
بنیامین بهادری، خواننده پاپ نوشت: همه ما باید کاری کنیم وقتی این دوتا بزرگ شدند، بنسان اعتراض کنه که چرا منو تو ایران به دنیا نیاوردین!» این شدنیه، جامعه و شهر و کشور خودمون رو طوری بسازیم که داشتن یا نداشتن شناسنامه خارجی موضوع پیش پا اُفتادهای بشه.
بنیامین داستان را گرفت

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وضعیت جالبی است، اینکه برای تبدیلشدن به یک منتقد اجتماعی نیازی به گذراندن مراتب علمی و کارشناسی نیست و میشود صرف حضور در سینما و بازیکردن در فیلم و... خود را بهعنوان یک منتقد اجتماعی به جامعه معرفی کرد؛ منتقدی که هم ناراضی است، هم انتقاد میکند و هم نسخه میپیچد، حوزه تخصصیاش هم فرقی ندارد، هر جایی و در هر حوزهای که بتواند جماعتی را با خود همراه کند و بر افکارعمومی اثر بگذارد، ورود میکند. حالا این اظهار و انتقاد چه در حوزه سیاسی باشد، چه اجتماعی و چه اقتصادی فرقی نمیکند. البته اینجا ملاحظهای هم وجود دارد و آنهم این است که این جماعت چون عقبه اجتماعی برای خود دست و پا کردهاند امکان انتقاد از خود را صفر میدانند و بهزعم خودشان نباید آنها را نقد کرد.
چهارشنبه گذشته روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «بخشی از جان و تنم» به بررسی وضعیت سلبریتیها و بازیگرانی پرداخت که یا خودشان در خارج از کشور سکونت دارند یا فرزندانشان را در کشوری غیر از ایران به دنیا آوردهاند. غرض از نگارش این گزارش واکاوی چرایی سکونت یا تولد فرزندان این افراد در خارج از کشور نبود بلکه دقیقا نقد همان گزارهای بود که در ابتدا عنوان شد، نقد منتقدان اجتماعی که خود به آن چیزی که تبلیغ میکنند و شعار میدهند، الزامی ندارند و حتی در بسیاری از موارد خودشان در کشور و جامعه حضور ندارند ولی به هر طریقی تلاش میکنند روی آن اثر بگذارند. یک روز با شعار ایرانایران، یک روز با دغدغههای اقتصادی و یک روز هم در جایگاه یک مصلح اجتماعی.
این انتقاد رسانهای که از سوی «فرهیختگان» صورت گرفت و گزارشی که منتشر شد همچون بسیاری دیگر از انتقادهاست و شبیه به آن نقدی است که بارها توسط همین روزنامه به یک مدیر اقتصادی دولت وارد میشود که چرا خودش شرکت خصوصی دارد، به یک مسئول بلندپایه نظامی وارد میشود که چرا در یک خانه چند هزار متری در بهترین جای تهران سکونت دارد، به وزیر بهداشت وارد میشود که چرا خودش بیمارستان خصوصی دارد و تمام کنشهای این حوزه را با توجیهات اقتصادی تنظیم میکند و درنهایت به مدیران دوتابعیتی وارد میشود که در جایگاههای مختلف سیاسی کشور مسئولیت دارند و ذیل بیتوجهی و عدمشفافیت دولت دوازدهم به وضعیتشان رسیدگی نمیشود. فلذا نقد دقیقا به شعار وطنپرستی و ایران من وطن من است که هم از سوی دوتابعیتیها با هر جایگاهی و هم از سوی سلبریتیهای خارجنشین پذیرفته نیست.
بعد از انتشار گزارش «بخشی از جان و تنم»، برخی از این منتقدان اجتماعی و سلبریتیها با انتشار متن، تصویر و کلیپهایی عصبانیت خود را اعلام کردند و با صغری و کبری چیدنهای مختلف سعی در انحراف هدف اصلی گزارش داشتند. اینکه نوشتن چنین گزارشی گرهی از مشکلات موجود باز نخواهد کرد، اینکه حالا با فرزندمان چهکار کنیم آن را قورت بدهیم و دوباره در ایران به دنیا بیاوریم و... بخشی از این انتقادات بود، درست هم بود و ما همچنین قصدی نداشتیم، اما به اتفاق میتوان ادعا کرد که کنشهای جو زده و به دور از منطق همین چهرهها چه اثرات مخربی بر جامعه داشته و گذاشته است.
روز گذشته بنیامین بهادری، خواننده پاپ که البته خودش هم از جمله کسانی بود که پس از تولد اولین پسرش در خارج از کشور انتقاداتی به او شد، در صفحه شخصی خود و پس از تولد سومین فرزندش متن جالبی را به اشتراک گذاشت؛ نوشتهای از ماجرای تولد اولین پسرش در آمریکا و فرزند جدیدش در ایران، او نوشت: اقامت و شناسنامه و این حرفا پشیزی واسه من ارزش نداشته و نداره. دختری برای اولینبار میخواد مادر بشه احساس اینکه پیش خانوادهاش باشه احساس اینکه پزشک اون کشور براش قابل اعتمادتره و درست یا غلط از بیمارستانهای ایران میترسه... اینها دلایل من برای موندن تو آمریکا و به دنیا اومدن اولین پسرم در اون کشور بود. از نوروز نود و هفت وقتی فهمیدیم که دوباره مسافری خواهیم داشت تماااااام تلاشم رو کردم تا اینبار همه و مهمتر از همه شایلی رو راضی کنم که این کوچولو رو تو ایران به دنیا بیاریم. خیلی رو این پروژه کار کردم و وقت گذاشتم تا قلبا رضایت داد برای موندن در ایران و تجربه زایمان در کشور خودمون. (توضیحش زیاد جالب نیست؛ ولی برای خانواده ما و با توجه به شرایط و امکاناتی که در آمریکا داریم، کل مخارج این پروسه در اونجا کمتر از اینجاست حتی با همین دلار چاق) امروز تو بیمارستان فرمانیه پرستارها به شوخی میگفتند که چرا بین دو برادر تبعیض قائل شدین و مثلا بعدها که این کوچولو بزرگ شد نگه که چرا منو تو آمریکا به دنیا نیاوردین؟؟ جوابم کوتاه بود: «همه ما باید کاری کنیم وقتی این دوتا بزرگ شدند، بنسان اعتراض کنه که چرا منو تو ایران به دنیا نیاوردین!» این شدنیه که حس خودباوری اونقدر در ما شکوفا بشه تا هر کدوممون در هر جایگاهی که هستیم بهترین خودمون باشیم و هر کدوم اول از خودمون شروع کنیم و جامعه و شهر و کشور خودمون رو طوری بسازیم که داشتن یا نداشتن شناسنامه خارجی موضوع پیش پا اُفتادهای بشه.
پیش از این هم احسان کرمی مجری تلویزیون در واکنش به سام درخشانی که تولد فرزندش در خارج از کشور و تابعیت دومش را هدیه بزرگ تولدش خطاب کرده بود، گفت: «بهعنوان یک ایرانی که در آمریکا هستم سخنان آقای درخشانی در رسانههای غیرسیاسی اینجا بسیار بازتاب بدی داشت. تولد بچه در خارج از کشور هیچ افتخاری نیست، افتخار این است که ما ایرانی هستیم. هزاران هزاران جوان خونشون رو برای این وطن ندادن که من بگم هدیه بزرگی به بچم دادم که در خارج از کشور زندگی کنه و...»
