عوارض توسعه ژاپنی

خوب است که قائلان به توسعه ژاپنی از کلیات عبور کرده و فارغ از تکرار شعارها اولا یک تصویر روشن از «ژاپن اسلامی» ارائه دهند و ثانیا راه رسیدن به آن را هم مشخص کنند.

  • ۱۳۹۷-۰۷-۱۵ - ۱۸:۴۶
  • 00
عوارض توسعه ژاپنی

ژاپن چگونه ژاپن شد؟

ژاپن چگونه ژاپن شد؟
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در طول دهه‌های اخیر تعالی فرهنگی، توسعه صنعتی و به‌ویژه پیشرفت چشمگیر مادی و اقتصادی ژاپن نه‌تنها نظر پژوهشگران و فرهیختگان بلکه توجه عموم مردم را نیز به خود جلب کرده است. احتمالا به باور اغلب ما ژاپنی سختکوش، مسئولیت‌پذیر و هماهنگ عصاره برترین فضایل انسانی و نیز ژاپن متجدد و توسعه‌یافته قرن بیستم تجلی مدینه فاضله شرقی است. چنانکه از سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب توسعه ژاپنی مورد توجه قرار گرفت و طرح «ژاپن اسلامی» از سوی برخی چهره‌های فرهنگی و سیاسی کشور مطرح شد. اما «ژاپن اسلامی» در حد یک آرزو باقی ماند و قائلان به آن هیچ‌گاه منظورشان را درست و حسابی توضیح ندادند. اگرچه معرفی ژاپن به‌عنوان الگوی پیشرفت در ایران سابقه نسبتا طولانی دارد و به دوران مشروطه برمی‌گردد، اما اسلامیزه کردن آن طرحی است که در سال‌های اخیر مطرح شده است. شواهد موجود دال بر آن است که تا امروز کمتر به تاریخ و سنت ژاپن پرداخته شده است و از آنجا که آداب و رسوم و جلوه‌های فرهنگی هر ملتی برخاسته از سنت و تاریخ آن ملت است، بعید نیست اوصاف کلی رایج در مورد ژاپن و توسعه ژاپنی مطابق با واقعیت نباشد، زیرا توصیف وضعیت امروز ژاپن تنها پس از شناخت تاریخ توسعه و عواقب ناشی از آن میسر خواهد بود.

در کشور ما به‌رغم اشتیاق و میل عمومی برای اطلاع از فرهنگ ژاپن، متاسفانه تالیف و ترجمه در حوزه تاریخ و فلسفه این کشور اندک بوده است و این موضوع سبب شکل‌گیری باورهای نادرستی شده که «ژاپن اسلامی» حاصل همین باورهای اشتباه و رایج در میان ماست که غالبا مبتنی‌بر عدم آگاهی است. ژاپن بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره طولانی انزوای خودخواسته در شئون مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که در زمان دولت «توکوگاوا» (1868-1603) اتفاق افتاد، در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی با بازشدن دروازه‌های کشور به روی جهان دستخوش تحولات شد. در سال 1953 به دنبال بی‌اعتنایی حکومت توکوگاوا به درخواست‌های مکرر آمریکا و سایر کشورهای قدرتمند جهان برای برقراری رابطه با ژاپن چندین کشتی نظامی آمریکا به زور وارد آب‌های ژاپن شدند. دولت توکوگاوا که دریافته بود توانایی مقابله با نیروهای خارجی را ندارد، با درخواست آنان موافقت کرد و بنادر ژاپن به روی کشورهای قدرتمند دنیا باز شد.

در سال 1968 شورشی عظیم به رهبری تعدادی از اربابان ناراضی در این کشور روی داد. پس از این شورش دولت توکوگاوا سقوط کرد و رهبران شورشی به همراه مردم ژاپن پشت سر امپراتوری متحد شدند. امپراتور جوان به نام موتسوهیتو که امپراتوری او 45 سال به طول انجامید و دوران حکمرانی او بعدها به عصر میجی (1912-1868) معروف شد، تحولات عمیقی در سطوح مختلف در ژاپن به وجود آورد. او که شاهد گسترش امپریالیسم آمریکایی در سرزمین‌های آسیای شرقی بود، برای اینکه از قافله مدرنیزاسیون عقب نماند، درصدد اجرای یک برنامه گسترده مدرن‌سازی برآمد. از نظر او «توسعه» تنها راه تبدیل کردن ژاپن به یک کشور قدرتمند و مستقل بود، چنانکه بخشی از اندیشمندان آن دوره غرب را سرچشمه تمدن و فروغ معرفت می‌پنداشتند و آرمان استقلال را در غربی شدن می‌جستند. فوکوزاوا، بنیانگذار دانشگاه «کی ئو» هدف همه آثار خود را گشودن افق و دروازه فرهنگی ژاپن در پرتو تمدن مغرب زمین می‌داند و می‌نویسد: «... ژاپن فقط از این راه در فنون جنگ و صلح نیرومند خواهد شد و مرام من این است که انسان باید ایمان را در استقلال و احترام به نفس پیدا کند.»

اما امروز می‌بینیم که بر اثر همین توسعه‌یافتگی که از آغاز مشروطه ژاپن یا همان عصر میجی آغاز شد، ژاپن استقلال خود را از دست داده و از نظر نظامی و سیاسی وابستگی قابل‌توجهی به آمریکا دارد. به تصریح یوکیو هاتویاما، نخست‌وزیر سابق ژاپن «دولت ژاپن همواره یک نگاه به مواضع آمریکا در عرصه سیاست خارجی دارد. با انجام این کار دیپلماسی ژاپن استقلال خود را از دست داده و اتخاذ این موضع از سوی دولت توکیو به معنای بدبختی برای کشور است.» دولت میجی سیاستگذاری‌های غربگرایانه، از جمله بنیاد نهادن سیستم کابینه‌ای، تدوین قانون اساسی، اصلاح سیستم حکومت محلی و سامانه آموزشی نوین را ترویج داد و فرهنگ غربی ذیل سیاست بهبود رفاه ملی و قدرت نظامی فعالانه عمومیت یافت. کسانی با ناخرسندی از سنت‌های ژاپنی می‌خواستند همه چیز را از خارج بیاورند و معتقد بودند ژاپن باید تولدی دیگر را تجربه کند و «تجدد را از آمریکا و تمدن را از فرانسه بگیرد.»

در واقع این کشور یکسره فرهنگ مادی غرب را گرفت و برخلاف تصور عمومی سنت‌ها را نیز به باد فنا داد و آنچه را از گذشته حفظ کرد، تنها یک قالب خالی از محتوا بود. مظاهر تمدن جدید مانند خطوط راه‌آهن و تلگراف تا شیوه معماری و افکار سیاسی اجتماعی همه را از غرب گرفتند و دربست غربی شدند، اما طولی نکشید عواقب و مصائب این تقلید تام گریبان آنها را گرفت. در توکیو ضایعات معدن مس رودخانه‌های اطراف را آلوده کرد و آبزیان مردند، مزارع برنج نابود شد، جنگل‌ها از دود کارخانه‌ها خشک شد و درخت‌های آن را هم بریدند تا برای دیرک تونل‌های معدن به کار ببرند. زندگی مردم تباه شد، اما کسی به این مساله توجه نداشت. شمار کارگران کارخانه‌ها که اواخر قرن نوزدهم 420 هزار نفر بود، در یکی دو دهه اول قرن بیستم دو برابر شد و کارگران در فشار دستمزد پایین و شرایط بد کاری قرار گرفتند. در این میان وضع کارگران زن که از روستاها به هر شیوه‌ای با مزد کم و ساعت کار زیاد در کارخانه‌ها استخدام شده بودند، بدتر از سایرین بود.پس از مرگ امپراتور میجی در ۱۹۱۲، امپراتوری ژاپن به قدرتی سلطه‌جو در منطقه تبدیل شد. آنها بعد از پیروزی مقتدرانه برابر چین و روسیه که در آن زمان در اوج قدرت بودند، سرمست از پیروزی‌های مهم درصدد سلطه‌جویی برآمدند و برای اینکه خود را قدرت بزرگ دنیا نشان دهند، در جنگ‌های جهانی اول و دوم داخل شدند. این سلطه‌جویی و تمامیت‌خواهی خود یکی از اقتضائات تجدد و توسعه غربی است که خواهان مطلق شدن است و همه چیز را در جهت افزایش قدرت و منفعت خود می‌خواهد و در این مسیر حد یقف ندارد.

https://www.karnaval.ir/uploads/2017/06/hiroshima21.jpg

اما پیشرفت پرشتاب نظامی ژاپن در سرتاسر شمال شرق آسیا و اقیانوس آرام بالاخره متوقف شد و در جریان جنگ جهانی دوم ایالات متحده با پرتاب دو بمب اتمی در شهرهای هیروشیما و ناگازاکی، ژاپن را وادار به تسلیم کرده و این کشور را به کلی ویران کرد. بعد از این در حالی که نارضایتی عمومی در ژاپن علیه هیات حاکمه جنگ‌طلب افزایش یافته بود و مردم نیز با فقر، گرسنگی و بی‌سامانی دست به گریبان بودند، این کشور به اشغال آمریکا درآمد و آمریکا اقدام به تدوین قانون اساسی این کشور بر مبنای لیبرال دموکراسی کرد. به‌طور خلاصه ژاپن بعد از جنگ در بهترین حالت تبدیل به یک متحد تمام‌عیار برای آمریکا شد و در زمینه سیاست‌های کلی تمام تلاش خود را برای غربی شدن به کار گرفت و در این مسیر موفقیت‌هایی به‌خصوص در زمینه فناوری و اقتصادی به دست آورد. اما کسب این موفقیت‌ها تنها یک روی سکه توسعه ژاپنی است که در بوق و کرنا کرده برای مردم بازگو می‌کنند. آنچه که از عوارض و عواقب مدرنیزاسیون گریبان ژاپن توسعه‌یافته را گرفته، مواردی است که نه‌تنها عوام مردم بلکه برخی صاحب‌نظران هم از آن غافلند.

نظریه «ژاپن اسلامی» هم ظاهرا جزء مواردی است که اولا بدون توجه همه‌جانبه به وضعیت ژاپن توسعه‌یافته مطرح می‌شود و ثانیا قائلان به آن ملتفت نیستند که حتی با فرض مطلوب بودن توسعه و تجدد، نیل به آن با تقلید و شبیه‌سازی میسر نیست و نمی‌شود با اخذ خوبی‌ها و کنار نهادن بدی‌های توسعه به یک شرایط ایده‌آل دست یافت، بنابراین خوب است که قائلان به توسعه ژاپنی از کلیات عبور کرده و فارغ از تکرار شعارها اولا یک تصویر روشن از «ژاپن اسلامی» ارائه دهند و ثانیا راه رسیدن به آن را هم مشخص کنند.

 

خودکشی درآئوکیگاهارا
 

یکی از دلایل اصلی مرگ‌ومیر در ژاپن پدیده «خودکشی» است. آمارها نشان می‌دهد که از سال 1990 خودکشی در ژاپن رشد چشمگیری داشته است. برای مثال در سال 2014 روزانه به‌طور متوسط 70 نفر از مردم ژاپن اقدام به خودکشی کرده‌اند که عمدتا مرد بودند. بیکاری، مصائب و مشکلات زندگی، فقدان امید به زندگی و افسردگی از جمله دلایلی است که بر اثر آن ژاپنی‌ها اقدام به خودکشی می‌کنند. برخی معتقدند که خودکشی جزء فرهنگ ژاپنی‌هاست و از دیرباز در این کشور مرسوم بوده است، اما واقعیت این است که شکل امروزین خودکشی با آنچه در سنت ژاپنی «هاراگیری» یا «سپوکو» نام دارد، متفاوت است، زیرا «هاراگیری» خودکشی قهرمانانه و از موضع قدرت بود، اما امروزه خودکشی از موضع ضعف و به علت عدم وجود آینده روشن است. آمار خودکشی در ژاپن سالانه به بیش از 20 هزار نفر می‌رسد که بخش عمده‌ای از آن را کودکان و دانش‌آموزان تشکیل می‌دهند و افراد بالای 60 سال نیز سهم عمده‌ای از آن دارند. جالب است بدانید که در ژاپن جنگلی به نام «آئو کیگاهارا» مکانی متداول برای خودکشی است که دومین مکان محبوب برای این کار در دنیاست.

 

مرگ بر اثر«کاروشی»
 

یکی از دلایل شناخته‌شده مرگ‌ومیر در ژاپن پدیده «کاروشی» است که هر ساله جان هزاران نفر را در این کشور می‌گیرد. «کاروشی» پدیده مرگ بر اثر کار زیاد است که استرس شدید، خواب کم و نوشیدن زیاد مشروبات الکلی و تغذیه‌ ناسالم همه و همه سهمی در آن دارند. بر طبق آمارهای رسمی تنها در سال 2017 حدود 1500 نفر قربانی کاروشی بوده‌اند، در حالی که عده‌ای معتقدند عدد واقعی قربانیان این پدیده حدود 10 برابر آمارهای رسمی است. وزارت بهداشت، کار و رفاه ژاپن تایید کرده که کاروشی به دو شکل اتفاق می‌افتد؛ اولین حالت آن مرگ ناشی از خستگی و بیماری‌های قلبی ناشی از کار زیاد است. دومین مورد خودکشی‌هایی است که دلیل اصلی آن مشکلات روانی ناشی از کار و فعالیت بیش از حد است. حداقل ساعت کار در ژاپن بسیار بالاست و 18-17 ساعت کار روزانه در این کشور امری متداول است و اغلب هم برای اضافه کاری حقوقی پرداخت نمی‌شود. در ژاپن هیچ‌محدودیت قانونی‌ای درباره ساعات کاری وجود ندارد. این به آن معنی است که شرکت‌ها می‌توانند تا هر اندازه که تمایل داشته باشند از کارمندان خود کار بخواهند.

 

پیری و کاهش جمعیت
 

ژاپنی‌ها سال‌هاست که از کاهش جمعیت و پیر شدن مستمر آن رنج می‌برند. در حال حاضر به دلیل کاهش شدید نرخ زاد و ولد و افزایش طول عمر، ژاپن با اختلاف زیاد پیرترین کشور در بین کشورهای عضو «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» است و در پی کاهش جمعیت جوان، اقتصاد این کشور با بحران مواجه شده است. وزارت بهداشت این کشور در گزارشی به سال 2017 اعلام کرده که جمعیت ژاپن در ادامه روند کاهشی خود به حدود یک میلیون تولد در سال کاهش یافته که این بالاترین سرعت کاهش در رشد جمعیت از سال 1968 میلادی تاکنون به شمار می‌رود. همچنین این گزارش نشان می‌دهد افراد مسن‌تر از 65 سال در ژاپن، 27.2 در صد جمعیت کل این کشور را تشکیل می‌دهند و تعداد افراد زیر 14 سال همچنان سیر نزولی داشته و به 12.7 رسیده است.

به عقیده کارشناسان فقدان امید به زندگی و نداشتن نظری خوش‌بینانه به آینده به همراه مشکلات اقتصادی و نابرابری‌های اجتماعی از دلایل اصلی کاهش جمعیت در ژاپن است.

 

خانه‌های بند انگشتی
 

متوسط قیمت مسکن آپارتمانی در ژاپن،  تقریبا متری چهار هزار دلار است و قدرت خرید طبقه متوسط بسیار پایین‏تر از این رقم است و خرید خانه برای مردم کار آسانی نیست. به همین خاطر در سال‌های اخیر ساخت خانه‌های کپسولی و «بند انگشتی» در ژاپن به امری معمول بدل شده است. خانه‌هایی با مساحت 6 یا هشت متر مربع که تنها مختص زوج‌های جوان نیست و تعداد ساکنان آن بعضا به سه یا چهار نفر هم می‌رسد! آمارها نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، زوج‏های جوان ژاپنی این خانه‏های کوچک بند انگشتی را به خانه‏های بزرگ حومه‌شهر که ممکن است ارزان‏تر باشد، ترجیح می‏دهند، زیرا دسترسی به مرکز شهر برای آنها سهل‌الوصول‌تر است. ساخت‌وساز شهری در توکیو و دیگر شهرهای ژاپن در یک دهه اخیر با رشد قابل توجهی همراه بوده و این روزها به بالاترین شتاب رشد خود رسیده است، اما همزمان با این سرعت ساخت‌وساز، خانه‏ها کوچک‌تر و کوچک‌تر می‏شوند. به عقیده کارشناسان دستمزدهای پایین و وضع نابسامان مالی در کنار قیمت بالای مسکن در ژاپن مردم این کشور را وادار به زندگی در این خانه‌ها کرده است.

 

* نویسنده : محمدحسین نظری روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران