گفتوگوی «فرهیختگان» با روشندلی که چندسالی است به ناجی نابینایان شیراز تبدیل شده استشایستهنیا بزرگترین ایراد جامعه امروز را عدمشناخت تواناییهای معلولان میداند. او میگوید: «مراکز و موسسات مختلف در سراسر کشور باید به توانایی معلولان اعتماد کنند.
توانایی معلولان را نادیده نگیرید
دوران کودکی
دوران سخت زندگی در کودکی و نوجوانیاش باعث شده بود تا تعلقی به دنیا نداشته باشد و با شرایط جدیدش کنار بیاید. او در اینباره میگوید که بهتدریج توانستم با شرایط جدیدم روبهرو شوم. شخصیتم هم طوری است که درگیر چیزی که در گذشته از دست دادم، نمیشوم. معتقدم باید با شرایط ساخت، من نگذاشتم روزمرگی در من اثر کند. البته برادرانم هم خیلی کمک کردند.
او در 17سالگی به یک مرکز نابینایان معرفی میشود تا بتواند آموزشهای لازم برای ادامه زندگی و یک شغل را بیاموزد. در آن مرکز، خانمهای نابینا بافتنی انجام میدادند و مردان چوبلباسی میساختند و حصیربافی میکردند. محمدقاسم حضورش دراین مرکز را نقطهعطفی در زندگی خودش میداند. او میگوید که در این مرکز بود که توانستم خودم را با فضای جدید وفق دهم. آن زمان نابینایان با حداقلها زندگی و معمولا تکدیگری میکردند اما حضور در این مرکز درواقع یکی از دورههای طلایی زندگی من بود که من با آن زندگی جدیدم را شروع و قبول کردم که باید با این گروه زندگی کنم و شرایط را بپذیرم.
او در مدت سهسالی که در مرکز نابینایان بود، موفق شد دیپلمش را هم بگیرد. محمدقاسم بعد در آزمون استخدامی یکی از بیمارستانهای شیراز شرکت میکند و برای کار در رادیولوژی قبول میشود و در بخش ظهور عکس فعالیت میکند.
او از همان زمان فعالیتهایی در زمینه فرهنگی و مذهبی برای نابینایان انجام میداد. شایستهنیا درباره حضور در اجتماع و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی خود میگوید: «خودمان اجازه میدهیم که دیگران چگونه دربارهمان فکر کرده و به طرز خاصی رفتار کنند. اطرافیان من در اجتماع از روی سادگی برای اینکه کار خوبی در حق من کنند مثلا به من پول میدادند و فکر نمیکردند که این کار ممکن است من را ناراحت کند. در عین حال در خانواده برخورد من مشخص میکرد که آنها چطور با من رفتار کنند. اگر خودم را ناتوان جلوه میدادم حتما با من رفتار متفاوتی داشتند.» او سال 1360 در 23 سالگی ازدواج میکند و حالا دو پسر و دو دختر دارد که در شرف ازدواج هستند. خودش میگوید طوری با بچهها رفتار کردهام که پسوند نابینایی در زندگیشان وجود نداشته باشد. سعی کردم پدر و مشاور خوبی برایشان باشم. یعنی نابینایی باعث نشود مسئولیتهای پدری از روی دوشم برداشته شود. معمولا برای آنها مشاور خوبی هستم و حرف آخر را در تصمیماتشان میزنم.
موسسهای برای نابینایان
`شایستهنیا سال 1384 به فکر مجموعهای برای اشتغالزایی نابینایان میافتد تا بعدها بتواند فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نیز داشته باشد. اولینبار همانند مرکز نابینایی دوران نوجوانی خودش، آموزشگاه بافندگی برای خانمهای نابینا راهاندازی میکند و بعد کارگاه حصیربافی؛ کاری که خودش برای اولینبار واردش شده بود را ایجاد میکند. البته حالا این مجموعه به صورت هیاتامنایی اداره میشود و شایستهنیا مدیرعامل این مجموعه است. او درباره شروع فعالیت این مجموعه، که در شیراز در زمینه آموزش با هدف اشتغالزایی برای نابینایان است، میگوید: «زمانی که شروع کردیم جایی نداشتیم و من در بیمارستان کار میکردم. با مدیر بیمارستان هماهنگ کردم تا یک اتاق برای جلسات هفتگی در اختیارمان قرار دهد. بعدها خدا کمک کرد و در جنوبشهر یک ساختمان گرفتیم. طی مراحل سختی زمین گرفتیم و شروع به ساخت کردیم و ساختمان چهار طبقه ساخته شد. این موسسه حالا بخشهای مختلفی برای نابینایان دارد. از برگزاری نمایشگاههای متعدد برای عرضه و فروش محصولات تولیدی نابینایان تا فراهمسازی زمینه اشتغال نابینایان در واحدهای تکثیر و کپی مراکز دولتی و غیردولتی. در این موسسه آموزشهای فنی و حرفهای برای نابینایان وجود دارد و در آخر آموزش به آنها مدرک معتبر درشاخههای مختلف اعطا میشود. این موسسه همچنین کتابخانه مخصوص نابینایان دارد و درحال حاضر سههزار و 500 عنوان کتاب گویا و 90 عنوان کتاب بریل در اختیار نابینایان قرار میدهد. همچنین مرکز چاپخانه در این موسسه وجود دارد که وظیفه آن تولید کتابهای بریل است. در استودیو یاس این مجموعه نیز کتابهای گویا تولید میشود. واحد علمی - پژوهشی و واحد مددکاری و مشاوره نیز از بخشهای دیگر این موسسه است. این موسسه به لحاظ مالی از کمکهای دولتی مستقل است.» شایستهنیا میگوید: «ما میدانیم که با تغییر مدیریتها کمکها جابهجا میشود. به همین دلیل هیچوقت روی کمک دولتها حساب نمیکنیم. ما در بحث مالی خودکفا هستیم. نیازهای دوخت و دوز بیمارستانهای مختلف را انجام میدهیم و از این راه 60درصد هزینههای ما تامین میشود. به علاوه اینکه ما یک سالن مجهز داریم که در طول سال آن را در اختیار دیگران قرار میدهیم.»
شایستهنیا بزرگترین ایراد جامعه امروز را عدمشناخت تواناییهای معلولان میداند. او میگوید: «مراکز و موسسات مختلف در سراسر کشور باید به توانایی معلولان اعتماد کنند. حضور معلولان در بخش دولتی خوب است اما در بخش غیردولتی هیچ توجهی به اشتغال آنها نمیشود. هرکدام از این بخشها اگر یک معلول را به کار بگیرند، دیگر مشکلی به نام بیکاری معلولان وجود نخواهد داشت.»
* نویسنده : الهام کاظمی روزنامهنگار
مطالب پیشنهادی










