یادداشت/ سیدمحمود کمالآرا نویسنده و پژوهشگرتفکری که اکنون جهان اسلام نیازمند آن است، باید مبتنیبر جهانبینی خاص و در جهت حکومت موعود اسلام یعنی حکومت عدل جهانی باشد؛ این مهم، نیازمند جمعاندیشی و مشارکت عقلای اهل سیاست، روحانیت، نظامیان و صاحبنظران و فرهیختگان تمامی سطوح خواهد بود.
ضرورت اندیشهورزی در جغرافیای جهان اسلام
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، جنبشهای معاصر در جهان اسلام از انقلاب اسلامی سال57 ایران تا بیداری برخی کشورهای اسلامی، مسیری را در رسیدن به حاکمیت اسلامی طی کردهاند که در آن، طی مناسبات دینی و انقلابی، قدرت از حکومت نامشروع گرفته و به مردم سپردهشده است؛ لیکن بعضا هدف اولیه و روح دمیده شده در آن جنبش، بعد از مدتی مغفول واقع شده یا با تغییری ملموس در پیچ و خم مناسبات قدرتهای گذشته و فعلی، از جایگاه اصلی خود خارج میشود.
با بررسی مصادیق جنبشهای معاصر اسلامی درمییابیم، اگر قوانین حاکم و برنامههای خرد و کلان با مساعی فکری اندیشمندان و عقلای جامعه نوشته نشده باشد، جامعه دچار ضعف ساختار و سستی و آسیبپذیری خواهد شد. بخشی از این چالش ناشی از عدموجود اتاقهای اندیشهورز متشکل از نخبگان است؛ اتاقهای فکری که وظیفه معرفی الگوهای مورد ترجیح به دولتهای مرکزی را برعهده دارند.
میزان بهرهوری و تاثیرپذیری حکومتها و دول قدرتمند جهان از اتاقهای فکر و اندیشگاهها، گویای اهمیت و نقش بیبدیل این اتاقها در هدایت جامعه و ساختارهای آن است؛ از این رو روند کمال کشورهای شاخص جهان از مدیریت داخلی تا مدیریت منطقهای و بینالمللی، ریشه در تاسیس، هدایت، حمایت و مداخلت اتاقهای فکر و مجامع اندیشهورز دارد. اعتقاد این کشورها به میزان بهرهوری اتاقهای فکر باعث شده است ریسکهای جهانی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی و نظیر آن همه و همه از درون پژوهشهای این مراکز توجیه یافته و در مسیر اجرایی دولتها و مجموعهها قرار گیرند.
اندیشهورزی در تمامی سطوح کشورهای اسلامی با چشمانداز ایجاد مراکز اندیشهورزی در سایر ملل و تشکیل ساختاری منسجم بهمنظور:
الف) آگاهسازی در جهت توانایی تفکر آحاد جهان اسلام
ب) ایجاد بستر مناسب بهمنظور تجمیع و گردهمایی مشاهیر بیمنصب و صاحبنظران سایر ملل
ج) طرح موضوع، هدایت افکار عقلا، جمعآوری ایدهها و افکار، آنالیز و دستهبندی افکار و مدخلیت آنها در سطوح دولتها و حکومتها
از استلزامات و نتایج حضور موثر نخبگان خواهد بود.
کشورهای جهان اسلام و نیز کشورهای در حال پیشرفت به دلیل درگیری در روزمرگی اقتصادی و سیاسی، غالبا نگاهی دقیق بر مراکز اندیشهورزی (اتاقهای فکر) و ترسیم هدفمند آینده از طریق آن نداشتهاند. فقدان اتاقهای فکر در کشورهای اسلامی و عدمتبادل اطلاعات و ایدههای نو بهمنظور ترسیم آینده پیش رو، صدمهای جبرانناپذیر در مسیر پیشرفت به آنان زده است چراکه راههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اطلاعاتی و نظامی ساختهشده، پس از مدتی دچار عدمانسجام و نقص در فرماندهی فکری و ستادی یعنی مبتلا به بیبرنامهگی میشوند.
ایجاد نقطه کانونی فراگیر در جهان اسلام با ویژگیهای مشترک و با هدایت ائتلافی شخصیتهایی موجه و مقبول و مشروع در قلمرو جهانی و بهویژه سرزمینهای اسلامی، میتواند زنجیرهوار، راهبرد افکار و سیاستهای امروز تا دهها سال بعد را براساس مسیر پیشرفت جهان ترسیم و به بدنه دستگاهها ارائه کند. بر این اساس و بیشک بنیانگذاری مرکزی همگون با شاخصهای پوششی و سایه، در گام نخست میتواند انگیزهای در راستای رسیدن به مقاصد کلان در اهل سیاست ایجاد کرده و در گام بعدی خود را بهعنوان عنصری انکارناپذیر، تثبیت کند.
تفکری که اکنون جهان اسلام نیازمند آن است، باید مبتنیبر جهانبینی خاص و در جهت حکومت موعود اسلام یعنی حکومت عدل جهانی باشد؛ این مهم، نیازمند جمعاندیشی و مشارکت عقلای اهل سیاست، روحانیت، نظامیان و صاحبنظران و فرهیختگان تمامی سطوح خواهد بود.
مطالب پیشنهادی










