

انتقادات نسبت به اعتدال و توسعهایها و پررنگشدن نقششان در دولت، از روزهای ابتدایی دولت دوازدهم بلند شده و از ابتدای سال نیز به اوج خود رسیده است. حامیان اصلاحطلب دولت اصرار دارند بگویند قرارگرفتن محمود واعظی در لوای مسئول دفتر رئیسجمهور و تثبیتشدن جایگاه محمدباقر نوبخت در مدیریت سازمان برنامه و بودجه، اختیارات یاران اصلاحطلب دولت را محدود کرده است. از اینرو بدشان نمیآید کاسه و کوزه سوءمدیریتها را بر سر اعتدال و توسعهایها بشکنند و وانمود کنند این نابسامانی از کوزه آنها و گردش بیش از پیش روحانی به سمتشان تراویده! در همین راستا یک روز به اصلاحطلبی معاون اول رئیسجمهور افتخار میکنند و با سوپرمنسازی، دلار جهانگیری را حلال مشکلات و آقای معاون اول را مدبر دولت میخوانند، روز دیگر به اجبار لباس قهرمانی جهانگیری را آویزان میکنند و در مقابل رانت عظیمی که تدبیرش رقم زده، خود را به کوچهچپی میزنند که در آن هیچ اصلاحطلبی نباشد. بیتردید این پریشانگویی از انسداد سیاسی حال حاضر اصلاحطلبان حکایت دارد؛ انسدادی که کارنامه دولت روحانی که خواهناخواه کارنامه اصلاحطلبی است، برایشان رقم زده است. بر همین اساس چندی است انکار حضور وزرای اصلاحطلب در دولت توسط همجریانیهایشان آغاز شده و حالا در تازهترین فرافکنی از حلقه چهار،پنجنفرهای که رئیسجمهور را محصور کردهاند سخن به میان آمده است.
اگر اظهارات رفیق همسو و چندساله رئیسجمهور –مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی- را فرض قرار دهیم؛ در ابتدای امر با این گزاره مواجه میشویم که آیا شخص رئیسجمهور از محصورشدن توسط این چند نفری که آقای مهاجری بر آن تاکید دارد، آگاه است؟
ناگفته پیداست اگر پاسخ به این سوال منفی باشد چه واویلایی بر سر تدبیر دولت میآید، چراکه رئیس دولت حتی اگر نداند که حلقه چهار،پنج نفره اطرافش چه در سر دارند و از حصری که در آن گرفتار شده مطلع نباشد، چطور بر اوضاع کلان و خرد مملکت واقف است و میتوان امید داشت کلید تدبیرش حلال مشکلات شود. حتی با این فرض جای سوال است که اصلاحطلبان چگونه طی دو انتخابات، چنین فرد چشم و گوشبستهای را مناسب کسوت ریاستجمهوری میدیدند و نامزدهای اصلاحطلب خود را به پای حمایت از چنین روحانیای که امروز معرفی میکنند، قربانی کردند؟!
اگر پاسخ به سوال ابتدایی مثبت باشد، یعنی فرض را بر این قرار دهیم که رئیسجمهور، همانطور که توقع میرود، بر اوضاع دور و نزدیک واقف است؛ در این فرض نیز این سوال مطرح میشود که چرا حامیان تَکراری دیروز دولت، امروز نوکپیکان انتقاداتشان را به جای رئیس دولت به سمت همحزبیهای رئیسجمهور بردهاند؟ اصلاحطلبان ازجمله مسیح مهاجری معتقدند، اعتدال و توسعهایهای حلقه اطراف رئیسجمهور – امثال نوبخت و واعظی- هر اندازه در محصورکردن روحانی موفق بودهاند در پیشبرد امور کشور ناموفق هستند، اگر چنین است مگر شخصی جز رئیسجمهور آنها را منصوب کرده و اختیارات لازم را به عهده آنان نهاده است؟! نیمنگاهی به پازل انتقادات اصلاحطلبانه از دولت نشان میدهد آنان هر اندازه که منصوبان روحانی را زیر تیغ عریان نقد قرار دادهاند و این روزها در تلاشند که از خود منتقدان دولت بسازند، از مواجهه مستقیم و نقد رئیسجمهور پرهیز دارند. رویه مواجهه غیرمستقیم اصلاحطلبان در نقد روحانی دو دلیل عمده دارد:
اول: آتش حمایت اصلاحطلبان در دو انتخابات ریاستجمهوری پیشین چنان تند شد که امروز واقعبینانشان معتقدند به هیچوجه در افکار عمومی قابلپذیرش نیست که آن تعریفها و حمایتهای پرطمطراق تبدیل به نقد و انکار هرگونه نسبت با دولت شود. حمایت تام و تمام اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 از حسن روحانی در حافظه مردم ثبت شده است، از اینرو آنان که روزی خود را دندانههای کلید روحانی میخواندند، امروز اگر شراکت آن روزشان را منکر شوند بیش از پیش اعتماد مردم را سلب کردهاند. در همین راستا به ناچار از آرمانشهری سخن میگویند که اگر اعتدال و توسعهایها و چرخش روحانی به سمتشان نبود، رقم میزدند. اگرچه به موازات این فرافکنی گهگاه به اشتباهشان در این حمایت تام اشاره دارند و به قول موسویلاری میگویند که در انتخابات بعدی قطعا در این سطح تکرار نخواهند کرد.
دوم: دولت تا پایان راه، مسیری دو سال و چندین ماهه دارد. از اینرو بخشی از اصلاحطلبان نمیخواهند عبورشان از دولت را عیان کنند و سعی دارند با مواجهه غیرمستقیم در میدان نقد روحانی و حفظ فاصله با دولت، هم شریک هزینههای دولت روحانی نباشند و هم اینکه یک پل را حداقل میانشان نگه دارند تا در بزنگاه پر سروصدای موفقیتی احتمالی، باردیگر خود را به قطار دولت برسانند و همسفره پیروزیاش شوند. به این امید که چرخش سیب سیاست نمدی برای کلاهشان به ارمغان آورد.
* نویسنده : حانیه موحدین روزنامهنگار
