

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شهر تهران به اندازه کافی از شکاف طبقاتی رنج میبرد، با انتخاب یک گزینه با اندیشههای سوپرلیبرال اقتصادی به این ناهنجاریها دامن نزنید.
این پیام را عبدالله رمضانزاده از چهرههای ارشد اصلاحطلب در صفحه توئیترش منتشر کرده است. پیامی که با نامه استعفای قبل از استیضاح عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی به حسن روحانی قرابت دارد و هر دو بر یک نکته اصرار دارند؛ حمایت تام از اندیشههای لیبرالی این وزیر مستعفی.
منظور ما تحلیل اقتصاد لیبرالی و تضاد آن با عدالت و وضعیت جامعه اسلامی نیست بلکه نگاهی دوباره به شهر، تغییر سه باره شهردار و شکافی است که سالها بهرغم تلاشهای البته اندک برای رفع آن، بیشتر شده و فهم آن نیاز به شقالقمر ندارد. کافی است یکبار اتوبوسهای تندروی خط تجریش- راهآهن را سوار شوید، از یک جایی به بعد یا از یک جایی به قبل انگار تهران نیست، یعنی جاهایی انگار اروپاست و یک جاهایی هم انگار محلههای فقیرنشین بمبئی!
هرندی و شوش و مولوی و راهآهن و حاشیهنشینیهای تهران جای خود، در ایستگاههای اتوبوس هم میشود شکاف را دید. اینکه جاهایی در پایینترها از ایستگاهها چند میله و یک تابلوی کج و معوج مانده و آن بالاها در برقی دارد که مبادا کسی فاصلهاش با اتوبوس کم شود و آسیب ببیند. این وضعیت هرچقدر هم که همین بماند و بدتر نشود، قطعا بهتر از آن است که با مدیریت یک (به قولی) سوپرلیبرال عمیقتر و بدتر شود. مدیریت شهری تهران با تمام چنگ و دندانی که برای حفظ افشانی، دومین شهردار یک سال اخیر خود هزینه کرد، نتوانست او را مانا کند و باید از همان لانگلیست منتشرشدهاش یک نفر را انتخاب کند. اجماع انگار روی آقای سوپرلیبرال است، این را البته نه اینکه حدس زده باشیم، سالاری و صدراعظمنوری و نژادبهرام و... از اعضای شورای شهر تهران در مصاحبههای گوناگون گفتهاند. آزمون سوم شورای پنجم سختتر از قبلیهاست، سختتر از محمدعلی نجفی و محمدعلی افشانی انتخاب گزینهای است که بهجای تعطیلی بهشت، تمام شهر را تعطیل کند.
هیچکس آرزوی تباهی شهری که در آن زندگی میکند را ندارد، اما همه دغدغهمند هستند تا شورای پنجم در سومین انتخاب، گزینهای را انتخاب کند که مبرا از بیماری، بازنشستگی، تاهل مجدد و البته اندیشههای این چنینی باشد. بههرحال یک سال زمان مناسبی برای آزمون و خطا بوده و همین حالا هم میشود دستان خالی شورای شهر را در ارائه گزارشهای مناسب از عملکردها دید.
