

2- در نگاه اول، به غیر از تغییرات ماهوی، آنچه به چشم میآید کاهش تعداد مواد طرح از 33 ماده به 21 ماده است. این کاهش مواد بیش از آنکه ناشی از حذف مواد باشد، از جهت تبدیلشدن مواد مستقل به تبصره دیگر مواد است. در اصول قانوننویسی، تبصره - همانطور که از اسم آن بر میآید- در مقام رفعابهام و اجمال از ماده اصلی و تبیین مفهوم آن است. به همین خاطر، فراوانی تبصرهها در یک متن قانونی، نشانهای از ضعف قانوننویسی و امری نکوهیده تلقی میشود. از سوی دیگر، تبصره باید ارتباط وثیقی با ماده اصلی داشته باشد ولی در این طرح مواردی که خود میتوانند ماده مستقلی باشند و ارتباط آنچنانی با مادهای که ذیل آن آورده شدهاند ندارند، مثل تبصره 7 یا تبصره 9 ماده 3، به صورت تبصره نگاشته شدهاند. از اینرو باید گفت ترتیب سابق طرح بیشتر منطبق با اصول قانوننویسی بود.
3- طرح در مقام قانونگذاری درمورد «پیامرسانهای اجتماعی»، ناگزیر از تعریف آن است. در بند الف ماده یک در تعریف پیامرسان اجتماعی آمده است: «سامانههای کاربرمحور فراهمکننده بستر تعاملات، جمعآوری، نمایش، پردازش و انتشار اطلاعات اجتماعی... .» در این تعریف، عنصر کلیدی را باید «اطلاعات اجتماعی» دانست که هیچ تعریفی از آن در طرح ارائه نشده است و تعریف مورد اجماع و اتفاقی نیز بین عموم مردم ندارد. اگر بخواهیم از آنچه «هست» به آنچه «باید باشد» برسیم و با کارکرد فعلی شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی خودمان اطلاعات اجتماعی را تعریف کنیم نیز به یک ناسازواری با دیگر مواد میرسیم. در تبصره 4 ماده 2 آمده است: «پیامرسانهای اجتماعی اختصاصی که توسط نهادها و موسسات دولتی و عمومی بهمنظور بهرهبرداری درونتشکیلاتی ایجاد و مدیریت میشود درصورت رعایت محدودیت سازمانی و تنظیم و ارائه ضوابط درج، ثبت و نگهداری دادههای (خصوصی و تشکیلاتی) از این قانون مستثنی خواهند بود.» اساسا محتواهایی که امروزه روی شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، ارتباطی با محتوای فعالیتهای درونتشکیلاتی موسسات عمومی ندارند و اگر بخواهیم «اطلاعات اجتماعی» را آنچه امروز روی پیامرسانهای اجتماعی منتشر یا منتقل میشود، بدانیم، نگارش تبصره 4 ماده 2 بیدلیل است، چراکه اصلا پیامرسانهای داخلی نهادها و موسسات مشمول این طرح نمیشوند که بخواهیم با تبصرهای آنها را مستثنی کنیم. با این حساب، باید تعریف مقنن از «اطلاعات اجتماعی» را چیز دیگری دانست که در طرح ارائه نشده و باید این نقیصه رفع شود.
4- در بند د ماده 1 طرح، «هیات ساماندهی و نظارت» بهعنوان «متولی ساماندهی، نظارت و تایید فعالیت، محتوا، عملکرد و تشخیص تخلف و اعلامجرم پیامرسانهای موضوع این قانون» معرفی شده است. بر این اساس، این نهاد دو شأن دارد: سیاستگذاری و نظارت. این نهاد موظف است با تصویب آییننامهها و دستورالعملها نظام حاکم بر عملکرد پیامرسانها را سامان دهد و بر عملکرد پیامرسانها نیز نظارت داشته باشد. در تبصره یک ماده 3 طرح نیز آمده است: «هیات ساماندهی و نظارت موظف به نظارت بر پیامرسانهای داخلی و خارجی و تصمیمگیری درباره ادامه فعالیت آنها براساس مصوبات شورای عالی فضای مجازی است و ضمن رسیدگی به تخلفات، در صورت اطلاع از وقوع جرم، موارد را به قوه قضائیه ارجاع خواهد داد»؛ با این وجود در این طرح هیچگونه تخلفی که رسیدگی به آن در صلاحیت این هیات باشد و هیات برای مقابله با آن ضمانت اجرایی داشته باشد، نیامده است. تمام جرائم مندرج در این طرح و ضمانت اجراهای آنها در صلاحیت محاکم قوه قضائیه است و صرفا هیات میتواند درصورت اطلاع از وقوع جرم، این موارد را به اطلاع قوه قضائیه برساند که این امر امتیاز ویژهای نیست و به موجب ماده 65 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 تمام شهروندان این حق را دارند که در صورت اطلاع از وقوع جرمی نسبت به آن اعلام جرم کرده و دادستان را مطلع کنند. با این حساب، برای شأن نظارتی این هیات درواقع هیچگونه سازوکاری در این طرح اندیشیده نشده است و صرفا در لفظ چنین شأنی را برای این هیات قائل شدهاند.
5- در تعیین ترکیب هیات ساماندهی و نظارت، عنوان شده است که یک نفر از مدیران پیامرسانهای داخلی باید عضو این هیات باشد. از یکسو، سازوکاری برای چگونگی انتخاب این یک نفر مشخص نشده است و از سوی دیگر، با این مقرره نوعی از دور در طرح شکل گرفته است. از یکسو فعالیت پیامرسانهای داخلی و خارجی مشروط به تایید هیات ساماندهی و نظارت است و از سوی دیگر تا یک نفر از مدیران این پیامرسانها عضو این هیات نباشد، این هیات به شکل صحیح و قانونی شکل نگرفته است.
6- در تبصره 2 ماده 2، تایید فعالیت پیامرسانهای خارجی به «بعد از راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و پروژههای اقماری آن و تایید شورای عالی فضای مجازی مبنیبر راهاندازی آن» موکول شده است. در قانوننویسی اتفاق مرسومی است که بخشی از اجرای قانونی به بعد از نگارش آییننامه یا فراهم شدن سازوکار اجرایی موکول شود؛ اما باید ضربالاجل این کار در همان قانون مشخص و نهاد مسئول انجام آن نیز معین شود. در این ماده، تایید فعالیت پیامرسان خارجی به زمان نامعلومی احاله شده است که خلاف اصول قانونگذاری است.
7- در تبصره 4 ماده 3، هیات میتواند از مراجع ذیصلاح، صلاحیت متقاضی تاسیس پیامرسان را استعلام کند که مراجع مزبور موظفند ظرف یک ماه به این استعلام پاسخ دهند و درصورتی که نیازمند بررسی بیشتر باشند این مدت تا سه ماه قابلتمدید است. این مدتزمان بسیار زیادی است برای فعالیتی که ذات آن با سرعت و نوآوری گره خورده است. باید توجه داشت مدت زمان رسیدگی به صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری حداکثر 10 روز است. مدیر پیامرسانی که قرار باشد سه ماه در انتظار تایید صلاحیت خود بماند، نمیتواند با عزمی راسخ و برنامهای جدی وارد این راه شود و هزینه کند. ضمن اینکه در همان انتخابات اساسی کشور نیز نامزدهای ردصلاحیت شده میتوانند به نتیجه بررسیهای شورای نگهبان اعتراض کنند، حال آنکه طبق تبصره 5 ماده 3 طرح، تصمیمات این هیات قطعی و غیرقابلاعتراض است و افراد ذینفع باید نزد مراجع قضایی اقامه دعوا کنند. این سازوکار تایید صلاحیت، میتواند بسیاری از اشخاص توانمند را از همان ابتدا از پای نهادن در این وادی منصرف کند.
8- در تبصره 9 ماده 3، صدور مجوز واردات و فعالسازی تلفن همراه با تشخیص هیات ساماندهی و نظارت، منوط به پیشنصب پیامرسانهای موثر داخلی دانسته شده است. بر این اساس، تمام گوشیهای وارداتی باید پیامرسانهای موثر ایرانی را روی خود نصب داشته باشند. این موضوع فارغ از تکلیفی که برای تولیدکنندگان تلفن همراه در پی دارد، مداخلهای بلاوجه در حریم استفادهکنندگان داخلی از این تلفنهاست. یک نوع حمایت افراطی از پیامرسانهای داخلی که همه شهروندان را مکلف میکند گوشیهایی را بخرند که این برنامهها روی آنها نصب است. شهروندان میتوانند درصورت تمایل هرگونه برنامهای را که خواستند روی گوشی خود نصب کنند. امکان دارد افرادی اصلا مایل به استفاده از هیچگونه پیامرسان داخلی و خارجی نباشند و از دیگر امکانات و ابزارهای تلفن همراه خود استفاده کنند. اینگونه حمایت افراطی و اجبار، بیتردید یک ضدتبلیغ است و اثر عکس دارد.
9- حال که سخن از حمایت شد، باید به مواد 8 و 10 این طرح نیز نگاهی انداخت. مطابق ماده 8 و تبصره آن، ارائهکنندگان خدمات دسترسی به اینترنت، باید بخشی از درآمد حاصل از پهنای باند مصرفی در پیامرسانهای داخلی را به پیامرسان ایجادکننده ترافیک پرداخت کنند. بخشی از این درآمد نیز مطابق آییننامهای که ظرف سه ماه آینده به تصویب خواهد رسید، باید به تولیدکننده محتوا پرداخت شود. بیتردید انجام این کار حمایت بدیعی از تولیدکننده محتوا در نظام حقوقی کشورمان است، اما تمیزدادن تولیدکننده از توزیعکننده در پیامرسانها خود نیازمند سازوکار اجرایی دقیق است. از سوی دیگر، در اینجا صرفا ترافیک است که اهمیت پیدا میکند و تولیدکننده متون فاخر احتمالا بهرهای از انتشار مطالبش در پیامرسانها نخواهد برد و برنده واقعی کلیپسازها و دابسمشکارهای حرفهای این روزهای شبکههای اجتماعیاند که فایلهای چندمگابایتی را منتشر میکنند. این مقرره تشویق به مصرفگرایی و سوداگری محتوا در فضای مجازی را نیز در روح خود مستتر دارد. حمایت مندرج در ماده 10 ما را یاد حمایت از خودروسازان داخلی میاندازد. گرانفروشی ترافیک پهنای باند بینالمللی، آن هم به میزان دوبرابر تعرفه عادی و واریز کردن 90 درصد مابهالتفاوت این دو به صندوق حمایت از محتوا و پیامرسان اجتماعی داخلی، مقرره این ماده است. در شرایطی که فلسفه وجودی اینترنت، دسترسی به اطلاعات از سرتاسر جهان است، گمرکی دوبرابری بر محتوای خارجی به نظر مورداقبال شهروندان واقع نخواهد شد.
10- در ماده 7، وزارت ارتباطات به احراز هویت کاربران در فضای مجازی مکلف شده است. از یکسو لزوم این تجسس در مواردی که تخلف و جرمی اتفاق نیفتاده بر نگارنده پوشیده است و از سوی دیگر مکلف کردن وزارت ارتباطات به احراز هویت کاربری که در هر ثانیه با چند کلیک موجود و معدوم میشود را کاری عبث، پرهزینه و کمفایده میدانم. باید حق محرمانگی و خلوت را برای کاربران قائل بود تا چنانکه مایلند با نام مستعار و ناشناخته فعالیت کنند و تنها آن اقلیتی را که پشتنقاب خود مرتکب جرائم و تخلفات میشوند، احراز هویت کرد.
11- در ماده 4، محوریت مرزبانی دیجیتالی و دفاع سایبری از کشور به ستاد کل نیروهای مسلح سپرده شده است و مراجع ذیربط حول این محور انجاموظیفه خواهند کرد. نظر به اهمیت فضای سایبری در مسائل اطلاعاتی و امنیتی، چنین تصمیمی قابلتوجیه به نظر میرسید. آنچه غیرقابل توجیه به نظر میآید، شانه خالی کردن مجلس از مشخص کردن حدود و ثغور و جزئیات این تکلیف و واگذارکردن این امر به ستادکل نیروهای مسلح و مکلف کردن این ستاد به اخذ مصوبه مقام معظم رهبری است. در این ماده آمده است «حدود و ثغور وظایف با پیشنهاد ستادکل نیروهای مسلح به تصویب مقام معظم رهبری خواهد رسید.»
مرجع قانونگذاری در کشور مجلس شورای اسلامی است و باید این حق و تکلیف خود را به نحو احسن اقامه کند. اگرچه فرماندهی کل قوا با مقام معظم رهبری است، اما قوانین مرتبط با همین قوای نظامی از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب میشود. قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران، اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح و قوانینی از این دست شاهدی بر این مدعا هستند. مجلس نباید به صرف واگذاری تکلیفی به نیروهای مسلح از قانونگذاری در آن حوزه هم چشمپوشی کند و بار تقنین را نیز بر دوش این نیروها و فرماندهی کل قوای مسلح قرار دهد. نمایندگان باید در این طرح مشخص کنند چه مراجعی و به چه صورتی با محوریت ستادکل نیروهای مسلح به مرزبانی دیجیتال از کشور مبادرت خواهند کرد و حق و تکلیف شهروندان و سازمانها در این برنامه به چه شکلی است، آنگاه جزئیات اجرایی و نحوه اداره امور را به ستادکل نیروهای مسلح بسپارند. در غیر این صورت، این نحو از قانونگذاری، بدعتی ناصحیح در رفع تکلیف قانونگذاری از خود است.
12- به نظر میآید یکی از دلایل اصلی اصلاح طرح اولیه، جرمانگاری تاسیس گروه و کانال در پیامرسانها بدون اخذ مجوز بود که با واکنشهای منفی بسیاری مواجه شد. در این طرح مقرره قبلی حذف شده اما مقررهای جایگزین آن شده که به مراتب از مقرره اول خطرناکتر است. مطابق بند ه ماده 16 طرح، «هر شخص با نقض تدابیر مسدودسازی – فیلتر شکستن- در پیامرسانهای غیرقانونی فعالیت موثر داشته باشد، علاوهبر ضبط منافع و عواید مالی حاصله به مجازاتهای تعزیری درجه 7 – از جمله این مجازاتها 3 تا 6 ماه حبس است - و در صورت تکرار به مجازاتهای تعزیری درجه 6 – از جمله این مجازاتها 6 ماه تا دو سال حبس است- محکوم خواهد شد. جرمانگاری اصلی و اصولی دارد. از جمله این اصول، هزینه و فایده کردن است. باید محاسبه کنیم آیا قانون قابلیت اجرا دارد و اگر اجرایی شود، فواید آن به هزینهای که دارد میچربد یا خیر.
درحال حاضر، جمعیت میلیونی از ایرانیان در شبکهها و پیامرسانهای فیلتر شده مثل یوتیوب، توئیتر، فیسبوک و تلگرام حضور دارند. عقل قانونگذاری نمیپذیرد ما رفتاری را که توسط یک جمعیت چند میلیونی در کشور درحال ارتکاب است به ناگاه جرم تلقی کنیم، آن هم با مجازاتی که ممکن است به دو سال حبس برسد. چنین شیوهای از قانونگذاری درنهایت به متروکشدن قانون – مثل اتفاقی که در مورد جرم ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهوارهای افتاد- و هتکحرمت آن میانجامد. از سوی دیگر، افکار عمومی و عقلای قوم، رفتار کسی را که با فیلترشکن وارد پیامرسانی شده است و پیامی را منتقل کرده، ولی در این میان رفتار او نتیجه خسارتباری را در پی نداشته است، عملی قبیح و مستوجب مجازات سنگین نمیدانند و چنین واکنشی را نپسندیده و نمیپذیرند.
به علاوه، در ذیل بند «ه» آمده است «تعیین و اعلام مصادیق فعالیت موثر برعهده هیات ساماندهی و نظارت خواهد بود.» این شیوه از جرمانگاری، در تضاد آشکار با اصل 36 قانون اساسی و اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتهاست. نمیتوان تعیین رفتاری را که ارتکاب آن جرم است به آییننامه واگذار کرد و این امور همگی باید در متن قانون صریحا و مشخصا تعیین شوند.
در مجموع، پیشنهاد میشود نمایندگان مجلس در این طرح، رویکرد خود را همانطور که در عنوان طرح آمده است بیشتر بر ساماندادن متمرکز کنند تا ممنوع ساختن و کیفر دادن.

طرح جدید نوشته شد و نامش اینبار «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» است. این طرح 21 ماده دارد و به گفته مجلسیها تمام ایراداتش گرفته شده است، بالاتر هم گفتم که وجود این طرح ضروری و لازم ولی ضروریتر از تصویب این طرح، مقوله ضمانت اجرایی آن و در وهله بعدی زیرساختهای لازم برای فعالیت و رشد پیامرسانهای ایرانی است، در غیر این صورت نه این طرح بلکه صد طرح دیگر هم که تصویب شود، اگر جایگزین مناسبی برای پیامرسان خارجی در ایران وجود نداشته باشد، از طرف کاربر موردحمایت و مقبولیت قرار نمیگیرد. نصرالله پژمانفر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی روز گذشته در جمع خبرنگاران حاضر شد و طرح اصلاحشده را قرائت و به گفته دوستان از این طرح بهصورت رسمی رونمایی کرد.
اما گویا طرح قبلی بهصورت غیرکارشناسانهای تجمیع شده بود و خبری از اصلاحات نبود! تا جایی که حتی یک ماده را حذف و ماده سنگینتری به جای آن آورده بودند! طرح جدید قبل از جلسه به دستم رسیده بود و با جستوجوی موارد قانونی آن سعی داشتم تغییراتش را با طرح قبلی پیدا کنم ولی نهتنها تغییرات چشمگیری پیدا نکردم بلکه ایرادات نگارشی و مرجوعی به قانون هم که در طرح قبلی وجود داشت، در این طرح جدید برطرف نشده و بعد از پرسش از سمت ما (خبرنگاران)، گفتند کلیات همین است و اینها مجدد اصلاح میشود! مثالش هم تبصره 7 ماده 4 است که در قسمت انتهایی این طرح آمده است (... در فصل جرائم رایانهای قانون مجازات اسلامی و بخش دهم قانون آیین دادرسی کیفری...) قانون آیین دادرسی کیفری کلا هفت بخش دارد، بخش دهم کجای این قانون میشود؟ این یکی از ایرادات قانونی مرجوعی بود، چراکه باید میگفتند «بخش دهم آیین دادرسی کیفری-آییننامه جرائم رایانهای» و نمونههای دیگر.
در روشننبودن بخشها و مادههای این طرح، همین بس که افرادی که طرح را تدوین کردهاند، مشخص نیستند و تنها یک روز یک نماینده برای رونمایی جلوی دوربینها آمده است و بندهایی را که هنوز ایراد دارد، میخواند و سعی در مقبول نشاندادن طرح دارد. این نماینده مجلس شورای اسلامی در معرفی طرح مذکور گفت: «دغدغههای برخی دستگاهها درخصوص فضای مجازی جمعآوری شده و با همکاری مرکز پژوهشهای مجلس، طرح اولیه ساماندهی پیامرسانها با ۳۵ ماده تدوین شد که در این زمینه بیشتر خواسته دستگاهها جمعآوری و بر همین اساس وزارت ارشاد مامور بررسی محتواها شد، ضمن اینکه اظهارنظرها و خواستههای وزارت ارتباطات شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی فرهنگی نیز جمعآوری و تدوین شده است. با اصلاحات انجامشده در طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی، مواد این طرح به ۲۸ماده تقلیل یافت. برای تصویب هر طرحی باید مراحل قانونی آن در اداره قوانین مجلس طی شود و سپس به کمیسیونهای اصلی و فرعی ارجاع داده و پس از جمعبندی نظرات، با رعایت نوبت، در صحن علنی مجلس مطرح تا عملیاتی و اجرایی شود. »
در ادامه باز بر موضوع «حمایت از پیامرسانهای ایرانی» موجسواری کردند و گفتند: «پیامرسانهای بومی در کشور بنا داشتند فعالیت و خدماتی را ارائه کنند، به همین دلیل نظرات آنها را هم جمعآوری کرده و در این طرح تدوین کردهایم. چون این پیامرسانهای بومی، اشتغالزایی بالایی داشتند تلاش شد براساس این طرح حمایتهای لازم از آنها صورت گیرد.»
پژمانفر در تفسیر برخی مادههای این طرح گفت: «در ماده یک این طرح، تعاریف موجود و تخصصی بیان شده و در ماده ۲ هم بر شناسنامه و خدمات پیامرسانها در پنجره واحد تاکید شده است، همچنین هیاتی 13 نفره با عنوان ساماندهی فضای مجازی به ریاست رئیس مرکز ملی فضای مجازی بهعنوان نهاد بالادستی وجود دارد که وظیفهشان رصد این بخش است که این هیات باید موضوعات ارجاع شده را ظرف سه ماه بررسی کند. براساس این طرح، اعلام کردهایم باید شرکتی داخلی تعهدات پیامرسانهای خارجی را برای بررسی مشکلات موجود بپذیرد و تنها در این صورت است که یک پیامرسان خارجی میتواند در کشورمان فعالیت کند. اگر کیف پول و رمزارز جزء خدمات پیامرسان است، باید تعهدات لازم از آنها اخذ شده و بدانند که براساس قانون این کار باید انجام شود. اولویت خدمات ارائهشده باید به پیامرسانهای داخلی باشد و پس از آن میتوان به پیامرسانهای خارجی خدمات داده و اولویت تعیین کرد. »
ابوالحسن فیروزآبادی که بارها درموارد مختلف عنوان شده، یکی از افرادی است که موافق صددرصد رشد پیامرسانهای ایرانی نیست هم در این طرح بیبهره نمانده است، چراکه در بخشی از این طرح گفته شده است: «جایگاه شورای عالی فضای مجازی در این طرح کاملا مشخص است، چراکه این شورا میتواند ضمن رسیدگی به تخلفات، گزارشهای لازم را به قوه قضائیه برای بررسیهای بعدی ارائه دهد و باید با مجرمی که قانون را اجرا نکرده برخورد قضایی شود و اگر کسی در انجام وظایف خود در موضوع پیامرسانهای اجتماعی کوتاهی کرد، باید پاسخگو باشد و بهعنوان مجرم به دستگاه قضایی معرفی شود. دبیرخانه هیات رسیدگی به پیامرسانهای اجتماعی در مرکز ملی فضای مجازی واقع است که در مورد تعداد کاربران، رشد و پراکندگی آنها و نوع خدمات پیامرسانهای اجتماعی و حجم ترافیک، بررسیها و رصدهای دقیقی را انجام میدهد. مرکز ساماندهی و نظارت بر پیامرسانهای اجتماعی باید تصمیمگیری دقیقی داشته باشد و مانع از چنددستگی شود، به همین دلیل موضوعات مدنظر باید در شورای عالی فضای مجازی ارجاع شود.»
البته برخی از مواردی که در طرح آورده شده هم درست است، مواردی از قبیل: «در مرکز غنیسازی نطنز، حملات سایبری دشمن به امکانات کشورمان آسیبهای زیادی وارد کرده است، بنابراین باید ضمن محافظت از حریم اطلاعاتی و امکاناتی کشور، طرح و ضوابطی را برای حمایت از حریم شخصی مردم تصویب و تبدیل به قانون کرد. تمامی هماهنگیهای تروریستهای داخلی و خارجی دستاندرکار این حملات از طریق فضای مجازی صورت گرفته است، چراکه آنها به هیچوجه از امکانات بیسیم برای ارتباطات یکدیگر استفاده نکردند.»
پژمانفر بهعنوان طراح طرح ساماندهی و صیانت از پیامرسانهای اجتماعی اعلام کرد: «مسئول مستقیم «گیتوی»، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است اما بخش امنیتی «گیتوی» برعهده دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی است. در طرح ساماندهی و صیانت از پیامرسانهای اجتماعی به دنبال جبران خلأ موجود بودیم، چراکه در این خلأ، کسی در بخش «گیتوی» پاسخگوی مشکلات و آسیبها نیست. به دلیل بروز حمله تروریستی اهواز، از وزیر ارتباطات سوالی در صحن مجلس مطرح شد که او گفت وظیفه من براساس قانون، ارائه زیرساخت و اینترنت است، به همین دلیل نمایندگان از وزیر اطلاعات به دلیل عدمرصدش سوال کردند، ضمن اینکه در طرح ساماندهی و صیانت از پیامرسانهای اجتماعی وظیفه ستادکل نیروهای مسلح و ماموریتهای ناجا، واجا، سپاه و ارتش کاملا مشخص است.»
اما در بخشی از این طرح، موردی آورده شده که میتوان گفت حداقل تا یکسال آینده اجرایی نیست؛ منظورم بحث احراز هویتهاست که منوطبه راهاندازی شبکه ملی اطلاعات است، در طرح آمده است: «وزارت ارتباطات براساس طرح مذکور درمورد احراز هویت کاربران وظایفی را برعهده دارد که بر همین اساس تا سه ماه پس از تصویب قانون باید سازوکاری که در دنیا در این خصوص وجود دارد را اجرایی کرده و مانع از بروز مشکلات، آسیبها و جولان هکرها شود. »
البته وظایف خوبی هم در انتخای این طرح برای برخی نهادها مانند بانک مرکزی آورده شده: «باید نسبتی از درآمدها، تبلیغات و ترافیک پیامرسانهای داخلی که هماکنون منافعش به صورت یکجانبه به جیب وزارت ارتباطات میرود به پیامرسانهای داخلی داده شود، همچنین صندوق حمایت از پیامرسانهای داخلی در طرح صیانت و ساماندهی از پیامرسانها پیشبینی شده و بر همین اساس آییننامه ویژهای هم در این خصوص نوشته شده است. براساس طرح مذکور، بانک مرکزی موظف است امکانات استفاده از خدمات برخط را برای کاربران در بستر فضای مجازی مهیا و ضوابط اجرای این امر را ظرف دو ماه ایجاد کند.»
همچنین درمورد ضمانت اجرای این ماده قانونها هم گفته شده: «تعهد اخذشده از پیامرسانهای خارجی باید منجر به حفظ حقوق کشورمان و رعایت تمامی ضوابط باشد، ضمن اینکه از نظر نرمافزاری و برنامهنویسی، جمهوری اسلامی ایران و فرزندان این مرز و بوم بسیار قوی هستند اما باید در توسعه خدمات در بستر پیامرسانها گامهای اساسی برداریم. متاسفانه برخی پیامرسانهای خارجی هم با بعضی حرکات در حوزه اقتصاد، منافع کشورمان را تحتالشعاع قرار دادهاند که معنایش یعنی آسیب جدی.»
و در آخر معلوم نشد چه کسی پاسخدهنده و چه کسی سوالکننده در این طرح است، گویی طرحی برای اجرانشدن نوشته شده است که تنها رفع تکلیف شود...
* نویسنده : رضا مشتاقی روزنامه نگار و مهسا شمسکلائی روزنامهنگار
