خطیر، سمیعی و نظری چه پاسخی دارند

بسته شدن پنجره نقل‌وانتقالات استقلال در زمستان، نه یک اتفاق ساده، بلکه نشانه‌ای از سال‌ها مدیریت پرخطا و بی‌برنامه در باشگاه است اما مسببین این اتفاق به جای پذیرش مسئولیت، برای منتقدان خود رجز می‌خوانند و پاسخ روشنی به هواداران نمی‌دهند.

  • ۵ ساعت قبل
  • 00
خطیر، سمیعی و نظری چه پاسخی دارند

این پنجره رو کی بسته؟

این پنجره رو کی بسته؟
هومن جعفریهومن جعفریخبرنگار

بسته شدن پنجره نقل‌وانتقالات استقلال در زمستان، نه یک اتفاق ساده، بلکه نشانه‌ای از سال‌ها مدیریت پرخطا و بی‌برنامه در باشگاه است. هواداران حالا با واقعیتی تلخ روبه‌رو شده‌اند: تیمی که پرستاره‌ترین ترکیب دهه اخیر را دارد، در نیم‌فصل دوم حتی امکان ترمیم ضعف‌هایش را ندارد. بدتر از آن، اگر مدیران نتوانند دفاع حقوقی قانع‌کننده‌ای ارائه دهند، این محرومیت به سال آینده هم کشیده خواهد شد و استقلال در چرخه‌ای از بحران گرفتار می‌شود.

ریشه بحران؛ فسخ‌های یک‌طرفه و شکایت‌های خارجی

استقلال در سال‌های اخیر بارها قراردادهایی با بازیکنان خارجی بسته که یا به‌درستی مدیریت نشده یا به شکل غیرحرفه‌ای فسخ شده‌اند. نتیجه این بی‌کفایتی، شکایت‌های پی‌درپی و صدور احکام سنگین علیه باشگاه بوده است. هر فسخ یک‌طرفه، یک پرونده حقوقی تازه ساخته و باشگاه را قدم‌به‌قدم به سمت محرومیت کشانده. این روند نشان می‌دهد مشکل استقلال فقط در زمین نیست؛ بلکه در اتاق‌های مدیریت و پشت میزهای قرارداد شکل گرفته است. تلخ اینکه مدیران قبلی همه ادعای آشنایی کامل با قوانین فیفا یا قوانین حقوقی و متخصص بودن در نقل و انتقالات را داشته اند اما در عمل...

پرونده منتظر محمد؛ نقطه آغاز باتلاق حقوقی

در میان همه پرونده‌ها، قرارداد منتظر محمد بیش از همه استقلال را به باتلاق حقوقی کشاند. این قرارداد پرابهام نه‌تنها به شکایت و محرومیت منجر شد، بلکه اعتماد هواداران به مدیریت باشگاه را هم خدشه‌دار کرد. بسیاری معتقدند اگر این پرونده به‌درستی مدیریت می‌شد، استقلال امروز در چنین شرایطی قرار نمی‌گرفت. منتظر محمد تبدیل شد به نماد بی‌دقتی و بی‌مسئولیتی مدیرانی که بدون آینده‌نگری تصمیم گرفتند و حالا باشگاه باید تاوان آن را بدهد.

چه کسی باید پاسخگو باشد؟

خطیر به‌عنوان مدیرعامل وقت در انعقاد و مدیریت قراردادها باید توضیح دهد چرا بدون درخواست مربی، بازیکن خارجی جذب کرد و تیم را در چنین تله ای انداخت! همچنین بحث مبنی بر تمدید قرارداد بدون اطلاع مدیران بعدی هم در میان است.
سمیعی به‌عنوان مدیرعامل بعدی، مسئولیت نظارت و تصمیم‌گیری‌های کلان را بر عهده داشت و نمی‌تواند از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کند. او وظیفه داشت پرونده منتظر محمد را حل کند که نکرد!
نظری جویباری؛ آقای متخصص سومین مدیری است که استقلال را در این تله حقوقی انداخت. او می‌توانست و بودجه و زمان کافی برای توافق با منتظر محمد را هم داشت! چرا نکرد؟ 
ساختار باشگاه، باید روشن کند چرا استقلال به چنین بحران حقوقی کشیده شد. اما او به جای پذیرش مسئولیت، برای منتقدان خود رجز می‌خواند و پاسخ روشنی به هواداران نمی‌دهد.

وعده‌های بی‌سرانجام؛ سکوت پس از شکایت‌ها

نکته مهم دیگر این است که تاجرنیا در بدو مسئولیت گرفتنش به‌عنوان سرپرست مدیریت باشگاه اعلام کرد از مدیران سابق بابت بی‌کفایتی و اشتباهات‌شان شکایت کرده است. این وعده در ابتدا امیدی برای هواداران بود که شاید بالاخره مسئولان خاطی پاسخگو شوند. اما پس از آن هیچ خبری از نتیجه این شکایت‌ها منتشر نشد. سکوت کامل در این پرونده‌ها، استقلال را در موقعیتی قرار داده که نه تنها پنجره‌اش بسته شده، بلکه هیچ‌کس حاضر نیست مسئولیت این وضعیت را بر عهده بگیرد.

پیامدهای بسته بودن پنجره

بسته بودن پنجره نقل‌وانتقالات یعنی استقلال در نیم‌فصل دوم نمی‌تواند ضعف‌هایش را برطرف کند. خط حمله‌ای که نیم‌فصل اول ناکارآمد بود، همان‌طور باقی خواهد ماند. خطوط دفاعی و میانی که نیاز به ترمیم دارند، بدون تغییر وارد ادامه فصل می‌شوند. این محرومیت نه‌تنها شانس استقلال برای قهرمانی در لیگ را کاهش می‌دهد، بلکه آینده تیم در جام حذفی و لیگ آسیا را هم تهدید می‌کند.

نتیجه‌گیری؛ پاسخگویی یا تکرار بحران

استقلال امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند شفافیت و پاسخگویی است. اگر مدیران فعلی و پیشین مسئولیت تصمیم‌های خود را نپذیرند و راه‌حلی برای خروج از این بحران ارائه ندهند، بسته بودن پنجره نقل‌وانتقالات تنها آغاز مشکلات خواهد بود. آینده باشگاه در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و هواداران حق دارند بپرسند: چه کسی پاسخگوست؟

نظرات کاربران