

ادبیات ایرانی یا وارداتی؟
ما در میان نویسندگان و شاعران ایرانی، نامهای ماندگاری در حوزه ادبیات کودک و نوجوان داریم. شاید نه، بهطور قطع ولی یکی از تاثیرگذارترین آنان مصطفی رحماندوست است که عمر هنری خود را وقف سرودن شعر برای کودکان، نویسندگی داستان و ترجمه کتاب کودکان و نوجوانان کرده است. کتابها یا بهطور دقیقتر برخی آثار رحماندوست مانند شعر «صددانه یاقوت» در خاطر بسیاری از کودکان دهههای گذشته باقی مانده است.
در حوزه ادبیات دفاع مقدس، شناخته شدهترین رمانها برای نوجوانان متعلق به داود امیریان است. سهگانه گردان قاطرچیها، کودکستان آقامرسل و مترسک مزرعه آتشین کتابهایی هستند که تکلیفشان با مخاطب روشن و عنوان رمان نوجوان روی جلدشان نقش بسته است. مخاطبانی که با آثار امیریان آشنایی قبلی دارند، متوجه میشوند که جانمایه برخی از رشتههای داستان این کتابها به خاطرات واقعی نویسنده برمیگردد. البته داود امیریان سالها قبل رمان جذاب «جامجهانی در جوادیه» را نوشت که هنوز هم بین نوجوانها طرفدار دارد و از سال ۸۲ یعنی ۱۵ سال قبل که برای اولینبار عرضه شد، هنوز تجدید چاپ میشود.
برخی نویسندگان ایرانی نگاهی به نگارش رمانهای نوجوان نیز دارند. سیامک گلشیری با مجموعه پنج جلدی خونآشام که جوایزی را برای وی به ارمغان آورد، برای قشر کتابخوان نوجوان نامی آشناست. همچنین رمان «داستان انتقام وی» که سال ۹۵ منتشر شد بین دانشآموزان به محبوبیت رسید. از سوی دیگر آرمان آرین، با «فانتزیهای ایرانی پارسیان و من» براساس اساطیر این سرزمین، بخشی از بار لزوم تالیف کتب مخصوص نوجوانان را بر دوش میکشد.
با وجود این نامهایی که بردم و نامهایی که بردن آنان و پرداختن به آثارشان از مجال این یادداشت خارج است، ما هنوز در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان دچار مشکل هستیم درحالی که حرف برای گفتن داریم. یک جستوجوی ساده در اینترنت و بازدید از سایتهای کتابفروشی آنلاین یا ناشران شناخته شده این حوزه نشان میدهد ما نامهای درخشانی در ادبیات نوجوان و کودک داریم اما برتری در کمیت هنوز با نویسندگان خارجی است. اشتباه نکنید، من طرفدار ادبیات خارجی و بهطور مشخص ادبیات انگلستان هستم اما بازار نشر در حوزههای مختلف بهخصوص کودکان و نوجوانان باید یک حالت برابر میان نویسندگان داخلی و خارجی یا حتی برتری بهنفع نویسنده داخلی داشته باشد.
در حوزه دفاع مقدس ما دست بالا را داریم چون صفر تا صد این موضوع برای ایران است. اما مرزهای فکریمان برای نوشتن آثاری که جنبه تربیتی برای قشر کمسنوسال دارد، باید فراتر رود. همانطور که در این حوزه حرف برای گفتن داریم، تا جایی که میتوانیم باید نوجوان و کودک ایرانی را پای کتابهایی بنشانیم که از دل همین فرهنگ بیرون آمده باشد. مثلا، نوجوانی که شیفته فانتزی است یا میخواهد با در دست گرفتن یک کتاب، در دنیای علم و تخیل غرق شود زمانی که پایش را در کتابفروشی میگذارد باید با یک قفسه مملو از رمان، داستان کوتاه یا شعر مناسب آن گروه سنی مواجه شود که روی عطف بیشتر آنها نام نویسندگان ایرانی نقش بسته باشد.
ریشه مشکلات کجاست؟
تغییر نسل و پیشرفت روزافزون تکنولوژی، سبک زندگی تمام مردم دنیا را دستخوش تغییراتی عمیق کرده است. زمان دوری نبود که کامپیوتر را فقط در ادارات یا بانکها میدیدیم. به مرور آنهایی که پول بیشتری داشتند، این دستگاه را برای خانهها خریداری کردند. موبایلها روزبهروز کوچکتر میشد. در یک دوره سریع، این تکنولوژیهای جدید خود را چنان گسترش دادند که تمام زندگی را ـ نه الزاما تغییرات بد ـ دگرگون کردند. مدتی طول کشید تا ما بتوانیم خودمان را با شرایط جدید تطبیق دهیم و مشخصا در حوزه کتاب به تولید کتابهای الکترونیک و صوتی روی بیاوریم. هر چند همانطور که تلویزیون نمیتواند جای رادیو را بگیرد، کتاب الکترونیک نیز همینطور است. نوجوان برای سرگرم شدن نیاز به بازی و ارضای کنجکاوی در اینترنت دارد. خود من همچنان در این بخش از نوجوانی ماندهام اما والدین نباید برای از سر باز کردن بچههای خود موبایل یا تبلت را ساعتها در اختیار آنان بگذارند تا به کارهایشان برسند.
خواندن کتاب برای رشد، پرورش ذهنی، تقویت مهارت کودکان و شکلگیری شخصیت نوجوانها که به دروازههای جامعه نزدیکتر میشوند، ضروری و مهم است. بنابراین والدین امروز که نوجوانانی متعلق به دهه ۸۰ و اواخر ۷۰ دارند باید تلاش کنند کتاب را بهعنوان یک سرگرمی برای فرزند خود جا بیندازند. این دوران که شاید بحرانیترین دوره زندگی یک انسان است، نیاز به یاد گرفتن را افزایش میدهد. این گروههای سنی مانند بزرگسالان به گونههای مختلف شعر و داستان از فانتزی و حماسی تا علمی ـ تخیلی نیاز دارند.
از هر پدر و مادری که سوال کنیم، میگویند بسیار علاقهمندند که کودکشان با کتاب دوست شود. علاقهمند شدن کودکانی که روزی تبدیل به نوجوان و بعد عضوی مستقل از یک جامعه بزرگ میشوند به کتاب و مطالعه ریشه در این دارد که این شیء دوستداشتنی را در دستان پدر و مادر ببینند. همچنین والدین نیز باید ضرورت یاد دادن مطالعه به فرزندان، قصهگویی برای آنان از سنین کودکی و آشنا کردنشان با کتابهای مناسب را درک کنند. زمانی که کودک پا به مدرسه میگذارد، سواد خواندن و نوشتن را فرا میگیرد و کمکم میتواند خود را از کتابهای قبلیاش جدا کند و مستقل کتاب دست بگیرد.
این کودک در نوجوانی هم میتواند تبدیل به یک نوجوان اهل مطالعه شود که هر کتاب، مانند قلم و چکش مجسمهساز بر شخصیت بیشکل او تاثیر میگذارد. تقاضای والدین و افزایش اشتیاق نوجوانان به خرید کتاب که امروز نیز وجود دارد، نویسندگان را به نویسندگی کتابهای این گروههای سنی سوق میدهد و در نتیجه ناشری که دنبال محتوای خوب برای چاپ و عرضه است، ترغیب میشود تا در این حوزه بیشتر فعالیت کند. به نظر من کتابخوان شدن نوجوانان یک امر دو طرفه است که باند پهنتر آن محل تردد خانوادههاست. توجه دو طرف به این واقعیت که در اهل مطالعه شدن این کشور نقش دارند، باعث میشود قدم محکمی برای پیشرفت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان برداریم. اگر چند صدهزار تومان پول برای خرید بازی فوتبال فلان کنسول بازی هزینه میکنیم، هزینه کردن ماهیانه حدود یکسوم آن برای خرید کتاب غیرمنصفانه نیست.
در پی بردن به اهمیت توجه کردن به تربیت نوجوانان که مطالعه بخش بزرگی از آن است، همین بس که یکی از بخشهای اصلی سایت Khamenei. ir مختص نوجوانان است و تولید محتوا در این بخش که با عنوان نو+جوان شناخته میشود، بهطور هوشمندی با علایق این طیف همخوانی دارد.
* نویسنده : محسن صالحیخواه نویسنده
