گفت‌وگو در باب جنبش دانشجویی در مجله تصویری علوم انسانی زاویه
«زاویه» با حضور دکتر غلامرضا غفاری (معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) و دکتر احمد نادری (عضو هیات‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) به بحث پیرامون جنبش دانشجویی پرداخته است.
  • ۱۳۹۷-۰۹-۱۷ - ۱۴:۴۵
  • 00
گفت‌وگو در باب جنبش دانشجویی در مجله تصویری علوم انسانی زاویه
نادری: تمام دولت‌های بعد از جنگ، دانشجو را ابزار دست‌کردند/ غفاری: ورود به قدرت طبیعی است
نادری: تمام دولت‌های بعد از جنگ، دانشجو را ابزار دست‌کردند/ غفاری: ورود به قدرت طبیعی است
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مجله تصویری علوم‌انسانی زاویه در برنامه اخیر خود، با عنوان «در باب سیاست، علم و نقش دانشجو» به موضوع «جنبش دانشجویی در ایران» پرداخته است. عده‌ای معتقدند جنبش دانشجویی در کشور ما دچار افول و رکود یا حتی مرگ شده است و به اندازه گذشته فعال و تاثیرگذار نیست. برخی اما بر این نظرند که جریان دانشجویی همچنان زنده است هرچند ماهیت آن تفاوت کرده باشد. «زاویه» با حضور دکتر غلامرضا غفاری (معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) و دکتر احمد نادری (عضو هیات‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) به بحث پیرامون جنبش دانشجویی پرداخته است. در ادامه متن تلخیص شده گفت‌وگوی زاویه را از نظر می‌گذرانید.


در شورای نویسندگان برنامه زاویه تصمیم گرفتیم میز گفت‌وگوی امشب برنامه را به «بررسی وضعیت فعلی جنبش دانشجویی در ایران» اختصاص بدهیم. با یادی از شهیدان مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی، مهدی شریعت‌رضوی و تبریک به یکایک دانشجویان ایران به‌ویژه دانشجویانی که هنوز جرقه اولین لحظه‌ای که خبر دانشجو شدن‌شان را دریافت کرده‌اند، در دل زنده نگه داشته‌اند، بنا داریم در برنامه امشب دو پرسش اساسی را دنبال کنیم. یکی اینکه آیا جنبش دانشجویی ایران، اثرگذاری سیاسی دارد یا خیر؟ آیا هنوز می‌شود سهمی برای جنبش دانشجویی در رخدادها، موازنه‌ها، کشمکش‌ها، نقش‌آفرینی‌های سیاسی در ایران قائل شد؟ یا این نقش، امروز رنگ‌ باخته و جنبش دانشجویی به حاشیه رانده شده یا به گوشه‌ای پرتاب شده است؟ همچنین این سوال را بررسی می‌کنیم که آیا نسل امروز دانشجویان، نسل غیرسیاسی است یا همچنان دارای «انگیزه‌های فراوان سیاسی» و همچنین «کنشگری سیاسی» در سپهر سیاست ایران است. میهمانان بزرگواری که لطف کردند و پذیرفتند تا در برنامه امشب در خدمت‌شان باشیم، جناب آقای دکتر غلامرضا غفاری، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت‌علوم و دانشیار گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین جناب آقای دکتر احمد نادری، استادیار و رئیس گروه انسان‌شناسی دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران و دبیر مجمع انجمن‌های اسلامی منطقه آلمان در اروپا هستند. آقای دکتر غفاری از جمله حوزه‌های تخصصی شما، جامعه‌شناسی مشارکت و جامعه‌شناسی توسعه است. درباب جنبش دانشجویی با دو قرائت کلی روبه‌رو هستیم. یک نگاه این است که جنبش دانشجویی نشانه‌ای از توسعه‌نیافتگی سیاسی است چراکه در کشورهایی که دارای توسعه سیاسی هستند از اساس، احزاب سیاسی جایگزین جنبش دانشجویی می‌شوند. یک نگاه دیگر کاملا برعکس اعتقاد دارد جنبش دانشجویی نشانه توسعه‌یافتگی سیاسی است به این دلیل که امکان مشارکت عمومی را در حوزه سیاست افزایش می‌دهد. خواستم با این سوال شروع کنم که کدام‌یک از این دو نگاه را درست‌تر می‌بینید.

غلامرضا غفاری: جا دارد ابتدا یاد و خاطره همه شهیدان و مبارزان دانشجو را گرامی بداریم. شانزدهم آذر که روز دانشجو است به سال 1332 تقریبا چهار ماه بعد از کودتای 28 مرداد برمی‌گردد. به‌سبب دیدار نیکسون از ایران، دانشجویان اعتراض می‌کنند. تب‌وتاب بعد از کودتای 28 مرداد هم در دانشگاه همچنان زنده بود. در اعتراض به دیدار و ورود نیکسون ‌بود؛ یک روز قبل از اینکه وارد ایران شود. این اعتراض مورد هجمه و هجوم نظام طاغوت و استبداد پهلوی قرار می‌گیرد و سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران به شهادت می‌رسند. از آن زمان به بعد، هرسال دانشجویان 16آذر را در قالب فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی گرامی داشتند و خود نشانه‌ای از مشارکت دانشجویان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی است که به‌نوعی از آن به‌عنوان جنبش دانشجویی یاد می‌شود. طبیعتا وقتی صحبت از تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی می‌شود و به آنچه در جامعه ایران ‌-‌به‌ویژه آنچه در دوره معاصر رخ داده است-‌ رجوع می‌کنیم، همواره نقش دانشگاه و دانشجویان، نقش تعیین‌کننده‌ای در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی بوده است. هم در دوره قبل از انقلاب اسلامی و حرکت‌هایی که به انقلاب اسلامی ختم شد و همچنین در پیروزی آن در بهمن 1357 و بعد از آن در هر رخداد و حرکت بزرگ اجتماعی و سیاسی، همواره دانشجویان سهم و نقش داشتند. اگر دوره دفاع مقدس را بررسی کنیم، از اولین گروه‌هایی که به جبهه‌های جنگ ورود پیدا می‌کنند، دانشجویان هستند و تا آخر دفاع‌مقدس در کنار اقشار و مجموعه‌های دیگر ایفای نقش کردند و در دوره پس از اینکه جنگ پایان می‌گیرد، باز در عرصه‌های مختلف نقش‌آفرین بودند و طبیعی است وقتی صحبت از جنبش دانشجویی می‌شود، این جنبش معطوف است به نقش‌آفرینی. [نقش‌آفرینی یعنی] مجموعه فعالیت‌هایی که دانشجویان با توجه به شرایط زمانه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند و بنا بر آن از خود عکس‌العمل نشان می‌دهند، نقش‌هایی در عرصه‌های مختلف سیاسی، مدنی، اجتماعی و فرهنگی. قطعا با توجه به وزن و سهمی که مجموعه دانشجویی دارد، جنبش دانشجویی و فعالیت‌ها و نقش‌آفرینی دانشجویی در جامعه ایران را نمی‌شود نادیده گرفت و امروزه هم به‌نوعی نقش دانشجویی نقش پررنگی است. اما طبیعتا آ‌نچنان‌که خود جنبش‌ها برحسب ماهیت‌شان و براساس شکل‌گیری‌شان و هم [براساس] اثرگذاری‌شان، صورت‌ها و اشکال مختلفی پیدا می‌کنند، طبیعتا این اثرگذاری می‌تواند شکل‌های مختلفی را به خود بگیرد؛ اما اینکه ما در کشورهای صنعتی یا کشورهای توسعه‌یافته بگوییم «کمتر از ناحیه دانشجویان جنبش اجتماعی داریم» و برعکس، [بگوییم] در کشورهای درحال‌توسعه یا در‌گذار تاریخی، بخش‌های دانشجویی سهم بیشتری دارند، به نظر می‌رسد آن ایفای نقش [است که] متفاوت می‌شود. طبیعتا درجایی که در یک‌گذار تاریخی قرار دارد و تغییر و تحولات برای آن مهم‌تر است و نقطه‌نظرگاه‌ها و نگاه‌ها به تغییرات معطوف است طبیعتا در این ‌بین بخش دانشجویی، اثرگذاری و نقش خود را بیشتر نشان می‌دهد و در معادله مشارکت اجتماعی و مشارکت سیاسی و تغییراتی که در پی این مشارکت رقم می‌خورد طبیعتا دانشجویان نقش بیشتری ایفا می‌کنند.

یعنی از ایده‌‌ای که «وجود جنبش دانشجویی یا قوت جنبش دانشجویی، نشانه توسعه‌یافتگی سیاسی است» جانبداری می‌کنید؟

غلامرضا غفاری: بله. بر این باورم ما به میزانی که تحرک دانشجویی داشته باشیم و این تحرک و این جنبش معطوف به اهداف تعریف‌شده‌‌ای باشد ‌-‌به‌گونه‌ای که کسانی که در این جنبش ورود پیدا می‌کنند به‌معنای واقعی آن کنش اجتماعی و سیاسی را ایفا کنند‌-‌ نشان از بالندگی دانشگاه دارد. گاهی‌اوقات جنبش‌ها را با نظر به اینکه «می‌خواهد قدرت را فتح کند» یا «به قدرت دسترسی پیدا کند» تعریف می‌کنیم؛ گویا برای این جمعیت جوان یا این لایه جمعیتی جوان که دانشجویان هستند ‌-‌و در آغاز کارشان هستند‌- شاید این قدرت و دستیابی به منافع، خیلی معنا نمی‌دهد. اتفاقا وجه بارز جنبش دانشجویی در این است که در پی تسخیر قدرت نیست؛ در پی این نیست که منافعش را با قدرت تعریف کند. جنبش دانشجویی در پی این است که با فعالیت و نقش‌آفرینی‌ای که دارد، به‌نوعی هوشمندی خود را نشان دهد و هشدارهای خود را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد و با آن مواجه است، مطرح کند. اگر به شروع جنبش دانشجویی در ایران برگردید، آنها هرگز در پی این [تسخیر قدرت] نبودند ولی ظلم‌ستیزی، استکبارستیزی، عدالت‌خواهی و حق‌خواهی همواره به‌عنوان اهداف اصلی آنها مدنظر بوده است و در این راستا فعالیت‌های خود را داشته‌اند.

آقای دکتر نادری، حضرتعالی دبیر اسبق مجموعه اتحادیه انجمن‌های اسلامی منطقه آلمان بودید. اگر بخواهیم 16 آذر سال 1332 را مبدأ تطورات فعالیت‌های جنبش دانشجویی درنظر بگیریم، تا امروز نزدیک به 65 سال می‌گذرد. یک نگاه رایجی که نسبت به جنبش دانشجویی در ایران وجود دارد این است که «جنبش دانشجویی رو به افول و رکود گذاشته است». چون تخصص شما انسان‌شناسی سیاسی است می‌خواستم با نگاه به این تاریخ 65 ساله بفرمایید که آیا امروز نسبت به دهه‌های پیش ‌-حتی نه الزاما دهه‌های قبل از انقلاب‌، بلکه حتی نسبت به دهه 70‌-‌ آیا جنبش دانشجویی امروز ناتوان‌تر و کم‌اثرتر است؟

احمد نادری: گرامی می‌دارم یاد و خاطره شهدای دانشجو را از شهدای 16 آذر گرفته ‌‌-که به تعبیر دکتر شریعتی سه آذر اهورایی بودند‌-‌ تا شهدای جنگ تحمیلی، متوسلیان‌ها، باقری‌ها و تا شهدای دانشجوی مدافع حرم. برخلاف نظر دکتر غفاری و دیگر همکاران، معتقدم دیگر چیزی به اسم جنبش دانشجویی وجود خارجی ندارد. نه‌فقط در ایران، در فضای جهانی هم شاهد جنبش دانشجویی نیستیم. درمورد آن بحث خواهم کرد. مطالعات مفصلی هم روی جنبش‌های دانشجویی غرب کرده‌ام. لذا نقطه شروع بحثم را اینجا می‌گذارم که چیزی به اسم جنبش دانشجویی نداریم و آن چیزی که وجود دارد، «حرکت‌های دانشجویی» است که گاه‌گداری به‌صورت موجی می‌آید و می‌رود. این نکته اولی بود که می‌خواستم روشن کنم. برای این مدعای خودم یک دلیل تاریخی دارم. اگر ما در سیر تطور جنبش دانشجویی مطالعاتی داشته باشیم، می‌بینیم تا الان سه موج در جنبش دانشجویی ایران داشته‌ایم. یک موج، موج اول، موج چپ‌گرایی بود که در فضای دهه 20 مطرح شد. حتی قبل از 1332. آن موقع گروه «‌53 نفر» تقی ارانی و دیگران در فضای نخبگانی و ایضا درکنار آن درفضای دانشجویی شروع به جذب عضو برای خودشان کردند. اینها در دوره رضاشاه زندان رفتند. تقی ارانی که در زندان مرد و به آزادی نرسید. بقیه که آزاد شدند حزب توده را پایه‌گذاری کردند و درفضای باز دهه 20 به نقش‌آفرینی پرداختند. کم‌کم تحت تاثیر جنبش‌های چپ، تطوراتی درفضاهای دانشجویی به وجود می‌آید که نوعی از جنبش دانشجویی چپ را شکل می‌دهند. ماجراهایی در 1332 در دستگیری‌ها و سرکوب‌ها رخ می‌دهد. بعد اینها جلوتر می‌آیند در دهه 40 و 50‌ عملا به سمتی می‌روند که بخشی از همین چپ‌ها به سمت مبارزه مسلحانه پیش می‌روند. حزب ملل اسلامی را هم داریم که چپ نیستند ولی درکنار آنها هستند. مهم‌تر از همه سازمان مجاهدین خلق را داریم که به سمت مبارزه مسلحانه حرکت می‌کنند و تا انقلاب اسلامی جلو می‌آیند و بعد از انقلاب اسلامی هم ماجرای دیگری دارند. در کنار موج اول که اسمش را موج چپ‌گرایی می‌گذارم، موج اسلام‌گرایی را داریم که آن‌هم از دهه 20 آغاز می‌شود.

با شروع تاسیس انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌های داخل، اولین انجمن اسلامی در 1322 در دانشکده پزشکی تشکیل می‌شود، بعد در دانشکده فنی و همین‌طور به سایر دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها گسترش پیدا می‌کند. عملا درفضای 1342 و شروع نهضت امام‌خمینی(ره) این انجمن‌ها بیشتر فعال می‌شوند و بعد از سال 1342 می‌بینیم که این انجمن‌های اسلامی همگام با نهضت امام‌خمینی(ره) پیش می‌آیند و یک دال مرکزی دارند. ولی سه دال برتر [در کار می‌آید]. اگر به شیوه گفتمان‌شناسی نگاه کنیم، این گفتمان اسلام‌گرای جنبش دانشجویی [سه دال برتر داشته:] یکی عدالت‌خواهی است که آقای دکتر غفاری اشاره فرمودند، [و دو دال دیگر، ] استکبارستیزی و استبدادستیزی است. این سه دال مرکزی و برتر، اصطلاحا «گفتمان اسلام‌گرایی جنبش دانشجویی» است که تا انقلاب اسلامی پیش می‌آید. بعد از انقلاب اسلامی می‌بینیم که به‌نوعی «جنبش دانشجویی اسلام‌گرا» یا «موج اسلام‌گرایی در جنبش دانشجویی» تبدیل به یک حرکت بلامنازع می‌شود و این موضوع را در فتح سفارت آمریکا به‌خوبی مشاهده می‌کنیم که هسته اولیه آن بعدا دفتر تحکیم وحدت شد که همین آقایان میردامادی، عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، خانم ابتکار و... هستند که بعدا تطورات فکری هم پیدا می‌کنند و مخالف آن حرکت سابق خود می‌شوند، خیلی‌ها اظهار ندامت و پشیمانی می‌کنند و فرزندان برخی از آنها الان در آمریکا تحصیل می‌کنند و سیر تطور دیگری را طی کردند. فکر کنم آقای دکتر غفاری [خودشان] از دانشجویانی بودند که در جنگ مشارکت کردند؛ خیلی از افراد دیگر هم در جنگ مشارکت کردند. این موج دوم بود. یک موج سوم را در مطالعات خود مشخص می‌کنم که این موج سوم سرآغاز افول جنبش دانشجویی هست که بعد از این موج چیزی به اسم جنبش دانشجویی نمی‌بینیم و آن دهه 70 بود. تحولاتی در دهه 70 اتفاق افتاد و بعد از آن در حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی؛ این تحولات جنبش دانشجویی را به سمتی برد که رو به نابودی رفت. این موج یک نوع چرخش به راست بود. اگر موج‌های قبلی را متمایل به چپ ببینیم با آن شعار عدالت‌خواهی چپ (چپ به معنای فلسفه اجتماعی می‌گویم نه به معنای سیاسی آن)، حالا موج اول موج چپ‌گرایی به لحاظ سیاسی هم چپ بود منتهی چپ در فلسفه اجتماعی که «عدالت‌خواهی» دال برتر آن است. این موج متأخر، موج راست‌گرایی بود؛ یعنی چرخش به راست و ما در عرصه سیاسی و در عرصه اجتماعی و فرهنگی شاهد نوعی از لیبرالیسم در دولت بعد از جنگ هستیم و شروع نوعی از لیبرالیسم که بعدا نئولیبرالیسم شد و این سرآغاز افول جنبش دانشجویی بود و اساسا بلایی که دولت‌های بعد از جنگ بر سر جنبش دانشجویی آوردند این بود که این جنبش را تجزیه و خواهان قدرت کردند و اساسا آن چیزی که آقای دکتر غفاری اشاره کردند که خواهان قدرت نیست، به‌نظرم این برای قبل از دهه 70 است و جنبش دانشجویی به سمتی رفت که اساسا ابزاری در دست دولت‌ها شد. این دولت‌ها که می‌گویم دولت‌های متعدد هستند که دانشجو را به‌عنوان ابزار خواستند و فرض کردند.

یعنی تمام دولت‌های بعد از سال 1368 تا 1397، تمام دولت‌ها جنبش دانشجویی را ابزار دست کردند؟

احمد نادری: معتقدم تمام دولت‌ها، فقط کم‌وزیاد دارد. یعنی خود «دولت توسعه اقتصادی» آقای هاشمی‌رفسنجانی نقش خیلی کلیدی در از هم پاشاندن دفتر تحکیم وحدت داشت، چیزی که بعدا رخ داد [یعنی] تکه‌تکه کردن آن. در زمان دولت اصلاحات هم همین اتفاق افتاد و واقعا آن جنبش دانشجویی که قبلا به‌عنوان یک جنبش یک‌دست و با ایدئولوژی مشخص کنشگری می‌کرد دیگر اساسا تکه‌پاره شد. طیف علامه، طیف شیراز، مدرن‌ها، سنتی‌ها، مستقل‌ها، غیر‌مستقل‌ها، وابسته‌ها و چیزهایی که درواقع وجود دارد یک ازهم‌پارگی خیلی وحشتناک است. اگر بخواهیم یک بحث نظری بکنیم، تیپ‌بندی‌های نظری مختلفی از جنبش‌های اجتماعی داریم که جنبش دانشجویی هم نوعی از جنبش اجتماعی است [که] در کتگوری جنبش‌‌های اجتماعی در مطالعات انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی سیاسی می‌گنجد. در تیپ‌بندی کلاسیک، می‌گوییم جنبش دانشجویی یک مجموعه حرکت‌هایی است که یک‌سری ویژگی‌ها دارد؛ درواقع سه جزء و component را اگر برای یک جنبش اجتماعی مشخص کنیم، یک جزء ‌-که جزء اول است‌- کنشگران است که خودش سه جزء دارد. کنشگرانی که در سطح رهبری هستند، کنشگران میانی و کنشگرانی که در قاعده هرم هستند. اگر یک هرم را مشخص کنیم که در توده است این جزء اول است که کنشگران هستند. جزء دوم ایدئولوژی و جزء سوم زمینه اجتماعی است که درواقع [زمینه] اقتصادی و سیاسی را هم شامل می‌شود؛ [و چون] امر اجتماعی را یک مساله تام و فراگیر می‌بینیم [این دو را ذکر نمی‌کنیم]. این یک نظریه کلاسیک است. اگر با نظریه کلاسیک، جنبش دانشجویی را تحلیل کنیم، اساسا می‌بینیم هم کنشگران، هم ایدئولوژی و هم فضای سیاسی و اجتماعی ‌-آن چیزی که اشاره فرمودند‌-‌ کاملا از دهه 70 به بعد به‌هم‌می‌ریزد و اساسا در تعریف کلاسیک چیزی به اسم جنبش اجتماعی نداریم. اما برخی از همکاران ما در علوم اجتماعی ‌-که جنبش دانشجویی ایران را تحلیل می‌کنند-‌ اساسا بحثی را مطرح می‌کنند که جنبش دانشجویی در کتگوری جنبش‌های جدید اجتماعی می‌گنجد. جنبش‌هایی که به جای اینکه ایدئولوژی محور باشند [و] امور کلان را در نظر بگیرند، می‌آیند بر اموری متمرکز می‌شوند و حوزه و مسائل اجتماعی و فرهنگی را focus می‌کنند و [آن مسائل،‌] مساله‌شان می‌شود. اگر با این دیدگاه هم به جنبش دانشجویی نگاه کنیم آن چیزی که الان دغدغه جنبش دانشجویی است آن چیزی نیست که مسائل کف جامعه است. وقتی می‌گوییم جنبش‌های دانشجویی در زمان پهلوی، اساسا با نظام غالب یا دیکتاتوری پهلوی ضدیت [و] نوعی استبدادستیزی داشتند، مشخص است که دغدغه‌شان مساله‌ای است که مساله جامعه است. وقتی استعمارستیز هستند، مساله جامعه مساله اینهاست؛ وقتی‌ که عدالت‌خواه هستند، مساله جامعه مساله‌ اینهاست. منتهی حتی با دیدگاه جنبش‌های اجتماعی جدید «New Social Movements» هم نگاه کنید به‌نظرم جنبش دانشجویی، وجود خارجی ندارد. آن تعبیری که مقام معظم رهبری دارد که دانشجو موذن جامعه است، این تعبیر درستی است؛ یعنی بیرون نشسته و دارد نگاه می‌کند که زمان چطور می‌رود و کنش‌ها چطور هدایت می‌شود. این خودش نوعی از چپ‌گرایی را دارد. اگر به راست‌گرایی بغلتیم در فضای دولت‌ها اساسا این ناقد قدرت بودن، ناقد فضای دولتی به معنای سیاست‌های غلط و اشتباه بودن، دیگر وجود خارجی نخواهد داشت.

شما به اقتضای مسئولیت معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، اشراف بیشتری نسبت فضای کلی دانشگاه‌ها دارید. مایل هستم ابراز نظر شما نسبت به نگاه آقای دکتر نادری را بشنوم.

غلامرضا غفاری: اگر بخواهیم در معنای کلاسیک جنبش اجتماعی ورود کنیم، نه‌تنها برای حوزه دانشجویی، برای خیلی از حوزه‌های دیگر هم نمی‌توانیم صحبتی از جنبش دانشجویی کنیم. ولی اگر مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و کنش‌های سیاسی و اجتماعی را در نظر بگیریم، از سال 68 به بعد اگر بنا باشد وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران را مورد بررسی قرار دهیم و تحلیل کنیم، آیا می‌توانیم در این تحلیل بخش دانشجویی و دانشگاه را حذف کنیم؟! به‌نظرم نمی‌شود حذف کرد. نمی‌شود بگوییم امروز گویا حرکت و فعالیتی از جانب دانشجویان وجود ندارد و دانشجویان به تعبیری در لاک خودشان رفتند و کاری به مسائلی که در جامعه می‌گذرد، ندارند. از طرف دیگر اگر بیاییم به مجموعه تشکل‌هایی که وجود دارند مجموعه تشکل‌های دانشجویی که شکل گرفتند ‌ـ‌حتی انشقاق‌هایی که در مجموعه تشکل‌ها شده است‌ـ‌ به‌ هر حال امروز با یک تعدد قابل‌توجه که هرکدام‌شان هم جمعیت خاص خودشان را دارند مواجه هستید. از طرف دیگر طبیعتا نمود این حرکت را شاید نشود بسان آنچه در سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی یا حتی دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دید که به‌نظرم این هم برمی‌گردد به اینکه ببینیم وضعیت دانشجویی و جمعیت دانشجویی ما و مجموعه مراکز آموزشی ما در این چند دهه چه تغییراتی ‌ـ‌خاصه به‌لحاظ کمی‌ـ‌‌ داشته‌اند. امروز بیش از چهارمیلیون دانشجو داریم و با کثیری از واحدهای دانشگاهی ‌ـ‌که بهتر از بنده می‌دانید که یک رشد کمی قابل‌توجهی داشته‌ایم‌ـ‌ مواجهیم. از طرف دیگر چه‌بسا کنشگران رقیبی هم در آن دوره ‌ـ‌که جمعیت دانشجویی به‌نسبت جمعیت محدودی بود‌ـ‌ نداشتید و بنابراین آن فعالیت و کنشگری دانشجویان، رویت‌پذیری بیشتری داشت. حتی هرگاه دانشگاه و جمع دانشجویی تحرک بیشتری داشته، میزان مشارکت آحاد جامعه در انتخابات هم خیلی بیشتر است و هرگاه دانشگاه کمتر وارد شده است معمولا نرخ مشارکت هم به تبع آن کمتر بوده. به‌نظر می‌رسد نوع مطالباتی که در دانشگاه‌ها مطرح می‌شود امروزه سابقه سیاسی کمتری پیدا می‌کند و به سمتی می‌رود که مطالبات آن، از جنس مطالبات مدنی و چه‌بسا مطالبات صنفی است، ولی آن ویژگی جنبشی بودن در دانشگاه...

احمد نادری: با بخشی از فرمایش آقای دکتر موافق و با بخشی مخالفم. مخالف این نظر هستم که جنبش دانشجویی به سمت فعالیت‌های مدنی رفته است. فعالیت‌های مدنی همان جنبش و نگاه جنبش‌های جدی اجتماعی است که درمورد جنبش دانشجویی ایران قائل به آن نیستم. از دهه 70 به بعد، دانشجو ابزار دست قدرت‌های دولتی شد. در برهه‌هایی اینها پست‌هایی گرفتند که نباید می‌گرفتند. به تعبیر امانوئل والرشتاین، اعضای جنبش به کنشگران جنبش تبدیل شدند، به کادرهای طالب مقام. دولت‌ها آمدند جنبش دانشجویی را آلوده به قدرت کردند و مصادیق خیلی زیادی هست. این در دولت آقای خاتمی و احمدی‌نژاد هم جلو آمد. حالا ممکن است موج‌های سینوسی داشته باشد. آن بحث ازهم‌پاشیدگی و رکود، در دولت آقای روحانی بسیار مشاهده می‌شود. این فضای امنیتی و بسته‌ای که الان در دانشگاه‌ها می‌بینیم در حوزه دانشجویی، اساسا این خود گویای این [ازهم‌پاشیدگی و رکود] است. بیش از 18 سال است که با دیدگاه آقای دکتر غفاری آشنا هستم و می‌دانم دید ایشان خیلی باز است، منتها به تبع این فضای سیاسی و اجتماعی که در دولت مشاهده می‌کنیم، یک رویکرد امنیتی و بسته در دانشگاه‌ها نسبت به دانشجوها می‌بینیم. نمود آن مراسم 16 آذر است که درواقع رئیس‌جمهور در دانشگاه‌ها می‌آید فضای دانشگاه و جوری می‌شود که من هیات‌علمی که می‌خواهم تردد کنم با مشکل مواجه هستم چه برسد به دانشجو. دانشجوها دست‌چین می‌شوند و داخل سخنرانی می‌روند. سخنرانی به‌شدت کنترل می‌شود و چیزهایی شبیه به این. اینها دیگر بارقه‌های آخر حرکت‌های دانشجویی است. اساسا جنبش نداریم.

این توصیف امنیتی‌شدن را در همه دولت‌های بعد از جنگ جاری و ساری می‌بینید؟

احمد نادری: کم‌وبیش می‌بینیم منتها این دولت رویکردش بیشتر امنیتی است. در دولت قبل هم ‌ـ ‌یعنی دولت آقای احمدی‌نژاد ‌ـ‌ می‌بینیم؛ [در آن دولت هم] حرکت‌های دانشجویی افول جدی داشتند. آن‌هم به این برمی‌گردد که بخشی از دانشجویان وارد بدنه قدرت شدند و این هم اشتباه بود. وقتی وارد بدنه قدرت شوید نمی‌توانید از بیرون به قدرت نگاه کنید. به تعبیر هابرماس، باید یک میدان symbolic را توسط جنبش دانشجویی ایجاد کنیم که «رهایی‌بخشی» را دارد ولی دیگر «انقلابی» نیست. این نظریه هابرماس هم نشان از «گذر از سنت چپ‌گرایی یا آرمان‌خواهانه به‌نوعی رکود» دارد. بعد از این بحث‌های هابرماس که در جهان غرب مطرح می‌شود، اساسا جنبش دانشجویی نداریم. در دوره‌ای که در اروپا تحصیل می‌کردم حرکت‌های دانشجویی را می‌دیدم [و اوضاع ازهمین قرار بود].

دکتر نادری تعبیر «رکود حرکت‌های دانشجویی در این سال‌ها» را داشتند. با این تعبیر موافق هستید؟

غلامرضا غفاری: همچنان معتقدم [اینکه] ما چگونه این واژه را تعریف کنیم و مدنظر قرار دهیم [باید مورد بحث قرار گیرد] ولی قبل از آن [لازم است] به چند نکته اشاره کنم. سوای آن بحث‌های نظری که در باب جنبش‌های اجتماعی و سیاسی وجود دارد وقتی با دانشجویان از جنبش آنها صحبت می‌کنیم، باید به این نکته توجه کنیم [که] ذاتا دانشجویان انتقادی هستند. از این بابت معتقدم اساسا دانشجویان طالب مقام و قدرت نیستند. دوره فعالیت دانشجویی پنج، شش سال است. بعد از این مدت دانش‌آموخته و از دانشگاه خارج می‌شود و طبیعتا بخش‌هایی از آنها وارد قدرت می‌شوند. امروز در جامعه ایران به‌رغم اینکه ما مجموعه‌های مختلف با گفتمان‌های مختلف و متفاوت را در دانشگاه‌ داریم، ولی همه به‌نوعی ناقد هستند. مجموعه‌ها و تشکل‌هایی که به‌عنوان مجموعه تشکل‌های اصلاحاتی و اصولگرا شناخته می‌شوند، مجموعه‌هایی که بیشتر معطوف به بحث‌های عدالت هستند و... همه به‌نوعی صحبت از انتقاد می‌کنند. اگر جلسه دیروز نشست دانشجویان با رئیس‌جمهور محترم را ببینید از همه طیف‌ها و مجموعه‌هایی که بودند ‌ـ‌نمی‌گویم کل طیف دانشجویی را نمایندگی می‌کردند‌ـ‌ همه از ب بسم‌الله که شروع کردند آن وضعیت دانشجویی خودشان را ‌ـ‌به‌معنای اینکه نگاه انتقادی دارند‌ـ‌ از خود نشان می‌دادند. البته جهت‌گیری بحث‌هایشان معطوف به جنبه‌های مختلف بود. جهت‌گیری بخشی از آنها به حوزه‌های مسائل معیشتی و اقتصادی بود، برخی از آنها مربوط به سیاست خارجی و برخی معطوف به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود ولی در حرف و بیان همه آنها نگاه انتقادی وجود داشت؛ بنابراین، این نگاه مطالبه‌گری را در بخش دانشجویی می‌بینم و [نمی‌شود گفت که] همه‌شان دنبال آنند که قدرت کسب کنند. نکته دیگر فعالیت‌هایی است که در قالب فضای مجازی انجام می‌شود؛ حالا شما می‌خواهید اسم آن را جنبش بگذارید، طبیعتا در معنای کلاسیک شاید آن نشود ولی تاثیرش و فعالیتی که در این عرصه صورت می‌گیرد، [قابل توجه است]. البته آن ویژگی تشکلی را ‌ـ‌که معمولا برای جنبش‌های اجتماعی مطرح می‌کنیم‌ـ‌ واجد نیست. دانشجوی ما امروز تمام تجربه زیست دانشگاهی‌اش به حوزه آموزش و پژوهش ختم نمی‌شود. یک فعالیت‌های دیگری را دارد انجام می‌دهد، حالا یک جاهایی غلبه با حوزه سیاسی یک جاهایی با کار فرهنگی و یک‌جایی هم اجتماعی است. اینکه دانشجو در کنار آن دو فعالیت کلیدی و اصلی‌اش دارد کار دیگری را انجام می‌دهد و یک دغدغه‌های دیگری دارد، این نشان از آن پویایی و بالندگی است، پس دغدغه اجتماع و جامعه‌اش را دارد. باید بپذیریم خیلی وقت‌ها آنچه در جامعه و بیرون جامعه وجود دارد، تعیین‌کننده است؛ یعنی یک ارتباط متقابل و متعاملی بین آنچه دانشجوی ما در دانشگاه به آن می‌اندیشد و دغدغه آن را دارد و به‌موازات آن دست به کنش و عمل می‌زند با آنچه در جامعه هست، وجود دارد. در دولت‌ها، آنجایی که بحث توسعه سیاسی مطرح بوده، قطعا فاز فعالیت دانشجویی هم سابقه سیاسی‌اش بیشتر بوده و آنجایی که بحث‌های اجتماعی و فرهنگی بوده است باز سابقه بخش فعالیت اجتماعی و فرهنگی عینی‌تر می‌شود.

احمد نادری: جامعه‌پذیری سیاسی یکی از نقش‌های کلیدی دانشگاه‌ها در جمهوری اسلامی بوده است و تاکیدات مکرری توسط مقامات کشور مبنی‌بر اینکه «دانشجو باید سیاسی باشد البته سیاسی‌کار و سیاست‌زده نباشد» صورت می‌گیرد و ناظر بر این است که نقش دانشگاه در جمهوری اسلامی، فقط آموزشی، پژوهشی و چیزهای شبیه این نیست. نقش جامعه‌پذیری سیاسی هم پررنگ است. بحث آقای دکتر غفاری را در مورد جنبش‌های اجتماعی که جنبش دانشجویی در دل آن هست را در حوزه جنبش‌های جدید می‌بینم. یکی از مسائل جدی ما در جامعه، این نابرابری‌های اجتماعی شدیدی است که از بعد از جنگ در پروسه توسعه اقتصادی آغاز شد و این دولت فعلی هم ادامه همان دولت توسعه اقتصادی آقای رفسنجانی است با همان دیدگاه نئولیبرال و با همان سیاست‌ها در حوزه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع؛ که اساسا در حوزه اقتصاد، ایران را در حاشیه غرب تعریف می‌کند و غرب را به‌عنوان مرکز درنظر می‌گیرد و در حوزه سیاست، اجتماع و فرهنگ، سیاست‌های خاص خود را دارد. حتی اگر این‌طور نگاه کنیم که این نابرابری‌ها از آن موقع به وجود آمده است، الان به تعبیری طبق آمارهای رسمی نهادهای رسمی کشور، بین 11 تا 16 میلیون نفر، فقیر زیرخط فقر در کشور داریم. این نابرابری‌‌های اجتماعی و اقتصادی که در کشور هست به عدالت اجتماعی برمی‌گردد؛ این کجای حرکت‌های دانشجویی است؟ حرکت‌ها اگر حتی مدنی هم باشند باید به مسائل جامعه برگردند.

 

* نویسنده : محمد بحرینی روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰