به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شنبهای که گذشت اختتامیه یازدهمین دوره از جایزه جلال آلاحمد برگزار شد، جایزهای که مانند تمامی دورههای پیشین حواشی و نظرات مختلفی را به همراه داشت. به همین مناسبت در دهمین قسمت از برنامه شب روایت، به بررسی عملکرد این جایزه ادبی پرداخته شد.
جایزهای به یاد جایزه جلال آلاحمد
در آخرین روزهای سال 1384 و واپسین روزهای خدمت دولت هشتم، حاصل جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبهای بود که پایهگذار جایزه ادبی جلال آلاحمد شد و قرار شد این جایزه بزرگترین جایزه ادبی ایران با ارزشی حتی بیش از جایزه کتاب سال، با قدمتی حدود 20 سال باشد. «نظر به اینکه برگزاری جشنوارهها و اهدای جوایز، عامل موثری در مراسم ارتقای کمی و کیفی فعالیتهای ادبی و هنری به شمار میآیند و با توجه به فقدان یک جشنواره ادبی متمرکز و ملی در کشور، طرح اهدای جایزه ملی جلال آلاحمد، در عرصه ادبیات فارسی» تصویب شد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی درنظر داشت «جایزه ملی جلال آلاحمد با هدف ارتقای زبان و ادبیات ملی- دینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو» برگزار شود. با مصوبه دیگری که حاصل نشست دیگر اعضای این شورا در آبانماه 1385 بود، مقدمات قانونی برگزاری این جایزه بزرگ ادبی از جمله تعیین هیاتامنا و ریاست این هیات تکمیل و تصمیم بر این شد که میزان جایزه 110 سکه بهار آزادی باشد و مراسم اختتامیه هرسال در سالروز تولد جلال آلاحمد یعنی دوم آذرماه برگزار شود.
دوره اول تا ششم و خانه کتاب
مطابق نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی، خانه کتاب که به اذعان خودش «موسسهای غیرانتفاعی و غیردولتی است که با هدف ارائه اطلاعات در زمینه کتابهای منتشر شده در ایران از سال 1372 آغاز به کار کرده است»، عهدهدار برگزاری جایزه جلال آلاحمد شد. این موسسه نخستین دوره را در سال 1387 در شاخههای داستان، مستندنگاری و تاریخنگاری و نقد ادبی برگزار کرد. در این دوره آثار منتشر شده در سالهای 1385، 86 و 87 توسط داورانی که همیشه گمنام ماندند، ارزیابی شدند اما از میان 3517 جلد کتاب، هیچکدام برگزیده نشدند. درمجموع پنج اثر شایسته تقدیر اعلام شدند و 25 سکه بهار آزادی و لوح تقدیر به آنان تعلق گرفت. دوره دوم که مجددا توسط خانه کتاب و در سال 1388 برگزار شد، هم داوران مشخص داشت و هم برگزیدهای در بخش مستندنگاری و تاریخنگاری؛ البته بخش داستان همچنان بدون برگزیده ماند. سال 1389، جایزه جلال نخستین دوره خود را تکرار کرد؛ داورانی نامعلوم و 110 سکهای که به هیچکس نرسید؛ البته اسامی هفت تن از داوران که با انتشار اسامی خود مخالفت نداشتند، در مراسم اختتامیه اعلام شد.
روزبهروز حساسیتها نسبت به برگزیده نداشتن جایزه جلال آلاحمد و داوران گمنام آن بیشتر میشد. سرانجام در پاییز سال 1390 که دوره چهارم به پایان رسید، پنج کتاب در سه بخش داستان، نقد ادبی و تاریخنگاری (سه اثر بهطور مشترک)، موفق شدند عنوان برگزیده، 110 سکه طلا و تندیس را ازآن خود کنند. اما اینبار هم اسامی آنان که آثار را به قضاوت نشسته بودند، اعلام نشد. جایزه جلال سال 91 داوران مشخص داشت اما باز هم برگزیدهای نداشت. پنجمین دوره را میتوان پرحاشیهترین دوره این جایزه دانست، دورهای مملو از اعتراض و نامهنگاری. حتی چند روز پس از اتمام جشنواره برخی از داوران به نادیده انگاشتهشدن تصمیم خود انتقاد کردند و نامهای سرگشاده به دبیر علمی این جشنواره نوشتند. با وجود تمام حواشی دوره پنجم، آذرماه سال 92 نیز آنچه در دوره اول و سوم رخ داده بود، تکرار شد؛ داورانی که معرفی نشدند و برگزیدهای که انتخاب نشد. 6 دوره از شروع جایزه جلال گذشته بود و حواشی آن از تاثیرگذاریاش بیشتر بود. اختلاف نظر درمورد حضور دولت در یک جایزه ادبی، برچسب دولتیزدن به برگزیدهها، مناقشه بر سر عظمت نویسندهای که این جایزه اعتبارش را مرهون نام او بود، گمنامی داوران در بیشتر دورهها، میزان سکهها و تاثیر آن در لرزش دست و دل داوران در انتخاب برگزیده، نامهنگاریها و اعتراضات مختلف، میراث اصلی این 6 دوره و شاید دلیل اصلی تغییر مجریان جایزه از خانه کتاب به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان بود.
بنیاد ادبیات داستانی و تغییرات بنیادین در جایزه جلال
پاییز 1393 جایزه ادبی جلال آلاحمد درحالی به کار خود پایان داد که مسئولیت برگزاریاش بر عهده بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان بود و تا به امروز که یازدهمین دوره آن به کار خود پایان داده است، همچنان بنیاد ادبیات داستانی این مسئولیت را به عهده دارد. این بنیاد موسسهای فرهنگی در ایران است که بهعنوان بازوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه ادبیات فعالیت میکند. مأموریتهایی چون برگزاری جشنواره شعر فجر، جایزه ادبی جلال آلاحمد و جایزه ادبی پروین اعتصامی از جمله وظایف این بنیاد است. این تغییر اما بهمعنای اتمام حواشی جایزه جلال نبود. در هفتمین دوره از جایزه جلال، بخش تاریخنگاری حذف شد اما اصلیترین حاشیه باز هم به سکههای طلا بازمیگشت. تصمیم بر این شد که میزان جایزه به 30 سکه کاهش پیدا کند که با نظرات موافق و مخالف متعددی همراه شد. البته این تصمیم با کمک مالی شهرداری در دوره هفتم اجرایی نشد و در دوره هشتم بود که میزان جایزه کاهش پیدا کرد. از دوره هفتم تا یازدهم این جایزه ادبی، هر دوره هم اسامی داوران اعلام و هم برگزیده انتخاب شد. اما آنچه موجب شد حواشی همچنان ادامه یابد چه بود؟
پس از اعلام برگزیده دوره هفتم بسیاری از منتقدان معتقد بودند شاید حضور بعضی از داوران که گرایشهای آنها نزدیک به جریان روشنفکری است، موجب شد تا جایزه جلال بهجای بهادادن به نیروهای انقلابی، به مجموعهای از انواع گرایشها و سلایق جایزه دهد. اعلام این تغییر رویه جایزه جلال از سوی صاحبنظران تنها به این دوره خلاصه نشد و حتی شاید بتوان گفت تشدید شد، بهگونهای که برخی معتقدند جایزه جلال آلاحمد از مواضع صاحب عنوان جایزه و حتی اساسنامهاش فاصله گرفته است. از سوی دیگر نگاهی به اسامی هیاتعلمی، داوران و برگزیدگان پنج دوره اخیر، این گمان را موجب میشود جایزه جلال درحال بازتولید و گسترش سلیقهای خاص و نادیده گرفتن جریانهای ادبی دیگر است. البته ممکن است چنین پاسخ داده شود که جایزه جلال آلاحمد از شاخصترین چهرهها و بزرگترین سرمایههای ادبی موجود بهره میگیرد؛ اما باید دید این پاسخ چقدر با واقعیت مطابقت دارد و عملکرد مسئولان و فعالان حوزه ادبیات در تشخیص و شناساندن بزرگان و سرمایههای ادبی جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است. این سوال همچنان باقی است که دستاورد اصلی جایزه جلال آلاحمد پس از برگزاری 11 دوره چه بوده است؟ آیا اهداف موردنظر محقق شده است؟