درباره حامی مراجع شدن اصلاح‌طلبان

آیا بدنه متدین می‌تواند از شما قبول کند که هم حامی تظاهرات علیه خدا باشید و هم نگران ‌شأن مرجعیت؟ آیا می‌پذیرد که شما هم حامی مرجعیت باشید و هم حامی کسانی که اصل تقلید را کار میمون می‌دانند و برای‌شان تجمع و تحصن برپا کنید؟ می‌شود شما هم نگران شأن مرجعیت باشید و هم کسانی که حرمت عاشورا می‌شکنند را مردم خدا‌جو بدانید؟

  • ۱۳۹۷-۰۸-۰۹ - ۱۹:۴۰
  • 00
درباره حامی مراجع شدن اصلاح‌طلبان

برو این دام بر مرغ دگر نه!

برو این دام بر مرغ دگر نه!
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد زعیم‌زاده جانشین سردبیر در سرمقاله امروز روزنامه «فرهیختگان» نوشت: آیت‌الله یزدی در نامه‌ای به آیت‌الله شبیری‌زنجانی در مورد یکی از دیدارهای ایشان که رنگ و بوی سیاسی پیدا کرده است، سوالاتی را مطرح کرده‌اند. آیت‌الله شبیری‌زنجانی فعلا پاسخی به این سوالات نداده‌اند. نامه‌نگاری بین علما و مراجع تقلید البته امری مسبوق به سابقه و در تاریخ حوزه علمیه به کرات اتفاق افتاده است، یعنی این نامه از جنبه تاریخی اتفاق شاذ و جدیدی نیست.

اینکه در نامه انتقادی آیت‌الله یزدی حق با چه کسی است فعلا محل بحث ما نیست چون به نظر می‌رسد اتفاقاتی که در هفته اخیر پیرامون این نامه‌نگاری رخ داده و مواضعی که عموما از سوی اصلاح‌طلبان و بخشی از بدنه حامی دولت اتخاذ شده فرامتن مهمی را پدید می‌آورد که شاید بررسی آن اولویت بیشتری داشته باشد.

اینکه در هیاهوی دلار 15 هزار تومانی و تورم حدود 50 درصدی موادخوراکی و گران شدن 80 درصدی قیمت مسکن و رکود عمیق بازار و از همه مهم‌تر به دیوار خوردن ایده برجام و همگرایی با آمریکا برای حل مشکلات و حواله شدن صندوق اروپایی به زمستان و... مشاوران رسانه‌ای دولت سوژه‌ای پیدا کرده‌اند که فکر می‌کنند مدتی می‌توان با آن ساحت رسانه را به شکل دیگری مهندسی کرد و در افکار عمومی نفس خوری برای دولت پیدا کرد، چیز عجیبی نیست ولی کاش حضرات آشنا و غیر‌آشنا یک‌بار با خودشان خلوت و فکر کنند آیا این ایده‌ها زیادی تکراری نیست و بوی نا نگرفته؟ گیرم شاید شد عده‌ای را برای همیشه فریب داد یا همه را برای مدتی فریب داد ولی آیا می‌شود همه را برای همیشه فریب داد؟ اما برای اصلاح‌طلبان خصوصا اصلاح‌طلبان رادیکال که فرصتی برای تاخت و تاز پیدا کرده‌اند مساله جور دیگری است، کاش این دوستان از قبیل آقای تاجزاده و امثالهم که یک‌باره علم دفاع از مرجعیت را بلند کرده‌اند، حداقل برای خودشان مشخص کنند جامعه هدف‌شان برای کنشگری سیاسی چیست؟ کدام طیف فکری و کدام طبقه را هدف قرار گرفته‌اند و با کدام عقل سیاسی چنین شیپور را از سر گشادش می‌نوازند؟ اگر بدنه متدینین جامعه و توده‌های مردم عادی را هدف قرار داده‌اند که باید گفت بر عبث می‌پایید، سابقه تاریخی شما حداقل از دوم خرداد به بعد نشان می‌دهد مسائلی از این دست یا هیچ‌گاه جزء اولویت‌های‌تان نبوده است یا اگر بوده در آن، طرف هتاک به دین و مرجعیت و ارزش‌های مردم بوده‌اید.

آیا بدنه متدین می‌تواند از شما قبول کند که هم حامی تظاهرات علیه خدا باشید و هم نگران ‌شأن مرجعیت؟ آیا می‌پذیرد که شما هم حامی مرجعیت باشید و هم حامی کسانی که اصل تقلید را کار میمون می‌دانند و برای‌شان تجمع و تحصن برپا کنید؟ می‌شود شما هم نگران شأن مرجعیت باشید و هم کسانی که حرمت عاشورا می‌شکنند را مردم خدا‌جو بدانید؟

نکته مهم‌تر اما این است که شما با این ادبیات در میان بدنه حامیان خود هم کاری پیش نمی‌برید و حتی ممکن است بر تردید‌های آنها بیفزایید، یک اتفاق بد برای یک جریان سیاسی که می‌خواهد بدنه جان فدا و موتور محرک انتخاباتی داشته باشد این است که بدنه حامی‌اش به این تحلیل برسد که سیاسیون در رأس در شعارهای‌شان مسلک و مرام ریاکارانه‌ای دارند.

وقتی شما به‌زعم خودتان نگران شأن مرجعیت حضرت آیت‌الله شبیری‌زنجانی می‌شوید یک‌در‌صد هم احتمال نمی‌دهید که آن بدنه اجتماعی‌ای که سال 88 به خیابان کشاندید، یادشان مانده باشد در برگه‌های شعاری که به دست‌شان می‌دادید نوشته بودید «مراجع واقعی، منتظری، صانعی» آیا این شعار که آن روز به بدنه القا می‌کردید و کف خیابان و در دانشگاه‌ها شعار می‌دادید و شب توسط محمد نوری‌زاده و رمضان‌پور تکبیر و تهلیل می‌گرفت، معنایش این نبود که بقیه مراجع معظم از جمله یعنی آیت‌الله شبیری‌زنجانی، آیت‌الله جوادی‌آملی، آیت‌الله موسوی‌اردبیلی و... مرجع واقعی نیستند و فیک هستند؟ فکر نمی‌کنید که بدنه ممکن است این سوال برایش به وجود بیاید که چه شده به یک‌ باره نگران شأن یک مرجعی شده‌اید که قبلا می‌گفتید اصلا مرجع نیست؟

حتی فکر نمی‌کنید که مخاطب حرفه‌ای‌تر و عمیق‌تر و با حافظه تاریخی‌تر رفتار‌های سابق شما را با مدعای امروزتان بسنجد و بگوید چرا در مقوله آزادی پرسش و احترام به عقاید دیگران اینقدر ریاکارانه رفتار می‌کنید؟ آیا کشیدن کاریکاتور آیت‌الله مصباح‌یزدی هم‌زمان با قبول نکردن دعوت به مناظره ایشان مصداق آزادی بود؟ آن زمان نیازی به حفظ شأن علما و مراجع نبود؟

نکته سوم اینکه شما حداقل از دوم خرداد 76 به بعد مسیری را آمده‌اید که دیگر این ژست‌های دینداری و دفاع از مرجعیت بهتان نمی‌آید، دیگر رگ گردنی شدن نسبت به مراجع اصلا در پارادایم سیاسی‌تان نمی‌گنجد، اینجا زمین بازی شما نیست، ممکن است بعضی از شما افراد دیندار و حتی نمازشب خوانی باشند اما بازی شما در این چارچوب زیادی نامتجانس است، ابتذال خاطره‌ای مانند خواندن نمازجمعه کفشناک 26 تیر یا حماسه آب معدنی‌ها در راهپیمایی روز قدس در جمعه آخر رمضان 88 از همین جنس است.

خلاصه اینکه برو این دام بر مرغ دگر نه، که عنقا را بلند است آشیانه.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران