی این‌گونه سینمایی در ایران و ظرفیت‌ها و چشم‌اندازهای آن با توجه به سه انیمیشنی که امسال در فجر شرکت کرده‌اند، گفت‌وگویی کرده‌ایم.
  • ۱۳۹۷-۱۱-۱۸ - ۱۹:۴۳
  • 00
بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن:
بازیگران خارجی بیشتر از بازیگران ما در مورد انیمیشن می‌دانند
بازیگران خارجی بیشتر از بازیگران ما در مورد انیمیشن می‌دانند
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امسال در جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر، سه انیمیشن بلند سینمایی به نمایش درآمدند. هرچند ساعت پخش این آثار در جدول اکران اصحاب رسانه، همزمان با آثار مستند و قبل از نمایش فیلم‌های داستانی بود و همین باعث می‌شد که این آثار کمتر مورد توجه قرار بگیرند، اما در کل انیمیشن ایران نسبت به سابقه نسبتا کوتاهش و هزینه‌های نه‌چندان بالایی که روی آن سرمایه‌گذاری شده، تاکنون از سینمای داستانی ما جلوتر حرکت کرده است. بهرام عظیمی اولین کارگردانی است که در ایران یک انیمیشن بلند سینمایی ساخت. با او درباره وضعیت فعلی این‌گونه سینمایی در ایران و ظرفیت‌ها و چشم‌اندازهای آن با توجه به سه انیمیشنی که امسال در فجر شرکت کرده‌اند، گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


آقای عظیمی! جدا از اینکه چهره‌ها و ستاره‌های سینما برای جذب مخاطب در گیشه موثر هستند و به فروش یک کار هم کمک می‌کنند، می‌خواستیم در مورد موضوع صداپیشگی این سوال را از شما بپرسم که آیا فکر نمی‌کنید حضور یک دوبلور برای صداگذاری یک پویانمایی بهتر از بازیگر است؟ اگر هست یا نیست دلیلش را بفرمایید؟

ببینید یک فیلم انیمیشن ساخته می‌شود و این فیلم قرار است در سینما اکران شود و مردم آن را ببینند و استقبال کنند، هر بلیتی که خریده می‌شود برای دیدن این فیلم، به نفع ماست. فیلم سینمایی هم به تبلیغاتش زنده است. حتی بسیاری از فیلم‌های سینمایی که خوب نبوده‌اند، به واسطه تبلیغی که در تلویزیون داشتند به فروش بسیار بالایی دست پیدا کرده‌اند. استفاده از ستاره‌ها یکی از راه‌هایی است که در فیلم سینمایی یا انیمیشن خیلی موثر بوده و سال‌های سال است که خارجی‌ها و خصوصا آمریکایی‌ها آن را انجام می‌دهند و اساسا اولین بار هم آنها این کار را انجام داده‌اند، چون اولین فیلم سینمایی انیمیشن هم در آمریکا ساخته شد. این‌گونه بود که از بازیگرها استفاده می‌کردند البته چون بسیاری از فیلم‌های انیمیشن موزیکال هم هست در بسیاری از این فیلم‌ها از خواننده‌های معروف هم استفاده شده که ما تا حالا در ایران چنین چیزی نداشته‌ایم. اینکه یک خواننده در یک فیلم سینمایی انیمیشن بیاید و صدا‌پیشه یک کاراکتر باشد و چه بخواهد بخواند و چه بخواهد حرف بزند، خیلی به جذابیت کار برای مخاطبان کمک می‌کند. حتی غیر از خواننده‌ها می‌شود از چهره‌های محبوب ورزشی یا از سیاستمداران و کلا آدم‌های مطرحی که مردم آنها را دوست دارند و ممکن است بتوانند صداپیشگی کنند، استفاده کرد. اینکه دوبلور بهتر می‌تواند این کار را انجام دهد یا صداپیشه؛ می‌شود گفت دوبلور. البته استثنا هم وجود دارد مثلا ما بازیگران بسیار معروف خارجی داریم که صداپیشه‌های بسیار خوبی هستند. مثل رابین ویلیامز. اما اگر بخواهیم در ایران در مورد این قضیه صحبت کنیم، دوبلورها نسبت به بازیگران ما بهتر هستند. مخصوصا زمانی که کار دوبله می‌شود یا اصلا قبل از اینکه کاری ساخته شود و صدا گرفته می‌شود و بعد براساس آن انیمیشن را می‌سازند، کلا چون دوبله، همان صداپیشگی است و دوبلور تخصص و تبحر دارد، با دوبلور خیلی راحت‌تر می‌شود کار کرد و صدای دوبلور خیلی قشنگ‌تر روی کار می‌نشیند. ولی به خاطر تبلیغات و فروش بالای یک فیلم انیمیشن و اینکه سازنده‌ها می‌خواهند استقبال زیادی از آن فیلم شود، همه جای دنیا وقتی می‌خواهند یک انیمیشن بسازند می‌روند سراغ چهره‌ها؛ یعنی اول بازیگرها، بعد خواننده‌ها و ورزشکاران و...

البته تخصص دوبلور این است که بعد از ضبط تصاویر روی آنها صحبت کند نه بالعکس؟

ما الان دوبله را بگذاریم کنار. زمانی که می‌گوییم صداپیشگی در انیمیشن سینمایی، در حقیقت، اصل این است که قبل از ساخته شدن فیلم، کار به صورت نمایشنامه رادیویی اجرا می‌شود و هیچ تصویری هم وجود ندارد. البته آن کسی که صداپیشه است چه بازیگر و چه دوبلور، تصویر کاراکترها را دارد. مثلا یک خانم می‌داند که می‌خواهد جای یک گورخر صحبت کند. او تصویر را دارد و آن صدای خود را با حس و حالی که کارگردان و مدیر دوبلاژ از او می‌خواهند هماهنگ می‌کند و بعد براساس آن کاراکتر را جان بخشی می‌کند؛ چون اگر غیر از این باشد می‌شود مثل فیلم‌های خارجی که می‌بینیم در سینمای ایران دوبله شده‌اند و درست است که کاراکتر و شخصیت حرف می‌زند و ما متوجه می‌شویم چه می‌گوید، اما «لیپ سینک» ندارد. زمانی که یک انیمیشن می‌سازید باید لیپ سینک داشته باشد و مخاطب این را متوجه می‌شود که کاراکتر انیمیشن موقعی که حرف می‌زند باید لب زدنش متناسب باشد. با صدایی که می‌شنویم، صداپیشه انیمیشن یک نمایشنامه رادیویی را اجرا می‌کند و اینکه حالا یک بازیگر می‌تواند قبول کند که جای یک شیء یا حیوان صحبت کند یا نه، این به عهده خود اوست و اینکه چه صدایی را چگونه ادا کند که به روی آن کاراکتر که هر چیزی می‌تواند باشد بنشیند. این در درجه اول به کارگردان ربط دارد و بعد به مدیر دوبلاژ و درنهایت صداپیشه است که باید بتواند طوری صحبت کند که وقتی فیلم اکران شد بگویند صدای فلانی چه قدر خوب روی این تصویر نشسته. این اصلا چیز آسانی نیست و خیلی وقت‌ها شده که آن چهره معروف نپذیرفته که جای فلان چیز صحبت کند؛ یعنی در ذهنش این بوده که «من جای یک خر صحبت کنم؟!» و البته این برای کشورهای جهان سوم اتفاق می‌افتد و در آمریکا یک بازیگر بسیار مطرح بعد از اینکه توافقات مالی را انجام داد، کاراکتر کار برایش فرقی نمی‌کند و سعی می‌کند کارش را به خوبی انجام دهد. حتی ممکن است سر همین با او شوخی هم بکنند اما واقعا کسی مسخره نمی‌کند که فلان بازیگر آن خر است.

یک صداپیشه چگونه بدون حضور داشتن در صحنه و بدون داشتن میزانسن می‌تواند یک حس را به دست بیاورد و به مخاطب منتقل کند؟

در خیلی از جاهای دنیا این‌گونه نیست که صداپیشه وقتی آمد در استودیو و قرار شد جای شخصیتی صحبت کند تصویر و فیلم را نبیند. خیلی چیزها را برایش آماده می‌کنند و در بدترین شرایط این اتفاق می‌افتد که من به‌عنوان کارگردان، فیلمنامه را بدهم به فلان بازیگر معروف و او چند هفته بخواند و بعد من شخصیت را توضیح بدهم و مدیر دوبلاژ هم در جریان است و بعد صداپیشه بخواهد آن را بگوید. اما بهترین حالت این است که کاراکتر خلق و طراحی شده و جان بخشی شده باشد؛ یعنی مثل خر شرک ساخته شده و قبل از اینکه صداپیشه به جای آن صحبت کند، بتواند با آن حس بگیرد. خیلی وقت‌ها در دنیا این‌گونه اتفاق می‌افتد که اگر قرار شد یک کاراکتری در کار باشد، از اول سراغ صداپیشه می‌روند. مثلا آقای برد پیت می‌خواهد آن کاراکتر را صحبت کند و عوامل هم نوعی طراحی می‌کنند که یک شباهتی به صداپیشه داشته باشد و حتی زمانی که صداپیشه یک بازیگر معروف است می‌آید و کار می‌کند و بعد می‌خواهند سینک را بگذارند؛ یعنی لب و دهان را با صدا حرکت دهند، سعی می‌کنند که شبیه حرکت‌های واقعی آن بازیگر باشد که مردم در فیلم‌ها همین حرکات را از او دیده‌اند. اگر یک نفر صداپیشه و دوبلور باشد، این چیزها خیلی برایش سخت نیست فقط کافی است کاراکتر را برایش توضیح بدهند.

سینمای ایران در این سال‌ها به سمت بازی‌های رئال رفته است. برای بازیگری که از دل این سینما برآمده، چه چالش‌هایی با صداپیشگی انیمیشن که غلو جزء ذاتی آن است، وجود خواهد داشت؟

در بسیاری از انیمیشن‌هایی که ساخته می‌شود و کاراکترهای انسانی دارد و صداپیشه‌اش یک بازیگر است، فقط کافی است آن بازیگر روی صدایش کار کند. آن بازیگر نباید همان صدای خودش را ادا کند و او هم یک چاشنی فانتزی را درگیر صدای خودش می‌کند که کارش را برای بیننده خیلی جذاب می‌کند. چالش ما شناخت خود بازیگران‌مان از انیمیشن است. آنها اصلا انیمیشن نمی‌بینند. بسیاری از بازیگران ما این‌گونه‌اند که خیلی با فضای انیمیشن آشنا نیستند و فقط این را می‌دانند که همتایان ما در خارج از کشور در انیمیشن‌ها صداپیشگی می‌کنند. مثلا آقای پرویز پرستویی ۵۰ فیلم بازی کرده و یک بازیگر خارجی همتای ایشان هم۵۰ فیلم بازی کرد. آقای پرستویی این را می‌داند که بازیگر همتای خودش چندین فیلم بازی کرده و این را هم می‌داند که آن هنرپیشه در انیمیشن صداپیشگی کرده، پس بازیگران ما این را می‌دانند که هنرپیشه‌های خارجی یکی از بخش‌های هنرنمایی و درآمدزایی‌شان و یکی از چیزهایی که محبوبیت‌شان را بیشتر می‌کند، صداپیشگی در انیمیشن است؛ با این تفاوت که بازیگران خارجی خیلی بیشتر از بازیگران ما در مورد انیمیشن می‌دانند و به آن علاقه‌مند هستند و در این زمینه کار کرده‌اند، اما بازیگران ما جز تعداد محدودی که می‌شناسم، درگیر قضیه انیمیشن نیستند. اگر یک روزی از آنها درخواست شود که صداپیشگی کنند فکر می‌کنند باید صدا را نازک و فانتزی کنند، در حالی که ممکن است بهترین حالت صدای خود فرد باشد، به شرطی که فضا را کارگردان مجسم کند و حس و حال بگیرد. اتفاقا بازیگرانی که در انیمیشن می‌توانند صداپیشگی کنند، به نظر من خیلی هنرمند هستند. درنهایت صداپیشگی کردن در انیمیشن برای بازیگر ایرانی خیلی کار راحتی نیست. البته برای خارجی‌ها هم سخت است چون 100 سال است که این کار را می‌کنند منابعی که می‌توانند به آن رجوع کنند و فیلم‌هایی که می‌توانند ببینند و به آنها استناد کنند خیلی بیشتر است اما در ایران مگر چند انیمیشن داریم که بازیگران ما در آنها صحبت کرده‌اند. تعدادشان خیلی کم است و یک‌سری موفق بود‌‌ه‌اند و یک‌سری اصلا موفق نبوده‌اند.

 

* نویسنده : یگانه عرب روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران