

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، میانه مرداد یا میانه آبان؛ دونالد ترامپ 18 اردیبهشت که به صورت رسمی آمریکا را از برجام خارج کرد، گمان میکرد پیش از بازگشت یکی از این دو تاریخ یا حداکثر با فاصله کوتاهی بعد از این دو تاریخ، ایران را پای میز مذاکره جدید خواهد یافت. دولت آمریکا علاوهبر تحریمها، هیاتهای مختلفی را به منطقه و اروپا فرستاد تا مانع هرگونه همکاری با ایران شود. ترامپ و تیم طراح عملیات برجامیاش، کار را تقریبا تمام میدیدند اما تغییر نسبی سیاست خارجی در ایران از تمرکز بر اروپا و آمریکا به سمت همسایگان و شرق و همچنین نیاز این کشورها به ایران، باعث شد پیوندهای جدید منطقهای بین تهران و قدرتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی شکل گیرد. تهران برای بیاثر کردن نقشههای آمریکا و کاهش نفوذ این کشور در منطقه به دنبال پیوندهای مستحکم با چین، هند، روسیه و ترکیه رفت؛ کشورهایی که در حوزههای سیاسی، اقتصادی و نظامی حرفی برای گفتن دارند. ایران چند سال پیش با همین فرمول توانست روسیه را متقاعد به حضور در میدان سوریه کند، آمریکا و متحدانش را منزوی و درنهایت ناچار به خروج از سوریه کند. با همین دیدگاه به دنبال گسترش ارتباطات با همسایگان منطقهای در حوزه اقتصادی است. این بار این همسایگان و قدرتهای اقتصادی منطقهای نیز تمایل شدید برای جمع کردن دست آمریکا از منطقه دارند. غول اقتصادی چین، تشنه نفت منطقه است و اقتصاد هند هم به سرعت به سمت انرژی میتازد. روسیه و ترکیه هم از نبود آمریکا در منطقه آسیبی نمیبینند. برای همه بهتر است این مزاحم در منطقه نباشد.
بازیگران جدید تهران
روسیه با پوتین از خاکستر شوروی فروپاشیده برخاسته، چین با شی جینگ پینگ هر روز اقتصادش را به رخ دنیا میکشد و هند قدرتمند شده با ناندرا مولی به دنبال افق نزدیکی است که موسسههای بینالمللی نویدش را به دهلینو میدهند. آمریکا برای مهار این قدرتها تلاش زیادی کرد اما کمی دیرتر از وقتش. حالا قدرتهای نوظهور و بازسازی شده به اندازه کافی بزرگ شدهاند و قدرتی منطقهای همچون ایران نیز به اندازهای استحکام و نیرو دارد که در مقابل تحرکات آمریکا نگرانی ویژهای نداشته باشد.
چابهار و تحول روابط تهران دهلینو
معافیت بندر چابهار از تحریمهای آمریکا، روابط ایران و هند را متحول کرده است. نخستین نشانه معین از این معافیت آذرماه دیده شد وقتی که مذاکرات بیسروصدا و پیگیر با نظارت نیتین گادکاری وزیر کشتیرانی و حملونقل هندوستان منجر به مکانیسم پرداختی شد که دیگر مساله پرداخت با دلار در مقوله تحریمهای اقتصادی هند و ایران را کنار میزد. در نگاه نخست، این پاسخ متقابل به استفاده از تحریمها («تبدیل دلار به یک سلاح») است که بهعنوان ابزار سیاست خارجی برای مداخله در تجارت نفتی ایران با کشورهای ثالث از قبیل هند به کار میرود. سفر سه هفته پیش وزیر خارجه ایران به دهلی نو نشان داد که این مکانیسم پرداخت برای همکاریهای ایران و هند در بندر چابهار پتانسیل بینظیری را ایجاد میکند و به روابط اقتصادی بین دو کشور در این زمینه نیرو میبخشد. به لحاظ تاریخی، این اتفاق فرصتی برای ایجاد شرکتهای «نفتمحور» است که رابطهای چندجانبه و برد- برد به وجود میآورد. ترهان و دهلی نو در همین چارچوب توانستند شعبهای از بانک پاسارگاد در بمبئی را تاسیس کنند. این بانک زمانی فعالیت خود را در هند از سر گرفت که بندر چابهار عملیاتی شده و نخستین محموله 72 هزار و 458 تن ذرت از سوی برزیل روز ۹ دی در این بندر پهلو گرفت. مهمتر از این مذاکراتی بود که بین طرفین در مورد نظام تهاتری در تجارت بین دو طرف انجام گرفت. گادکاری به رسانهها گفت که ایرانیها برای صنایع ماشینسازی و راهآهن به فولاد نیازمندند و حاضرند در مقابل آن به هند اوره بدهند. هدف نهایی پل ارتباطی این است که چابهار توسط شبکه راهآهن ایران به مرز افغانستان متصل شود.
کاهش تنش هند و چین
همکاری در بندر چابهار با وجود آنکه نتیجه فرعی تنشها بین هند و پاکستان بوده اما در جهت به صفر رساندن تنشها کار میکند و تبدیل به حرکتی برای ایجاد امنیت در منطقه شده است. فهم این موضوع چندان پیچیده نیست و دلایل سادهای دارد: اول اینکه روشن است که پروژه چابهار برای هر دو طرف هند و ایران همچون لنگری در پیشبرد تجارت و سرمایهگذاری بین دو کشور است. این پروژه عنصر مکمل بزرگی برای اقتصاد در کشور است. ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که اقتصاد متنوع و بازاری بزرگ همراه با صنایع پیشرفته زمینههای تکنولوژیکی، کشاورزی و منابع معدنی غنی دارد. ایران یک کشور ثروتمند نفتی است و البته اقتصاد هند هم چهارنعل به سمت انرژی میتازد. دوم اینکه چابهار نهتنها دروازه هند به سمت افغانستان بلکه به سمت آسیای میانه و حتی بازارهای روسیه و اروپاست؛ بنابراین، چابهار به لحاظ منطقی کریدور حملونقل شمال به جنوب است که به اندازه قابل توجهی مدت زمان کشتیرانی و هزینههای تجارت بین هند با روسیه و اروپا را کاهش میدهد. بر اساس بررسیها، استفاده از این مسیر حدود 40 درصد زمان صادرات را کاهش میدهد. بندر چابهار باعث میشود تا افغانستان بتواند به بازار جهانی دسترسی داشته باشد.
چابهار همچنین یک مسیر حملونقل احتمالی برای شرکتهای آمریکایی در آینده و برای تجارت و سرمایهگذاری در افغانستان و آسیای مرکزی است. بنابر مطالعاتی که پنتاگون در مورد ثروت معادن افغانستان کرده، این کشور دارنده معادن دست نخوردهای است که برخی از آنها اهمیت استراتژیک بالایی دارند و به ارزش یک تریلیون دلار میرسند. در واقع، ترامپ عمدا باعث این اتفاق شده است تا منافع پایدار تجاری آمریکا در افغانستان را توجیه کرده باشد. حالا شرایط بهطور چشمگیری برای توافق بین افغانها بهبودیافته که به آمریکا اجازه میدهد حضور طولانیمدت در این کشور داشته باشد. خیلی از تحلیلگران منطقه معتقدند که امنیت و ثبات منطقه نباید مبدل به دستمایهای برای رقابتهای ژئوپلیتیکی بشود. نتیجه این جریان اثرگذاری بیشتر ایران در جامعه بینالملل است که با وجود مانعتراشی دولت ترامپ، امری اجتنابناپذیر است و میتواند زودتر از انتظار به وقوع بپیوندد. افشاگری در این مورد که با وجود لفاظیهای تند علیه ایران، واشنگتن اخیرا دوبار تلاش برای ازسرگیری مذاکرات با تهران داشته، نشان میدهد که خود ترامپ به دنبال توافقی با تهران است تا از بنبستی که به واسطه سیاستهایش در مورد ایران به وجود آمده است، بیرون بیاید.
واشنگتن نمیتواند نقش سازندهای را که تهران در وضعیت افغانستان داشته، نادیده بگیرد. مذاکرات ایران و هند نشان میدهد که تهران با روایتی از نگاه به شرق متمرکز بر سه کشور روسیه، چین و هند شده تا «استراتژی بازدارنده» آمریکا را شکست دهد. در این میان هند میتواند نقش تاثیرگذارتری در منطقه داشته باشد. تنها مدلی از سه کشور بزرگ روسیه، هند و ایران میتواند برای در هم تنیدن تاروپودهای یکپارچهای از اوراسیا به کار رود. این یک همگرایی نادر است زیرا هیچ تعارضی بین منافع متقابل این سه کشور منطقهای نیست.
