بررسی نشریات دانشجویی در روزهای اول زمستان
در هفته اول دی‌ماه شاید به اندازه نیمه دوم آذرماه شاهد خبرهای دانشجویی نباشیم. با این حال نشریات دانشجویی همچنان در اوج فعالیت خود هستند.
  • ۱۳۹۷-۱۰-۰۵ - ۱۵:۴۷
  • 00
بررسی نشریات دانشجویی در روزهای اول زمستان
نشریات دانشجویی فرجه بی‌‌فرجه
نشریات دانشجویی فرجه بی‌‌فرجه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در هفته اول دی‌ماه شاید به اندازه نیمه دوم آذرماه شاهد خبرهای دانشجویی نباشیم. با این حال نشریات دانشجویی همچنان در اوج فعالیت خود هستند. در این شماره نیز محتوای برتر 10 نشریه دانشجویی از نگاه نگارنده مورد بررسی قرار گرفته است. فعالان نشریات دانشجویی می‌توانند با ارسال فایل نشریات خود به آدرس mhayati@ مطالب برتر خود را در این صفحه بخوانند.

 

واقعا پیشگیری مقدم بر درمان است؟

مهسا قره‌لی، دانشجوی بهداشت عمومی در نشریه دانشجویی «طنین» که در دانشگاه علوم پزشکی سراب منتشر می‌شود، نوشته است:

«وزارت بهداشت درمان‌محور؟

ماهیت جمله‌ای چون «پیشگیری مقدم بر درمان است» خیلی وقت است که نمود عینی ندارد. در همه کشورهای پیشرفته دنیا با شاخصه‌های توسعه انسانی بالا، بودجه و سرمایه‌ای که برای قسمت بهداشت در نظر می‌گیرید، چندین برابر بودجه بخش درمان است و نتیجه منطقی آن کاهش بیماری‌ها، حوادث، کاهش هزینه درمان، کاهش مرگ‌ومیر و... است ولی در ایران همواره برعکس این مورد اتفاق می‌افتد.
- چرا با پیشرفت تکنولوژی تعداد بیماری‌ها و بیمارستان‌ها باید دو برابر چند سال قبل باشد و نیاز به درمان مردم چندین برابر شود؟
- چرا باید در طرح حاشیه شهر تحول نظام سلامت اقدام به جذب ماما و پرستار به جای نیروهای بهداشتی شود؟
- چرا باید اشتباهات پزشک در مراکز بهداشتی- درمانی بر گردن نیروهای بهداشتی انداخته شود؟
- چرا همواره دغدغه اصلی دولت و وزارتخانه کمبود پرستار و پزشک بوده و عملا هیچ‌اقدامی جهت جذب کارشناسان بهداشت و تکمیل یا افزایش نیروی بهداشتی مراکز بهداشتی- درمانی صورت نگرفته است؟ (حال این سوال مطرح می‌شود که اگر فارغ‌التحصیلان بهداشت جایگاهی در نظام سلامت مدنظر وزارتخانه ندارند، چرا سالیانه اقدام به پذیرش هزاران دانشجو در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور می‌کنند؟)
- چرا باید حجم عظیمی از بودجه سالانه سلامت کشور صرف حوزه درمان شود؟
- چرا دستور تشکیل نظام بهداشت داده نمی‌شود؟
- چرا طرح‌های وزارتخانه ازجمله طرح تحول سلامت بیشتر به سمتی سوق پیدا کرد که جیب پزشکان کشور پرتر شود؟
آیا در یک نظام سلامتی که شعار «پیشگیری مقدم بر درمان است»  در راس اهداف خود قرار داده، نباید شاهد وجود جایگاهی برای فارغ‌التحصیلان خط مقدم پیشگیری باشیم؟ از طرفی دیگر نیروهای درمانی همچون پرستاران و ماماها امروزه به‌عنوان متولیان بهداشت فعالیت می‌کنند و عملا فعالیت کارشناسان بهداشت در مراکز بهداشتی به انحطاط رفته است.
آنچه امروزه در حوزه دانشجویی این رشته شاهد هستیم، به هیچ عنوان مورد رضایت دانشجویان بهداشت نیست. برای مثال دانشجویان بهداشت از ابتدای تحصیل، وارد شاخه کاری خود در مراکز بهداشتی- درمانی نمی‌شوند و این نامحرم بودن دانشجویان به زمینه کاری‌شان نمی‌تواند برای دستیابی به اهداف آموزشی لازم، مناسب باشد.
امروزه متخصصان بهداشت عمومی تنها تا مقطع کارشناسی می‌توانند علوم بهداشتی تخصصی را بیاموزند و کشور ایران جزء معدود کشورهایی است که تحصیلات تکمیلی مرتبط با بهداشت عمومی ندارد.»

 

آسیب‌های پنهان خصوصی‌سازی مدارس

سارا شهسواری در مقاله‌ای با عنوان «آموزش عمومی صرفا برای یک قشر خاص» در نشریه «وقایع اتفاقیه» دانشگاه علوم پزشکی کرمان می‌نویسد: «امروزه و با سیاست‌های فعلی دولت شاهد حذف طبقه متوسط و ایجاد شکاف عمیق طبقاتی بین دو قشر فقیر و غنی هستیم. آموزش‌وپرورشی که از مهم‌ترین ارکان کمال و ترقی جوامع به‌شمار می‌رود، در کشور ما به یک امر پرهزینه تبدیل شده است. با پولی‌سازی مدارس باکیفیت که خود ناشی از سیاست‌های 30 ساله غلط است، آموزش در کشور به یک کالا تبدیل شده. در این سه دهه گونه‌های مختلفی از خصوصی‌سازی به اجرا درآمده که تاسیس و گسترش مدارس غیرانتفاعی، خصوصی‌سازی پنهان (متمایز‌سازی در مدارس دولتی و شهریه‌ای‌کردن آن)، واگذاری مدارس دولتی، خرید خدمت از بخش خصوصی و... نمونه‌هایی از آنهاست. این روند موجب شده است تا امروزه آموزش عمومی مهم‌ترین معرف شکاف طبقاتی در جامعه باشد. به‌طوری که در سال 1395 مخارج آموزشی دهک پردرآمد بیش از 47برابر دهک کم‌درآمد بوده که این میزان در سال 1396 به بیش از 55 برابر رسیده است. این همه به‌طور کلی با اصل سی‌ام قانون اساسی که بیان می‌دارد «دولت موظف است وسایل آموزش‌و‌پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به‌طور رایگان گسترش دهد.» متناقض است. وظیفه دولت ایجاد آموزش برابر و رایگان برای تمام اقشار جامعه است اما امروزه شاهد نقض آشکار این قانون هستیم. با پولی‌سازی مدارس باکیفیت و صنعت کنکور به‌تدریج امکان حضور اقشار کم‌درآمد در جامعه سلب می‌شود.»

 

شوخی با ترم‌اولی بیچاره

ماهنامه «رویش» که در دانشگاه یزد منتشر می‌شود در بخشی از مطالب خود خاطرات طنز دانشجویی را هم چاپ کرده است. نگین زارعی خاطره جالبی را در این نشریه یادآوری کرده و نوشته است:‌

«اول ترم بود و ما توی قسمت ثبت‌نام ورودی جدیدها مشغول بودیم. در واقع ما غول مرحله آخر بودیم که مدارک مربوط به کارنامه سلامت بچه‌هارو چک می‌کردیم و اگه کامل بود، برای معاینه نهایی پیش پزشک می‌رفتن.
روند کار خیلی ساده بود، فرم‌هایی که از سایت گرفته بودن رو پر می‌کردن و نوبت می‌گرفتن، می‌رفتن داخل و بعد ما امضای نهایی رو می‌زدیم.
اما خب همین فرآیند ساده تپق‌‌‌های مخصوص خودشو داشت. اما بهترینش یه صفری عزیزی بود که از همون اول شانس باهاش یار نبود که درنهایت ما می‌تونستیم همون اندازه که سر ورودی جدید بودن خودمون ناکامی کشیدیم، الان سر اون خالی کنیم.
تقریبا آخرین نفری بود که اون روز باید کارشو راه می‌انداختیم، واسه همین اون ناکامی گذشته با خستگی آخر وقت تشدید می‌شد. بعد از کلی گشتن بین مدارک یه پرونده صورتی رنگ بهمون داد، خب البته اون فکر می‌کرد منظور ما از فرم‌های سلامت، کارنامه سلامت دبستان و راهنماییه که نمودار روند رشد قد و وزن رو داخلش ثبت می‌کردن! بعد از نشون دادن نمونه مشابه بالاخره تونست پیداش کنه، رفت داخل برای معاینه، مشکلی نداشت و نیاز به امضای نهایی ما بود، اما خب ما آدمای مریضی بودیم؛ وقتی اومد بیرون یکی از دوستان گفت حالا باید سلامت عمومیت رو چک کنیم. شما لطفا 10 تا بشین پاشو انجام بده!
واقعا فکر نمی‌کردیم جواب بده اما اون 10 تا بشین پاشو رفت و وقتی تموم شد گفت الان خسته‌ام وگرنه بهترم می‌تونم برم!
خلاصه ما این عزیز رو بدرقه کردیم، دو دقیقه بعد یکی از مراجع‌های قبلی اومد و گفت: ببخشید من بشین پاشو نرفتم. کسری مدارک نمی‌خورم؟»
 

تغییرات محسوس دانشگاه

سعیدرضا عطاشیبانی، دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه فردوسی در نشریه «سلام» در نقدی پیرامون فعالیت‌های دانشجویی نوشته است:

صنف به جای سیاست:

با افزایش هزینه‌های فعالیت‌های سیاسی دانشجویی هم‌اکنون بخش قابل‌توجهی از دانشجویان حمایت از فعالیت‌های صنفی را به‌عنوان روشی کم‌خطرتر و فراگیرتر برگزیده‌اند. اینکه بتوانند با پرداخت هزینه کمتر در بهبود زندگی ملموس دانشگاهی موثر باشند. اعتراض به پولی‌شدن آموزش عالی، سنوات آموزشی، کیفیت نازل غذاها و خوابگاه‌ها، آیین‌نامه‌های پوشش و لغو برخی مراسم دانشجویی از محورهای جدید فعالیت‌های صنفی در دانشگاه محسوب می‌شود.

آکادمی به جای دانشگاه:

درحالی که در دهه‌های پیشین دانشگاه به‌عنوان کانون فعالیت‌های سیاسی معرفی می‌شد، کم‌رنگ‌شدن جذابیت‌های سیاسی در ایران، امروز دانشجویان را به سمت‌وسوی تقلیل جایگاه دانشگاه به آکادمی سوق داده است. رونق‌گرفتن فعالیت انجمن‌های علمی، کم‌رنگ‌شدن جلسات سیاسی، تلاش برای ارتقای رتبه علمی دانشگاه‌ها، برگزاری نشست‌های علمی مختلف در کنار تاکید بر اصل ضرورت استقلال آکادمی از قدرت و سیاست موجب بزرگ‌نمایی مقوله علم‌پژوهی در دانشگاه امروز شده است. سیر تحولات دانشگاه در دو دهه اخیر نشان می‌دهد گذار از سیاست به بازار(دهه هشتاد) و عبور از بازار به جامعه(دهه نود) نتوانسته به سرگردانی و بلاتکلیفی دانشگاه خاتمه دهد. در روزگاری که تنها یک نهاد آوانگارد با تلفیق دو ساحت روشنفکری–آکادمیک می‌تواند افقی جهت برون‌رفت از بحران‌های پیش روی جامعه بگشاید، متاسفانه دانشگاه همچنان روزهایی سرشار از سرگردانی و بلاتکلیفی را تجربه می‌کند.

 

محیط زیست یا محیط نیست!

علی علیاری در نشریه طنز «تلخندون» که در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر منتشر می‌شود، نوشته است:

چند حقیقت کوتاه درباره محیط‌زیست:

1- تعریف محیط‌زیست در ویکی‌پدیا مجموعه محیط‌هایی که در آنها زندگی جریان دارد.
2- طبق تعریف شماره یک، صف صرافی‌ها برای خرید دلار، متروی شهر تهران و ترافیک‌های شهری از مهم‌ترین محیط‌های زیستی فعلی کشور می‌باشند.
3- طبق افسانه‌های قدیم، در هوای محیط‌زیست خاک وجود نداشت، متاسفانه معصومه‌های جدید افسانه‌های قدیمی را خیلی قبول نداشتند!
4- پوست تخمه، پوست پسته و حتی پوست میوه‌ها برای محیط‌زیست کود نمی‌شوند، اگر به فکر کود برای محیط‌زیست هستید ابزارهای بهتری دارید!
5- یک کمپین با کیفیت بهتر از صدها کمپین بی‌کیفیت است. لطفا در تولید کمپین حمایت از محیط‌زیست صرفه‌جویی کنید و بدانید و آگاه باشید که کم زدن و خوب زدن بهتر از زیاد زدن و بد زدن است.
6- پلنگ‌ها از ارکان اصلی محیط‌زیست هستند و نقش مهمی در اکوسیستم بازی می‌کنند. با شکار آنها دل محیط‌زیست را خون نکنیم.
7- به گفته فرهنگستان فرهنگ و ادب پارسی، زین پس به جای واژه بیگانه و نامأنوس محیط‌زیست، از واژه پرمحتوای محیط نیست استفاده می‌کنیم.
8- خواندن این متن و حتی شاید کل نشریه تلخندون هیچ‌کمکی به حفظ محیط‌زیست نمی‌کند، آدم باشیم و محیط‌زیست‌مان را حفظ کنیم.»

 

ایستاده بر عدالت‌خواهی

امین حیدرلو در نشریه «آماج» ارگان بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی نوشته است:‌

«همه می‌دانند که در روزگار فعلی باید تنها از «عدالت» گفت. تمام مفاهیم تهی شدند و تامل در باب «عدالت‌خواهی» است که وجدان آدمی را در این دوران تا حدودی بیدار می‌کند. تنها عدالت. این مظهر للغیر. این رکن رکینی که به هستی انسان و نظام‌های انسان‌ساز جهت می‌دهد و قوام‌بخشی یگانه برای صورت‌های مختلف نهادی- نظری واقع می‌شود بیش و پیش از هر سخنی باید پرسید چرا عدالت در افق سیاسی- اقتصادی بشر هیاتی ظلمانی از خود بروز می‌دهد؟ واقعیت این است که وضعیت فعلی عدالت، تقدیری تاریخی برای بشر محسوب می‌شود. تقدیری که سرمایه‌داری بستر تحقق آن با ظهورات مختلف است و دوران فعلی دوران ظهور و حضور «سرمایه‌داری نئولیبرال» در عمیق‌ترین لایه‌های زیست بشری است. دورانی «سخت، عجیب و استثنایی». این ادعای پیچیده‌ای نیست. دورانی که صرفا اعداد با آدمی «سخن» می‌گویند باید هم سخت باشد؛ 50 درصد جمعیت جهان هیچ‌چیز ندارند! این نه ‌فقط آماری تکان‌دهنده که توصیفی است از «امر محقق» در دوران معاصر.

تفصیل این مطلب در این چند سطر نمی‌گنجد. ولی ذکر این نکته مفید است که سرمایه‌داری به دو شیوه «امکان موجودیت» برای افراد قائل می‌شود؛ «فرد» یا در مقام مصرف است یا در موقعیت نیروی کار. 50 درصدی که ذکر آن به میان آمد، در هیچ‌کدام از این وضعیت‌ها حضور ندارند و از نظرگاه سرمایه، اینها عملا «وجود خارجی» ندارند. اگر هم دارند اصولا نباید «می‌داشتند»، پس باید آنها را نابود کرد. داستان جایی استثنایی و سخت و عجیب‌تر می‌گردد که، «انسان معاصر» سخن این اعداد را می‌شنود و هیچ «تکانی» نمی‌خورد. تو گویی انسان نیست. و اینجا نقطه‌ای است که سرمایه‌داری معاصر در هیئت «سرمایه‌داری نئولیبرال» دیگر خود را نه در قالب نظام یا نهاد، که در قالب «منطق» و «حقیقت» ارائه می‌کند؛ «هیچ حقیقتی خارج از بازار وجود ندارد» و همین اصل است که غیر از «بازار» و نهاد و نظام بازارمدار، برای آدمی «اخلاق»، «دین»، «وجدانی جدید» و نظامی از واکنش‌های حیوان‌وار پدید می‌آورد.»

 

گریه‌های مسیح را بخوانید

نشریه «گفتمان» ارگان اطلاع‌رسانی انجمن اسلامی دانشگاه خوارزمی است. این نشریه در یکی از ستون‌های خود به معرفی کتاب گریه‌های مسیح پرداخته و می‌نویسد: «خواب دیدم تمام مردم منچستر، شاید هم مردم انگلیس و تمام مردم دنیا، توی کوچه و خیابان‌ها ایستاده‌اند و آسمان را تماشا می‌کنند. باران شدیدی می‌بارید و با این حال هیچ‌کس خیس نشده بود! همه به جایی خاص در آسمان نگاه می‌کردند، هیچ‌کس تکان نمی‌خورد. کنجکاو سرم را بلند کردم و با تعجب به آن چیزی که همه  تماشا می‌کردند، نگاه کردم. آنجا بالای ابرها مسیح نشسته بود، هق‌هق گریه می‌کرد و فرشته‌ها داشتند اشک‌های مسیح را از روی گونه‌هایش پاک می‌کردند.»

معرفی کتاب: گزیده‌ای که خواندید، بخشی از کتاب گربه‌های مسیح بود، با نویسندگی آقای مجید پورولی که با آشنایی یک پرستار انگلیسی مسیحی و یک مسلمان روس شروع می‌شود و در ادامه توماس هامر، کارآگاه جوان شهر منچستر در یک بمبگذاری در ایستگاه مترو، یک مسلمان را به اتهام بمبگذاری دستگیر می‌کند ولی به‌جای اداره پلیس به خانه پدری خود می‌برد. در گفت‌وگوهای ردوبدل شده میان سروان و فرد دستگیر شده، درباره اسلام و «آخرین پیامبر فرستاده شده» صحبت‌هایی شده که توماس را نسبت به دین اسلام و پیامبر بعد از مسیح کنجکاو می‌کند.

 

گفت‌وگو با آقای کارآفرین

نشریه «خمش» که در دانشگاه صنعتی شریف منتشر می‌شود در شماره اخیر خود سراغ موضوع دانشگاه کارآفرین رفته است. بخشی از این شماره به گفت‌وگو با یکی از اساتید دانشگاه اختصاص دارد که متن کوتاه آن را در ادامه می‌خوانید. «در گیر و دار تب استارتاپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان، فارغ‌التحصیلان و دانشجویان مهندسی مکانیک اگر از همه عقب‌تر نباشند، در جایگاه خوبی هم قرار ندارند. دلیل این مساله را هم می‌توان وابستگی زیاد مشاغل مرتبط با مکانیک به تجربه فنی دانست. علاوه‌بر این نیاز به سرمایه اولیه کلان هم بی‌تاثیر نیست. قطعا در مقایسه با رشته‌هایی مثل کامپیوتر و برق که می‌شود با یک لپ‌تاپ کار را استارت زد، چالش بزرگ‌تری پیش روی مهندسان مکانیک است. در این جلسه از زنگ پژوهش و فناوری، پای نظرات دکتر ارغوانی نشستیم که جزء معدود افرادی هستند که توانسته‌اند علی‌رغم این چالش‌ها به فعالیت دانش‌بنیان در زمینه مکانیک بپردازند.

چرا باید دانشگاه خود را درگیر کارآفرینی کند؟

عموم موجودات و پدیده‌ها شامل یک سیر صعودی و بعد از آن یک سیر نزولی هستند. یک نوزاد در ابتدا در شیب صعود قرار دارد و به سرعت پیشرفت می‌کند. در میانسالی به اوج توانایی و مهارت می‌رسد؛ اما بعد از عبور از این بازه قابلیت‌ها و توانایی‌های خود را به مرور از دست می‌دهد. این مدل را می‌توان به شرکت‌ها، ‌محصولات و... تعمیم داد. حال می‌توان این سیر نزولی را با انجام بعضی از تغییرات و مداخلات کنترل و چه بسا معکوس کرد. دانشگاه هم به‌عنوان یک ارگان از همین مدل پیروی می‌کند و باید پس از گذر از هر مرحله با اعمال تغییراتی، دوباره انرژی بگیرد و فعال شود .  در آغاز فقط کافی بود که دانشگاه کارشناس تربیت کند. در مرحله بعد نیاز به انجام پژوهش و تحقیق احساس شد و امروز باید در دانشگاه کارآفرینی و روش استفاده از دانش‌آموزش داده شود تا از افول دانشگاه جلوگیری شود.

آیا دانشگاه باید دست از تحقیق و پژوهش بردارد و بر طراحی و توسعه محصول تمرکز کند؟

از دید من ما باید به سمت طراحی و توسعه محصول برویم، چون تحقیقات ما را هدفمند می‌کند. هر محصولی نیاز به مجموعه‌ای از تکنولوژی‌ها دارد. این تکنولوژی‌ها هم نیازمند تحقیقات پایه‌ای و بنیادی است. درنهایت امر دانشگاه هم به تحقیقات می‌پردازد و هم به توسعه و کارآفرینی کمک می‌کند. در این شرایط این اطمینان ایجاد می‌شود که تحقیقات حتما در آینده مفید واقع خواهد شد و تبلور تحقیقات، منجر به تولید محصول کاربردی می‌گردد.

آیا فعالیت دانش‌بنیان در زمینه مکانیک ممکن است؟

اگر به فعالیت دانش‌بنیان از دید طراحی محصول نگاه کنیم، هیچ‌لزومی ندارد شما زمینه کاری را در نظر بگیرید. از دیدگاه طراحی محصول شما می‌توانید هر چیزی را تولید کنید. هر محصول مستلزم دانش‌هایی گوناگون از رشته‌های مختلف است و قطعا دانش مهندسی مکانیک سهم زیادی را شامل می‌شود.

مقاله یا پتنت؟

در یک دانشگاه کارآفرین باید به جای چاپ مقاله به سمت پتنت حرکت کرد. دلیلی ندارد که بعد از صرف مقدار زیادی هزینه و زمان، تمامی نتایج را دقیق افشا کنیم و در اختیار همه قرار دهیم؛ در حالی که می‌شد با آن اطلاعات درآمد کسب کرد. پتنت این مزیت را دارد که می‌تواند موجب درآمدزایی و منافع شود. همین‌طور می‌توان همان هزینه‌هایی را که برای شرکت در کنفرانس‌ها صرف می‌شود برای شرکت در نمایشگاه صنعتی صرف کرد.»

 

دمپایی‌ام را پس بده

خدیجه حطه، دانشجوی بهداشت حرفه‌ای در نشریه «جهش» که در دانشگاه علوم پزشکی اهواز منتشر می‌شود، در مطلب طنزی نوشته است: «طبق معمول در بازی استقلال و پرسپولیس سالن تی‌وی مزدحم می‌شود و صدای فریاد الغوث دوستان سبب سلب آرامش ما می‌شود. همین که وارد سالن شدند، چهره‌هایی با اشکال هندسی مختلف دیدم. چند عکس از حالات مختلف افراد گرفتم تا استوری کرده و همه را تگ کنم. می‌خواستم برگردم که متوجه مفقودشدن دمپایی‌ام شدم. هرچه دمپایی‌ها را زیر و رو کردم، اثری از آنها نیافتم. دمپایی دیگری برداشتم تا به اتاق برسم و آن را برگردانم که دست سنگینی روی شانه‌ام نشست. از وجنات ایشان مشخص بود که بر دمپایی‌اش غیرت دارد و از نگاه عاقل‌اندرسفیه وی دریافتم که میذاری سرجاش یا بذارمت سرجات. بدون هیچ‌گونه درگیری دمپایی را برگرداندم. فکرم به دمپایی دزد رفت، شاید اشتباهی پایش را در دمپایی‌ام کرده باشد. او فردا پس‌فردا مدیر و رئیس می‌شود. شاید هم یک کارمند ساده‌ای که اشتباهی زیر میزش شلوغ می‌شود!»
 

مقاله‌محوری اجباری اساتید

سیدعلی هاشمی، دانشجوی رشته صنایع دانشگاه صنعتی شریف در نشریه «میدان انقلاب» نوشته است: ‌«در هر کشوری دانشگاه‌ها و مراکز علمی-پژوهشی وظیفه پیشبرد علم و تکنولوژی را برعهده دارند و مهم‌ترین افراد این مراکز را اعضای هیات‌علمی آن تشکیل می‌دهند. متاسفانه به‌نظر می‌رسد این جریان در کشور ما به‌خوبی هدایت نشده است و کاملا از پتانسیل موجود بهره‌برداری نمی‌شود. به‌جای اینکه این استعدادها در جهت حل مسائل و معضلات علمی کشور به‌کار گرفته شوند، صرفا به انتشار مقاله با محور ژورنال‌های بین‌المللی می‌پردازند. نظام جذب و ارتقا شاید مهم‌ترین و تاثیرگذارترین عامل در جهت‌دهی به کارهای علمی اعضای هیات‌علمی باشد. مراتب مختلفی در هیات‌علمی وجود دارد که به ترتیب مربی، استادیار، دانشیار و استاد یا استادتمام نامگذاری شده‌اند. طبیعی است که یکی از هدف‌گذاری‌های هر فرد ارتقا در این سیستم باشد تا هم از حقوق و مزایای بهتری بهره‌مند و هم دارای تثبیت شغلی بهتری شود. همچنین در موضوع جذب عضو هیات‌علمی و تبدیل عضو آزمایشی به قطعی-دائمی نیز این مسائل صادق است. مشکل از آنجایی شروع می‌شود که با مطالعه آیین‌نامه‌های مربوطه متوجه می‌شویم تقریبا هیچ‌ متر و معیاری برای سنجش میزان حل معضلات علمی کشور در بررسی صلاحیت این اعضا وجود ندارد و اتفاقا از آن طرف مهم‌ترین عامل، میزان مقالات انتشاریافته از سوی فرد در مجلات علمی معتبر بین‌المللی است؛ به‌طوری که برای ارتقا به مرتبه دانشیاری و استادی به ترتیب حداقل دو و سه مقاله با شرایط گفته‌شده، ضروری هستند. برای تبدیل عضو آزمایشی به قطعی نیز با توجه به نظر هیات جذب هر دانشکده (که متشکل از مدیر آن دانشکده و چند تن از اعضای دیگر هیات‌علمی آن بخش است)، تعداد نسبتا زیادی مقاله لازم است. البته این اطلاعات مربوط به آیین‌نامه‌های عمومی هستند و در دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه شریف که مصوبات هیات‌امنای آن اعلام عمومی نمی‌شود، شاید اوضاع وخیم‌تر باشد. چنین نظامی هر عضو هیات‌علمی را خواه-ناخواه به سمت مقاله‌محوری می‌کشاند و از پرداختن به مسائل داخلی بازمی‌دارد. نتیجه این فضا وضعیت فعلی کشور است که کاربرد علم در عمل کیلومترها عقب‌تر از علم روی کاغذ ماست.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰