

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تیم ملی فوتبال ایران از ساعت 17:30 امروز (دوشنبه) در مرحله نیمه نهایی جام ملتهای آسیا 2019، در ورزشگاه هزاع بن زاید شهر العین امارات به مصاف تیم ملی ژاپن رفت و با نتیجه 3 بر صفر شکست خورد و از گردونه مسابقات کنار رفت. اوساکو در دقیقه 56 و 67 و هاراگوچی در دقیقه 2+90 گلهای تیم ژاپن را به ثمر رساندند.
نیمهنهایی جامملتهای آسیا-امارات 2019
دوشنبه: 08/11/97؛ ساعت 17:30
استادیوم: هزاع بن زاید-العین
داور: کریستوفر بیس(استرالیا)؛ کمکها: متئو کریم و آنتون اشچتینین؛ داور چهارم: کیم دونگجین(کرهجنوبی)؛ داور پنجم: پارک سانگجون/ داور ویدئویی: پائولو والری(ایتالیا)؛ کمکداوران ویدئویی: محمدتقی الجعفری(سنگاپور) و کو هیونگجین(کرهجنوبی).
تیمملی ایران
علیرضا بیرانوند، محمدحسین کنعانیزادگان، مرتضی پورعلیگنجی، رامین رضاییان، میلاد محمدی
امید ابراهیمی، احسان حاجصفی، اشکان دژاگه(71-سامان قدوس)، علیرضا جهانبخش(71-مهدی ترابی)
وحید امیری(58-کریم انصاریفرد) و سردار آزمون
سرمربی کارلوس کیروش
تیمملی ژاپن
شوئیچی گوندا، تاکهیرو تومییاسو، مایا یوشیدا، هیروکی ساکای(73-سی مورویا)، یوتو ناگاتومو، گاکو شیباساکی
واتارو اندو(60-سوکاسا شیوتانی)، ریتسو دوآن(89-جونیا ایتو)، گنکی هاراگوچی، یویا اوساکو و تاکومی مینامینو
سرمربی هاجیمه مورییاسو
اخطار
امیری(24)، ابراهیمی(44) و آزمون(4+90) از ایران
ساکای(46) ناگاتومو(4+90) از ژاپن
شرح گل
گل اول 56، (یویا اوساکو): پاس اوساکو به تاکومی مینامینو رسید که کنعانیزادگان پشت محوطه جریمه از مقابل پای او توپ را زد، اما بازیکنان ایران ازجمله کنعانیزادگان و پورعلیگنجی درحالی که فکر کردند داور استرالیایی سوت زده، توپ را رها کردند و به سمت او رفتند، اما مینامینو با زیرکی از جای بلند شد و در سمت چپ زمین صاحب توپ شد که ارسال بینقص او به تیرک اول را یویا اوساکو زودتر از دفع توپ بیرانوند با ضربه سر تبدیل به گل کرد.
گل دوم
دقیقه 67، (یویا اوساکو): پنالتی اعلام شده به سود ژاپن را یویا اوساکو به سمت راست خود و درحالی که بیرانوند به سمت مخالف شیرجه رفته بود، زد تا گل دوم ژاپن به ثمر برسد.
گل سوم
دقیقه 2+90، (گنکی هاراگوچی): ساموراییها با توپگیری از ملیپوشان ایران حمله سریعی تدارک دیدند که گنکی هاراگوچی با عبور از سد رامین رضاییان و شوت پای چپ، گل سوم تیمش را به نام خود ثبت کرد.
نشانههای باخت را دست کم در نیمه اول ندیدیم. فشار سنگین ژاپنیها در دقایق اول را آنقدر تحمل کردیم تا سردار آزمون آن تک به تک حساس را به دست آورد که دروازهبان ژاپنی با مهارتی مافوق باور روانه کرنرش کرد. از همانجا بود که بازی متعادل شد.
نشانههای باخت را در نیمه اول ندیدیم اگرچه میتوانستیم با کمی دقت، نشانههای ریز ترک خوردن سد دفاعی را مشاهده کنیم. از کارت زرد کودکانه وحید امیری تا خستگی مفرط اشکان دژاگه که در بازی با چین باید زودتر بیرون میآمد تا کمی بیشتر نفس بگیرد. غیبت سعید عزتاللهی هیچ وقت بیش از این بازی به چشم نیامد. جایی که میانه میدان را به ریزنقشهای پر نفس ژاپنی باختیم.
نیمهدوم نیمه کاسه «چه کنم چه کنم»هایی بود که کیروش با تعویض کردن یا تعویض نکردن کریم انصاریفرد دست گرفته بود. وحید امیری کارت داشت و اشکان دژاگه نای راه رفتن هم نداشت و حاجصفی در میانه میدان تعطیل بود و تیمملی به هافبک تازهنفسی برای جنگ نیاز داشت. با این همه انتخاب کیروش به میدان آوردن بازیکنی مثل انصاریفرد بود و آنهم با سه بار عقب و جلو بردنش لب خط برای تعویض و بعد پشیمان شدن. مربی به تاکتیک و تعویض خودش ایمان نداشت و این دودلی، جان تیم را لرزاند.
ریشه اشتباه مهلک منجر به گل خورده را کجا باید دنبال کرد؟ اینکه پنج بازیکن ما در یک صحنه هنوز در جریان بازی، توپ را رها کنند تا به سمت داور بدوند و از او بخواهند که به بازیکن حریف کارت بدهد را آیا باید شوخی تلخ سرنوشت دانست با مربی همیشه معترضی چون کیروش؟ آیا این «کارما»ی کیروش است که پاسخ همه دعواها و حاشیهسازیها و تمرکز برهمزدنهایش را باید اینجا میگرفت؟ در بزنگاه سرنوشتش؟ و درست با اشتباهات عزیزکردههایش چون کنعانیزادگان و رضاییان؟ یا با ترک پست باورنکردنی پورعلیگنجی که بازیکن مستقیم مهارش بهراحتی و بدون مزاحم گل زد؟ یا خروج باورنکرنی و اشتباه غیرقابل توصیف بیرانوند که معلوم نبود چرا آنقدر بد بیرون آمد؟
گل اول اگر کمرشکن بود، گل دوم تیر خلاص بود. گل دوم حتی بدتر از چیزی بود که میشد تصور کرد. دوباره یک ضدحمله، شوک خوردن دفاع در تغییر وضعیت بازی از حمله به دفاع و بعد زمین خوردن پورعلیگنجی و برخورد توپ به دستش و اعلام درست پنالتی. تمام آن لحظههایی که داور، وی آر داده بود و منتظر بود تا ببیند تیم داوران ویدئویی چه نظری دارند، لحظههایی بود که میدانستیم بازندهایم. میدانستیم پنالتی رخ داده و میدانستیم که تیم حریف از ما بهتر است و دستش را برای این بازی رو نکرده و میدانستیم که خدای فوتبال قرار نیست هیچ باجی به ما بدهد. باجی هم گیرمان نیامد. پنالتی درست بود. بیرانوند هم اشتباه پرید تا توپ به تور دروازه بوسه بزند.
درحالی که تیمملی وسط میدان، سرگردان و ناآماده و مضطرب نشان میداد و روی سکوها صدا از تماشاگر ایرانی درنمیآمد، بیهوده به چهره خسته بازیکنان نگاه میکردیم که ببینیم در سیمای کدامشان باید دنبال یک نجاتدهنده باشیم. سامان قدوس که از اول تورنمنت روی نیمکت کپک زد و بیرون ماند تا به خودش فحش بدهد که چرا سوئد را رها کرد تا به نیمکت تیمملی ایران پناه بیاورد؟ کریم انصاریفرد که تنها در دقایق پایانی بازی با چین یک فرصت گلزنی گیرش آمده بود و قبل از ورود به زمین هم کیروش آنقدر بردش لب خط و برشگرداند که اعصابش بههم ریخت؟ سردار آزمون که در دقایق پایانی بازی به خاطر دعوا کردنش با بازیکنان ژاپنی کارت زرد گرفت؟ رامین رضاییان که بدترین روزش را در این تورنمنت سپری کرد تا دلتنگ وریا غفوری باشیم؟ احسان حاجصفی که غیر از اوت بلند پرت کردن به کار دیگری نیامد؟
نه از اینها خبری بود و نه از کارلوس کیروش که صدمین بازیاش با تیمملی را به بدترین شکل ممکن باخت. سنگینترین شکست تاریخ کیروش وقتی رقم خورد که تاکتیک اشتباه و استراتژی نامناسبش با ترکیب غلطش همراه شد. جای خالی سیدجلال یا حتی پژمان منتظری با تجربه در قلب خط میانی حس میشد. در میانه میدان سعید عزتاللهی را فریاد میکردیم که مصدوم بود یا دست کم هافبک درگیرشوندهتری چون کامیابینیا که نبود یا نوراللهی که انگار سهمش از بازی کردن در این جام یک «سک سک» کردن در مرحله مقدماتی بود.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار
