

سنای آمریکا 13 دسامبر 2018 قطعنامهای برای عدم ادامه کمکهای نظامی آمریکا به عربستان سعودی در جنگ یمن تصویب کرده است. علاوهبر این یک خبر مهم دیگر تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکا از سوریه بود. واقعا در کاخ سفید و سنا چه خبر است؟ آیا استراتژی خاصی در پشت پرده خارج شدن از میدانهای مبارزه که آمریکا در آنها دخالتی داشته، وجود دارد؟
ای کاش استراتژی خاصی وجود داشت؛ متاسفانه شرایط بسیار پیچیده است. رای سنا در رابطه با جنگ یمن بهطور کلی اعلام مخالفت با دولت ترامپ بود. باید هم سنا و هم مجلس نمایندگان رای در مورد جنگ یمن را به تصویب برسانند که اجرایی شود. البته شانس بالایی وجود دارد که در کنگره جدید این اتفاق بیفتد.
احتمال دارد ترامپ این قطعنامه را وتو نکند؟ آیا این احتمال هم وجود دارد که این قطعنامه بتواند جنگ یمن را متوقف کند؟
این نکته بسیار جالب است. ترامپ اعلام کرده است این قطعنامه را وتو خواهد کرد و من مطمئنم این کار را خواهد کرد. اما با توجه به پروسهای که این قطعنامهها در کنگره آمریکا طی میکنند عجیب است که چنین قطعنامهای میتواند وتو شود. با رای سنا اعلام شد که جنگ یمن و دخالت آمریکا در جنگ یمن هیچگاه از طرف کنگره تایید نشده و این در حالی است که کسب مجوز و تصویب کنگره تنها راه قانونی برای تایید یک جنگ است. بنابراین خیلی منطقی نخواهد بود که هم سنا و هم مجلس نمایندگان رای به عدم تایید جنگ در کنگره بدهند و سپس رئیسجمهور آن را وتو کند. من مطمئنم کنگره تلاش خواهد کرد این وتو را نادیده بگیرد و آن را باطل کند، چراکه چنین موضوعی باید با اطلاع کنگره صورت بگیرد. مطمئنا در سنا باید تلاش زیادی صورت بگیرد تا این وتو نادیده گرفته شود.
برخی بر این عقیدهاند که قطعنامه سنا درباره جنگ یمن و همچنین مقصر دانستن بنسلمان در قتل خاشقجی، اقدام آمریکا برای کنترل محمد بنسلمان در عربستان سعودی است. گفته میشود آمریکا نمیخواهد یک صدام جدید در منطقه ظهور کند. در مقالهای در یک مجله سیاست خارجه به این موضوع اشاره شده بود که محمد بنسلمان صدام حسین جدید است. آیا شما هم فکر میکنید آمریکا میخواهد بنسلمان را تحت کنترل خود در بیاورد؟
تاریخ نشان داده که سیاست آمریکا در خاورمیانه همیشه کنترل کردن کشورهایی بوده که تصور میکنند مهم هستند و برای کسب نیروهای قوی و قدرت تلاش میکنند. در مورد عربستان سعودی میتوانیم به وتوی بسیاری از قطعنامههایی که به نفع سعودیها نبوده از طرف سازمان ملل اشاره کنیم. اما من فکر میکنم در طول تاریخ این خواسته اجرایی نشده و میزان کنترلی که آمریکا میتواند بر کشورهای منطقه داشته باشد، بسیار کم است.
چقدر میتوان آینده غرب آسیا را بدون محمد بنسلمان تصور کرد؟ آمریکا او را بهخاطر اشتباهاتش و مشکلاتی که در خاورمیانه ایجاد کرده کنار خواهد گذاشت یا تنها سعی خواهد کرد او را تحت کنترل در بیاورد؟
این امکان وجود دارد. به نظر میرسد افراد زیادی در کنگره بهخصوص در سنا هستند که دوست دارند آمریکا بنسلمان را بهعنوان ولیعهد سعودیها کنار بگذارد. اگرچه ترامپ نشان داده شک دارد که میزان نفوذ آمریکا بتواند این کار را انجامپذیر کند. به نظر میرسد که آمریکا متعهد به حمایت از بنسلمان شده است، بنابراین من اینطور فکر میکنم که در آینده نزدیک ترامپ تغییرات عمدهای ایجاد خواهد کرد. فکر نمیکنم ما شاهد کنار گذاشته شدن بنسلمان توسط آمریکا باشیم، اما امکان دارد که این اتفاق بیفتد. حداقل یک جنبش سیاسی در کنگره برای این منظور وجود دارد.
ارتباطی بین تصمیم برای خروج از سوریه، افغانستان و توقف کمکهای نظامی به عربستان سعودی در یمن وجود دارد؟
فکر نمیکنم که این تصمیمات بیارتباط با هم باشند. به نظر من تعداد کسانی که موافق با عدم مخالفت آمریکا در جنگ هستند در آمریکا در حال افزایش است. من فکر میکنم حالا که ترامپ میگوید میتوانیم از سوریه خارج شویم و تعداد نیروهای موجود در افغانستان را کاهش دهیم فرصت خوبی برای آرام کردن کسانی است که عقیده دارند آمریکا هزینه زیادی برای این جنگها صرف کرده است؛ مخصوصا افرادی که در کنگره هستند. ولی به نظرم این تصمیمها بیشتر هرکدام مربوط به پرونده خود میشوند، برای مثال مساله افغانستان به اندازهای بد پیش رفته که رئیسجمهور آمریکا دیگر نیازی به افزایش نیرو در آنجا نمیبیند.
سوریه را در نظر بگیریم. آنطور که گفته میشود این خروج بر اساس توافق محرمانهای است که بین اردوغان و ترامپ صورت گرفته است.
من چیزی در مورد وجود یک توافق مخفیانه نمیدانم، اما اینطور به نظر میرسد که تصمیم برای خروج از سوریه، بعد از صحبتهای ترامپ و اردوغان گرفته شده است. دولت ترکیه هم بهطور عمومی اعلام کرده نیروهای ترکیه جایگزین نیروهای آمریکا خواهند شد و این میتواند منجر به درگیری با نهادهای محافظت مردم (YPG) و نیروهای دموکرات سوریه (SDF) شود. اما من نمیدانم که چرا آمریکا حالا تصمیم به حمایت از این ایده ترکیه گرفته است. ترکیه چند سال است که تهدید میکند به بخشهایی از سوریه حمله خواهد کرد.
در حال حاضر تجزیه و تحلیل اطلاعات بسیار دشوار شده، چراکه همهچیز پیچیده شده است. طرفداران ترامپ هم از تصمیمات او راضی نیستند. نه انگلستان، نه عربستان سعودی و نه اسرائیل هیچکدام از تصمیماتی که ترامپ گرفته است راضی نیستند. همزمان مردم دنیا هم اینطور فکر میکنند که تصمیمات کاخ سفید بسیار پیچیده شده است، اما زمانی که ما این تصمیمات را مورد بررسی قرار میدهیم متوجه میشویم شخصی مانند جیمز ماتیس که تصمیمگیرنده بوده است مجبور به استعفا میشود، چراکه دیگر نمیتواند در پروسه تصمیمگیری دخالتی داشته باشد و جان بولتون تصمیمگیرنده اصلی است. حتی وزیر امور خارجه هم نمیتواند دخالتی در این تصمیمگیریها داشته باشد. تصمیمگیرنده اصلی در کاخ سفید کیست؟
نهایتا ترامپ تصمیمگیرنده است، اما اینکه او چطور تصمیمگیری میکند همیشه مشخص نیست. در واقع گاهی اوقات کاخ سفید تلاش زیادی میکند تا به هیچوجه نحوه تصمیمگیری ترامپ و اینکه او چطور چنین تصمیماتی گرفته است مشخص نشود. در واقع در مورد ایجاد تغییرات در این جنگها و سیاستهای موجود صحبتهایی شده و در کابینه راجع به آن گفتوگو شده است، اما فکر میکنم ترامپ پیش از آنکه تصمیم نهایی را بگیرد به آنها اطلاع نمیدهد. او یکباره تصمیمش را اعلام میکند و بعد همه عکسالعمل نشان میدهند، البته به نظر میرسد که بیشتر اعضای ارشد کابینه از این وضعیت راضی نیستند. بهعنوان مثال شخصی مثل ژنرال ماتیس مدتها از وضعیت موجود ناراضی بود و نشانههایی وجود داشت که او نهایتا استعفا خواهد کرد. وضعیت موجود فرصت و زمان مناسبی برای استعفا در اختیار او گذاشت.
آیا هیچ سیستم و مرجعی در آمریکا برای کنترل ترامپ وجود ندارد؟ بهعنوان مثال اگر ترامپ بخواهد هر تصمیمی بگیرد میتواند این کار را بکند؟ یا بهعنوان مثال اگر او تحت تاثیر دیگر کشورها مثل روسیه، چین یا حتی ایران باشد میتواند هر تصمیمی که میخواهد بگیرد؟ هیچ سیستمی برای کنترل رئیسجمهور در آمریکا وجود ندارد؟
خب باید اینطور باشد. بر اساس قانون اساسی آمریکا کنگره باید بر کارهای رئیسجمهور نظارت داشته باشد، اما در چند دهه گذشته شاهد بودهایم که کنگره موفق به انجام این کار نشده و به روسای جمهور اجازه داده است خودشان هر طور که میخواهند تصمیم بگیرند. در واقع افراد زیادی وجود دارند که میتوانند به ترامپ هشدار دهند و بهعنوان مثال به او بگویند که نباید فلان کار را بکنی یا اینکه فلان ایده، ایده خوبی نیست یا اینکه فلان کار غیرقانونی است و نباید آن را انجام دهی، اما درنهایت ترامپ بسیار مصمم است که یک طرفه عمل کند و بهتنهایی تصمیمگیرنده باشد و معمولا سوالاتی که در مورد مشروعیت و قانونی بودن پرسیده میشود او را عصبانی میکند و او همیشه از این سوالات ناراحت میشود. این افراد نمیتوانند بر کارهای ترامپ و رفتار و گفتار او تاثیرگذار باشند.
اگر آمریکا از سوریه خارج شود با توجه به اینکه اسرائیل مواضع ایران را در سوریه مورد حمله قرار داده است چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا شاهد درگیریهای بیشتر در سوریه خواهیم بود؟
جواب دادن به این سوال کمی دشوار است. اسرائیل ماههاست که به اهداف مختلف در سوریه حمله میکند و آمریکا کار زیادی در ارتباط با این موضوع برای جلوگیری از این حملات نکرده است. عملکرد نیروهای آمریکا در سوریه بسیار محدود است. درواقع آنها بین نیروهای کرد حضور دارند و من فکر میکنم که بهزودی به دلیل تهاجم ترکها شاهد افزایش تنشها خواهیم بود. ترکها وارد مناطق کردها شدهاند. به نظر من خروج آمریکا از سوریه به معنای کم شدن یکی از متخاصمان در میدان جنگ است. امیدوارم که به خاطر دیپلماسی این کار صورت بگیرد. خارج شدن آمریکا از سوریه به این معنا خواهد بود که دخالت آمریکا در سوریه پس از جنگ بسیار محدود خواهد بود.
وبسایت آنتی وار یکی از مهمترین وبسایتها برای کسب اطلاعات مرتبط با موضوعات ضدجنگ است. آیا میتوانید توضیحی درباره میزان اهمیت این وبسایت به ما بدهید؟ مخاطبان آن چه کسانی هستند و این وبسایت چه تاثیراتی بر عموم مردم در آمریکا و خارج از آمریکا داشته است؟
این وبسایت مخصوصا در آمریکا اهمیت بسیاری دارد چراکه بسیاری از رسانههای آمریکایی در بیشتر مسائل مرتبط با سیاست خارجه یکطرفه عمل میکنند. این رسانهها بهنوعی تنها منعکسکننده موضع کاخ سفید هستند اگر چه این شرایط در حال تغییر است و من نسبت به این موضوع که آنها در حال حاضر شبهاتی دارند بسیار خوشبین هستم. اما این وبسایت در طرفی قرار دارد که نشاندهنده دیدگاههای ضدجنگ و ضدمداخلهگری است. این سایت میراث ایدئولوژیک خود را از کسانی که در طول تاریخ مخالف مداخلهگری بودهاند به ارث برده است. بدونشک در هر جنگی که آمریکا شرکت داشته یک جناح ضدجنگ هم وجود داشته است؛ در ارتباط با آن افرادی را دیدهایم که مخالف ورود به جنگ جهانی اول و دوم و دیگر جنگها بودهاند. ما بهنوعی دوست داریم که همین روش را ادامه دهیم. اکنون تنها شاهد یک جنگ بزرگ نیستیم، بلکه چند جنگ کوچک در حال رخ دادن است.
این وبسایت چه میزان توانسته بر نظرات مردم تاثیرگذار باشد؟ بهعنوان مثال میتوانیم بگوییم توانسته یک درصد از مردم آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد یا هنوز برای چنین ادعایی زود است؟
جواب این سوال کمی دشوار است. فکر میکنم گاهی ما با مسائلی روبهرو هستیم که مردم با آنها مخالفند. به نظر من رای سنا در موضوع یمن میتواند یک مثال خیلی خوب باشد. افراد زیادی علاقهمند به دانستن رای سنا در رابطه با مخالفت با دخالت آمریکا در یمن بودند. شاید به این خاطر که این موضوع هیچگاه از طرف کنگره تایید نشده بود و شاید هم به دلیل عکسالعمل سیاسی آمریکا به قتل جمال خاشقجی. اما به نظر من درصد مشخصی از افراد ضدجنگند یا تحت تاثیر احساسات ضدجنگ قرار دارند. نمیتوانیم تعداد دقیق آنها را مشخص کنیم. همیشه امیدواریم سطح آگاهی در رابطه با این دیدگاه افزایش پیدا کند و از این ایده که آمریکا علاوهبر دخالت در جنگها گزینههای دیگری هم دارد، حمایت شود.
* نویسنده : مصطفی افضلزاده روزنامهنگار
