

سریال خوانندههای مصرفی و فروش آلبومهایی که ادامهدار نیستند، همیشه بوده، هست و خواهد بود و انگار قصه منفعتطلبی در پشت این صداها که سود آن تنها در جیب عده محدودی از شرکتها و افراد میرود هیچ وقت تمامی ندارد. موضوعی که کافی است به خیلی از آلبومها و کنسرتگذاران موسیقی نگاه کنیم تا شاهد تکرار اسامی این افراد باشیم. اما در این میان شرکتهایی که میخواهند موسیقی اصیل و شناسنامهدار و با هویت به مردم تحویل دهند باید علاوه بر هزینه و سختیهای تولید، هزار پیچوخم اخذ مجوز را طی کنند تا موفق به اخذ آن شوند. بحث تولید یک آلبوم موسیقی و پخش آن در جامعه که علاوهبر گذر از مافیا و اخذ مجوز با رفتارهای سلیقهای بعضی از نهادهای اجتماعی هم روبهرو است ازجمله مشکلاتی است که خیلی از شرکتهای قدیمی و استخوان خورد کرده در این راه را خانهنشین کرده است. بهطوری که کافی است تا به لیست اسامی منتشر شده در سایت مرکز موسیقی وزارت ارشاد سری بزنید و با تماس با خیلی از این شرکتها یا با واگذاری دفتر یا تغییر کاربری آنها مواجه شوید. برای بررسی هر چه بهتر وضعیت تولید ترانه و فروش آلبومهای موسیقی گفتوگویی را با فعالان این حوزه انجام دادیم که نظراتشان را در ادامه میخوانید.
رفتارهای سلیقهای نهادها، فعالان موسیقی را ورشکست کرد
ناصر عظیمی، مدیر شرکت آوای ماندگار؛ چند سالی میشود که این کار را کنار گذاشته و سراغ حرفه دیگری رفته است. وی که یکی از قربانیان رفتارهای سلیقهای مسئولان و حضور مافیا در موسیقی است، در مدت 32 سال حضور خود در کار تولید و پخش موسیقی بهعنوان یک نام مطمئن در میان همصنفهای خود و فعالان این حوزه شناخته شده بود. اما اعمال نظرهای مدیریتی به یکباره او را از جمع موسیقی کشور دور کرد بهطوری که این روزها باید او و خیلیهای دیگری مثل او را در کارهای دیگری ببینیم.
سالها حضور در حوزه موسیقی باید شما را نسبت به خیلی مشکلات مقاوم کرده باشد، پس چه شد که یکباره این عرصه را رها کردید؟
وقتی هنوز از تولید یک آلبومی چند روز نگذشته است و شاهد هستید که نمونههای کپی آن در خیابان یا در اینترنت برای دانلود گذاشته شده است، چطور میتوان انتظار داشت که در این بازار بیقانون قد علم کرد. در بازاری که نبض آن در دستان چند شرکت و فرد است و تقریبا همین چند فرد کنسرت برگزار میکنند یا آلبوم موسیقی روانه بازار میکنند دیگر جایی برای امثال ما نیست. موسیقی محلی برای پولشویی سرمایهدارانی شده است که به جای توجه به ارزش هنری آن سعی در منفعتطلبیهای شخصی و کسب سودهای میلیاردی دارند. من بهعنوان فردی که با زحمتهای بسیار توانستم اسمی در میان شرکتهای تهیه و تولید آلبوم موسیقی به دست آورم دیگر با بودجه محدود خود توان رقابت با این افراد را نداشتم و جز اینکه اگر اندک سرمایه خودم را در کار وارد میکرد و به هدر میدادم، عایدی دیگری به دست نمیآوردم.
به واقع اگر یک قانون محکمی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد و نهادهای قانونی وضع میشد که بر حفظ حقوق مالکیت معنوی هنرمندان و رعایت قانون کپی رایت تاکید میکرد الان کمتر شاهد این بیسامانی بودیم چون این وضعیت به جامعه هنری لطمه بسیاری زده و باعث نابودی تولیدکنندههای این حوزه شده است.
چرا شرکت در حالی که یک خواننده به مرحله در آمدزایی رسیده است پس از چند وقت او را رها و سراغ یک خواننده دیگر میروند؟
مافیای موسیقی و سرمایهدارانی که اکثر آنها رابطههای مالی با مدیران دارند به نوعی تصمیمگیران اصلی موسیقی کشور هستند و تصمیم میگیرند که چه خوانندهای باید مطرح شود و چه خوانندهای باید پایان کارش باشد.
البته باید گفت خیلی از این افراد همه کاره در موسیقی اصلا هیچ سنخیتی با خانواده موسیقی ندارند و بویی از هنر نبردهاند ولی بهگونهای شده که با سرمایههای بسیار زیادی وارد این کار شدهاند و بازیگران اصلی میدان آنها هستند. به واقع تا وقتی دغدغه تولید در کشور ما وجود نداشته باشد و خیلی از مافیایی که وارد حیطه موسیقی شدهاند، تفکر و شناختی نسبت به سلایق آحاد جامعه نداشته باشند، نمیتوان انتظار داشت اثری باب میل تمام طیفهای جامعه، روانه بازار شود.
موسیقیهای مصرفی و سریدوزی که این روزها میشنویم در جهت منافع صاحبان کمپانیها و سرمایهداران است بهطوری که اگر به بیوگرافی خیلی از خوانندهها نگاهی بیندازیم درمییابیم که جز همین چند دانگ صدا هیچگونه سواد موسیقایی نداشته و بعضا حتی خیلی از آنها از شناخت ترانه، آهنگسازی، نتخوانی و تسلط بر هارمونی موسیقی بیبهرهاند.
از طرفی چون این خوانندهها به روز نیستند و صداهای آنها در یک ریتم و سبک خاصی باقی میماند یا با فضای حاکم بر موسیقی پاپ خیلی همخوانی ندارد پس از چند وقت دیگر آن جذابیت لازم را برای مخاطب ندارند بنابراین از گردونه رقابت حذف میشوند.
متاسفانه در این یک دهه اخیر شاهد هستیم که عرصه موسیقی از عوامل و نیروهای حرفهای خالی شده است که این مهم نهتنها سبب کاهش کیفیت آثار موسیقی میشود بلکه راه نفوذ موسیقیهای غیرمجاز و بیارزش را به فرهنگ ملی و بومی ما باز میکند.
با وجود اینکه شما و بسیاری از همکارانتان از نبض بازار و علایق جوانان به موسیقی پاپ و صداهای جدید مطلع بودید چرا تغییر رویه ندادید و به سمت کشف چنین صداهایی نرفتید؟
مردم همیشه به دنبال شنیدن صدای خوب بودند و حتی با وجود اینکه خیلی از مردم سواد موسیقی ندارند ولی به راحتی میتوانند یک کار خوب را از بد تشخیص دهند. اینکه چون یک خواننده هوادار دارد بهطور مطلق بگوییم تقاضای جامعه به سمت آن خواننده میچرخد، به نظرم امر اشتباهی است. مردم یک جامعه در سنین مختلف و جنسیتهای مختلف، سلیقههای مختلفی دارند و ممکن است که عدهای از موسیقی محلی و سنتی خوششان بیاید و عدهای هم از موسیقی پاپ و رپ. به نظرم در هر سبک از موسیقی باید به دنبال بهترین نوع کار بود و شرکتها نیز باید با تمام جدیت خود، در هر سبکی بهترین آثار را روانه بازار کنند. اما میبینیم که اولا شرایط کاری برای همه مساوی نیست و کپیکاریهایی که توسط افراد سودجو انجام میشود، عرصه را برای فعالیتهای ما تنگتر کرده است و از طرفی مافیایی که در سبک موسیقی پاپ وجود دارد اجازه رشد سایر شرکتها و سبکهای موسیقی را نمیدهند. این تهیهکنندگان که شاید به جرأت بتوان گفت تعداد آنها به 10نفر میرسد که کل فضای موسیقی کشور را دست خود گرفتهاند و با استفاده از رسانهها و بهترین امکانات تبلیغاتی خود به دنبال شناساندن خواننده مدنظرشان به جامعه هستند. البته با توجه به نیاز جامعه به شادی و رهایی از مشکلات زندگی؛ ترغیب مردم به سمت شنیدن موسیقیهای پاپ که فضای شادتری دارند بسیار بیشتر از موسیقی سنتی است و این موضوع باعث شده تا اکثر خوانندگان سنتی و شرکتهای فعال در این حوزه، این روزها کم کار یا بیکار شوند. بدون شک اگر از افراد حرفهای و جوانان تحصیلکرده موسیقی؛ فارغ از هر نوع سبکی حمایت شود مردم هم به دنبال آثارشان میروند. امیدوارم که بتوانیم فضای مناسبی را برای رقابت میان خوانندگان عرصههای مختلف ایجاد کنیم تا شاهد رشد فعالیت آنها به مانند خوانندگان پاپ باشیم.
حمایت مدیران وزارت ارشاد از شما که جزء قدیمیهای تولید و پخش موسیقی بودید، چگونه بود و اینکه آیا سعی کردند تا با تزریق کمکهای دولتی به فعالیتتان ادامه دهید؟
باید بگویم انگار موسیقی در کشور ما دلسوز و مسئولی ندارد و تقریبا در این 32 سالی که در این کار بودم مدیرانی که بر رأس کار حاضر بودند چه از نظر دانش و چه از نظر علاقه کاملا با این فضا بیگانه بودند. آیا به واقع این حق من است که بهعنوان یکی از قدیمیهای این عرصه که سالها وقت و سرمایه خود را صرف این کار کرده است الآن باید دور از موسیقی باشد.
در این میان صدا و سیما بهعنوان رسانهای که ضریب نفوذ بالایی در میان مردم دارد کملطفی زیادی به موسیقی داشته و میبینیم که گاهی به صورت سلیقهای و از خوانندگان پاپی حمایت کرده که خیلی در کار خود حرفهای نیستند و با این کار به نوعی ذائقه مردم را با پخش موسیقیهای سطحی پایین آورده است.فکر میکنم حتی برای اینکه چه کسی به تلویزیون بیاید و چه کسی نیاید باز هم مافیایی وجود دارد که به مدیران و عوامل ضبط یک برنامه خط میدهند.
هفتخوان صدور مجوز آلبوم موسیقی؛ معضل شرکتهای تولید و پخش
شرکت آوای ساز خورشید بهعنوان یکی از فعالان عرصه موسیقی کودک و موسیقی سنتی با گرایش آهنگسازی مدرن سعی دارد ادامه دهنده کارهای هوشنگ کامکار از آهنگسازان مطرح کشور باشد. این شرکت که با مدیریت سودابه سالم و سیاوش کامکار اداره میشود، تاکنون آثار سنتی زیادی را با رویکردی نو تحت عنوان گروه ژاو روانه بازار کرده است. به گفته محمدعلی نجم، مدیر اجرایی شرکت آوای ساز خورشید، انگار همه عوامل دستبهدست هم دادند تا روند توجه به موسیقی روزبهروز رو به افول برود بهطوری که الان باید با تأسف گفت خیلی از آثار تولیدی با کیفیت و اصالت با مرجوعی روبهرو هستند یا اینکه برگشت سرمایه در آنها مدت زمان زیادی طول میکشد.گفتوگوی «فرهیختگان» را با این فعال عرصه تولید و پخش موسیقی در ادامه میخوانید.
این روزها وضعیت تولید آلبوم و فروش آن چطور است و اصولا میتوان به فروش آلبومهای موسیقی بهعنوان یک منبع درآمد عالی نگاه کرد یا خیر؟
ما سعی کردیم تا در شرکت خودمان بیشتر از کمیت به کیفیت و اصالت اثر توجه کنیم ولی در این راه نبود فضای تبلیغات برای ما گران تمام شده است و باعث شده تا با فروش خیلی کمی روبهرو شویم. در طرف دیگر شاهد هستیم که در نبود نظارت مدیران، آثار بسیار بیکیفیتی چه از نظر ضبط، میکس و خوانندگی تولید شده است که کاملا نگاه سودجویانه در آنها موج میزند و حتی با مافیای تبلیغاتی که در شبکههای ماهوارهای و داخلی داشتند، توانستند خوب بفروشند. باید بگویم در ایران با توجه به نبود قانون کپی رایت و حمایت از حقوق مولف، بارها شده که اثری بدون اجازه صاحب اثر برای دانلود در اینترنت گذاشته شده است. حتی در رسانه ملی بارها شاهد بودیم اثری نهتنها بدون پرداخت مالی بلکه حتی بدون اجازه صاحب اثر از تلویزیون و رادیو پخش شده است که این موارد کاملا جای تأسف دارد. یادم هست کاری را که تازه تولید کرده بودیم وقتی آن را برای پخش به شرکت رهگذر هفتاقلیم دادیم تنها اقدام به توزیع پنج نسخه از آن به نماینده خود در شیراز کرد که این نشان میدهد ما چقدر در فروش آثار با ریزش روبهرو شدیم.
امروزه هر کسی در بازار تولید آلبوم سرمایهگذاری میکند خیلی نباید توقع برگشت سرمایه داشته باشد و اگر هم چنین اتفاقی بیفتد در گذر زمان صورت میگیرد که باز برای سرمایهگذاران مساوی با شکست است.به نظرم زمانی میتوان امیدوار بود که موسیقی با فروش خوبی همراه شود که موسیقی قابل قبولی با شرایط اجتماعی و سالم تحویل جامعه دهیم و از هر سبکی و متناسب با هر سلیقهای اجازه کار داشته باشد، نه اینکه فقط کنسرتهای ما محدود به چند موسیقی پاپ و خواننده مصرفی شود که صدای خیلی خوبی هم ندارند بلکه باید برای مخاطب موسیقی محلی و سنتی هم فضایی را مهیا کنیم و اگر هم مخاطبی ندارد، سعی کنیم تا با بسیج رسانهها و اعطای تسهیلات بیشتر جای آنها را در میان جامعه باز کنیم تا صدایشان هر چه بهتر شنیده شود.
تولید یک آلبوم معمولا برای تهیهکننده و سرمایهگذار چقدر تمام میشود و پروسه آن چقدر زمان میبرد؟
در واقع تولید آلبوم موسیقی با 10 قطعه، رقمی در حدود ۱۰ میلیون تا چندصد میلیون تومان هزینه دارد که در این وضعیت بد حمایت رسانهها و مدیران و نبود قانون محکمی درخصوص کپی رایت در خیلی از مواقع منجر به شکست سرمایهگذار میشود.
هر آلبوم موسیقی از اولین جرقه شکلگیری در ذهن آهنگساز تا زمان رسیدن به دست مخاطب مسیری طولانیای را طی میکند، مسیری که علاوهبر هزینههای آن با بروکراسی بسیار زیادی همراه است. باید بگویم یک آلبوم علاوهبر سرودن ترانه، ساخت ملودی، تنظیم، تولید و پخش باید هفتخوان رستم صدور مجوز در ارشاد را هم طی کند. بهگونهای که اول باید یک شعر مجوز بگیرد بعد از آن موسیقی، ویدئو و در صورت اجرای صحنهای و تکرار اجرا باید به صورت مجزا هر کدام در شوراهای تخصصی خود روند صدور مجوز را طی کنند که این موضوع ممکن است ماهها زمان ببرد و باعث شود تا زمان بسیار زیادی را از یک سرمایهگذار بگیرد. تازه پس از این مراحل کار به دست شرکتهای پخش آثار صوتی سپرده میشود تا اقدام به اخذ مجوز از وزارت ارشاد کنند و بعد از آن انتشار اثر حاضر برای تولید به صورت انبوه آماده میشود. به نظرم برگشت سرمایه و هزینههای مالی؛ یکی از مهمترین مسائلی است که دغدغه آهنگسازان و تهیهکنندگان را شکل میدهد بهطوری که باید به آن توجه ویژهای داشت.
میخواستم بدانم غیر از موارد مطرح شده آیا وجود مافیا و سرمایههایی که نوعی برای پولشویی وارد این حیطه شدهاند هم در کار شما خللی وارد کرده است؟
من خیلی موافق این موضوع نیستم. بارها شده تا در مراجعه به مرکز موسیقی دیدهام که خیلی از خوانندههای معروف و مدیران شرکتهای سرشناس برای تکمیل فرم خود در نوبت انتظار هستند و اینکه بعضا توسط عدهای مطرح میشود که افراد خاصی عرصه را برای ادامه کار آنها تنگ کردهاند، به نظرم بیشتر به واقف نبودنشان به شرایط روز موسیقی کشور بر میگردد. به زعم بنده ناکارآمدی صدور مجوزها یکی از مواردی است که بیش از هر چیز در کار ما خلل وارد میکند و باید تصحیح شود. وقتی که تنها یک نفر را برای صدور مجوز آلبوم موسیقی گذاشتهاند، چگونه میتوان انتظار داشت آن فرد اگر در طول 24 ساعت شبانه روز هم کار کند توان رسیدگی به این حجم از درخواستها را داشته باشد. بحث بعدی حمایت نهادها و ارگانهاست که همیشه فقط در حد شعار باقی مانده است. به نظرم همانطور که در هر نهادی، سبد کالاهای مصرفی را به کارمندان خود اختصاص میدهند اگر فقط یک سیدی موسیقی هم در این بستهها قرار دهد میتوان انتظار داشت که علاوهبر کمک به چرخه اقتصاد هنر؛ موسیقی نیز به درون هر خانواده ایرانی راه پیدا کند.
تقریبا شرکتها و تهیهکنندهها تمام راههای قانونی را بهگونهای بستهاند که هر جور نگاه میکنیم به نفع خودشان تمام میشود و در آن سهم ناچیزی به خوانندهها تعلق میگیرد. چقدر موافق این موضوع هستید؟
معمولا در میان شرکتهای فعال در این حوزه بهگونهای مرسوم است که طی قراردادهایی حق مولف را از خواننده میخرند و با اعطای مبالغی بسیار پایین که این مورد نهتنها درخصوص خوانندگان جوان و تازهکار بلکه در مورد چند خواننده حرفهای کشورمان چه در حوزه سنتی و چه در پاپ هم اتفاق افتاده است.
البته از یکسو میتوان این نوع قراردادها را هم به عنوان حسن در نظر گرفت چراکه اگر اثری نفروشد خوانندهها هیچ ضرری را متحمل نمیشوند ولی با توجه به اینکه این شرکتها از انواع رسانهها بهرهمند هستند و با تبلیغات و پخش موسیقی در شبکههای پرمخاطب ماهوارهای سعی دارند تا توجه مردم را به خواننده مدنظر خود جلب کنند، تقریبا همیشه برنده بازی هستند.
* نویسنده : افشین حیدری روزنامه نگار
