

هفته گذشته که از وضعیت مدارس روستاها در دهدشت کهگیلویه و بویر احمد مینوشتم، از دانشآموزانی که با کیسه برنج کتاب و دفتر و لوازمشان را به مدرسه میبردند، گفتیم. از زبان یکی از ساکنان و معلمان آنجا که مدرسهها شیشه ندارند، کلاسها تخته ندارند، اگر هم دارند ماژیک موجود نیست، تعداد کلاسها کم است و دانشآموزان چند پایه تحصیلی در یک کلاس و کنار هم با یک معلم تحصیل میکنند. حتی حیاطی نیست، یا اتاق دیگری که دانشآموزان آنجا منتظر باشند، شیشهای روی پنجرهها سوار نیست تا از سرمای پاییز و زمستان نلرزند، با این همه اما کلاسها دایر است و احتمالا آنها هم 13 آبان را گرامی داشتند.
وضعیت مدارس از نگاه آمار
مهرالله رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور در اوایل سال 97 وضعیت مدارس کشور را اینطور تشریح کرد: «حدود هزار و 700 کلاس درس کانکسی داریم و حدود هزار کلاس خشت و گلی هم در کشور دایر است.»
اینها البته سوای مدارس کپری است که میشود با یک جستوجوی ساده در اینترنت و آلبوم تصاویر سایتها آنها را مشاهده کرد و دید که در سال 1397 همچنان عدهای در کپرها تحصیل میکنند. ساختمانهای با عمر مفید 30 تا 35 ساله یا بیشتر، تخریبی شناخته میشود. در ارتباط با سرانه فضای آموزشی استاندارد هم که حدود 4.8 مترمربع است، ما تنها 2.5 مترمربع فضا داریم. نکته قابل تامل در اینباره قرار گرفتن نام تهران، البرز، قم و... در کنار سیستان و بلوچستان، خراسانشمالی و... است که احتمالا اندکی در این حوزهها یعنی کمبود سرانه آموزشی و وضعیت ساختمان مدارس عدالت برقرار است! در حوزه روستایی هم میانگین سرانه فضای آموزشی پایینتر از حد استاندارد است و بیش از 10 استان زیر خط میانگین قرار دارند. البته این کاستیها به این راحتیها قابل جبران نیست، حتی اگر سه میلیون و 800 هزار مترمربع فضای آموزشی نیمهتمام موجود را هم تکمیل و به مقدار موجود اضافه کنیم، 33 صدم مترمربع به سرانه فعلی اضافه خواهد شد و ما همچنان در این حوزه کاستیهای جدیای خواهیم داشت.
رخشانیمهر خرداد امسال در ارتباط با وضعیت مدارس گفت: «27 درصد مدارس کشور تخریبی هستند، 34 درصد به بازسازی نیاز دارند و فقط 39 درصد مدارس مستحکم هستند.» بهرغم وعدههایی که رخشانیمهر در ارتباط با آینده وضعیت مدارس تا مهرماه امسال داده بود، اواخر مهرماه در آیین بهرهبرداری از مدرسه 12 کلاسه استثنایی رودکی در اهواز سه درصد بیشتر از قبل، 30 درصد مدارس کشور را فرسوده خواند.
برخی مدارس با باد میریزند
عباسعلی باقری، مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران اوایل امسال در جشنواره خیرین مدرسهساز منطقه 6 تهران در ارتباط با وضعیت مدارس پایتخت خاطرنشان کرد: «شهر تهران به لحاظ سرانه و متراژ و مقاومت مدارس، جزء فقیرترین استانهاست و بیشترین مدارس فرسوده کشور در شهر تهران قرار دارد؛ قدمت برخی مدارس مانند مدارس رهنما و البرز به 100 یا 80 سال میرسد. از 2500 مدرسه دولتی شهر تهران، سالانه 10 مدرسه به جمع فرسودهها اضافه میشود. فضاهای آموزشی استان تهران از لحاظ ایمنی، تجهیزات و بنا در ردههای آخر کشور قرار دارد. به لحاظ فضاهای آموزشی تخریبی نیز استان تهران وضعیت مناسبی ندارد؛ لذا مدارسی داریم که ممکن است حتی با بادهای سهمگین یا توفان ریزش کنند.»
یک چهارم مدارس تهران هم تخریبی است
زهرا نژادبهرام، عضو هیاترئیسه شورای شهر تهران هم روز گذشته نسبت به وضعیت مدارس تهران اشاره کرد و ضمن بیان این نکته که یک چهارم مدارس تهران ناایمن و فرسوده هستند، گفت: «بیش از ۱۰۰۰ واحد آموزشی تهران در بافت فرسوده قرار دارد که نیازمند مقاومسازی، بازسازی و نوسازی هستند. مناطق ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۴ دارای بیشترین مدارس فرسوده هستند.»
دلخوش به چی؟
اینهایی که گفته شد، مدارس کپری سیستان و کهگیلویه و کانکسهای کرمانشاه و خراسانشمالی و... ، مدارسی در تهران که به بادی میریزد، چشمهایی که به خیرانی که بیش از 50 درصد بار ساختوسازها را به دوش میکشند خیره شده و... همهاش موضوعاتی است که به نظر جای آن در 13 آبان مدارس خالی است. جای مطالبه کلاس خوب و محیط آموزشی مناسب، در کنار عدم کمبود معلمان، مبارزه با مافیای کنکور، تاثیر قطعی و غیرقطعی معلم و... خالی است، به هرحال باید جایی این وضع سامان بگیرد. جایی باید لابهلای دلخوشی از پخش فوتبال در مدرسه، این اولویتها را هم مدنظر داشت. همان فوتبال هم البته بهانه خوبی است برای توجه بیشتر، همان عکسی که در فضای مجازی منتشر شد و همه دیدند چطور در یک کلاس چندین دانشآموز خیره به یک صفحه موبایل فوتبال تماشا میکنند، کنار صندلی شکستهای که در عکس بود. البته عدهای هم بودند که فوتبال را روی پردههای بزرگ دیدند و لذت بردند، عدهای هم پز اینترنت موجود در آن کلاس را دادند و درنهایت هم یک تلویزیون با بوق و کرنا برایشان تهیه کردند.
* نویسنده : ابوالقاسم رحمانی روزنامهنگار
