برای استقلال که هدیه رقبا را به خودشان پس داداستقلال امروز در نقطهای ایستاده که هر انتخابش میتواند مسیر فصل را تغییر دهد. پرسش اصلی این است که آیا باید به ساپینتو فرصت بیشتری داد یا تغییر او تنها راه خروج از بحران است؟
پستچی دوبار در نمی زند برادر!

استقلال فصل را با نتایج ضعیف و شوکآور آغاز کرد؛ از بعد از پیروزی مقابل تراکتور در تبریز، شکستهای غیرمنتظره و تساویهای بیثمر باعث شد هواداران نگران شوند و تیم از کورس قهرمانی فاصله بگیرد. اما این وضعیت دوام نداشت. کادر فنی با بازگرداندن تمرکز و اعتماد به ستارههای کلیدی، توانست تیم را از بحران خارج کند. درخشش آسانی و کوشکی در خط حمله، بازیسازی مؤثر مونیر حدادی در میانه میدان و بازگشت آشورماتوف به خط دفاعی، استقلال را به تیمی قدرتمند و متوازن تبدیل کرد. این ترکیب تازه، هم روحیه بازیکنان را بالا برد و هم اعتماد هواداران را بازگرداند.
استقلال البته خوش اقبال بود که در روزهای ضعفش، رقبا نیز با مشکلات جدی دستوپنجه نرم میکردند. پرسپولیس درگیر مسائل مربوط به وحید هاشمیان بود و تیم در هفتههای حساس امتیازات مهمی را از دست داد. تراکتور نیز با شوک جدایی آلوز در میانه میدان، نتوانست تعادل تاکتیکی خود را حفظ کند و فراز و نشیب زیادی در نتایج داشت. سپاهان هم هنوز در مرحله شکلگیری ایدههای دفاعی پین بهعنوان مغز متفکر تیم بود و نتوانست ساختار منسجم دفاعی ارائه دهد.
این مجموعه شرایط، فرصتی طلایی برای استقلال ایجاد کرد. تیم نهتنها از بحران خارج شد، بلکه با بهرهگیری از لغزش رقبا توانست فاصلهاش را با صدر جدول کاهش دهد و دوباره به کورس قهرمانی برگردد. استقلال در این مقطع نشان داد که توانایی استفاده از شرایط پیرامونی و تبدیل بحران به فرصت را دارد؛ ویژگیای که در تیمهای مدعی قهرمانی حیاتی است.
لغزش استقلال و سقوط از صدر
استقلال پس از عبور از بحران ابتدایی نیمفصل، شرایط خوبی در بالای جدول داشت. حتی با یک بازی عقبافتاده، وضعیت این تیم در صدر بهتر از رقبا بود و هواداران امیدوار بودند که آبیها نیمفصل را با صدرنشینی به پایان برسانند. اما ورق خیلی زود برگشت. تساویهای پیاپی و از دست دادن امتیازات در حساسترین مقطع نیم فصل اول، استقلال را عملاً از کورس قهرمانی نیمفصل خارج کرد.
در چهار بازی متوالی، استقلال سه تساوی و یک شکست را تجربه کرد؛ نتایجی که نهتنها روند صعودی تیم را متوقف کرد، بلکه جایگاهش را در جدول به شدت تحت تأثیر قرار داد. این لغزشها باعث شد استقلال از صدر فاصله بگیرد و به رتبه ششم سقوط کند؛ جایگاهی که برای تیمی با آن همه سرمایه و ستاره، غیرقابل قبول بود. شرایط به حدی بحرانی شد که استقلال با وجود داشتن موقعیت مناسب در صدر، عملاً فرصت قهرمانی نیمفصل را به سپاهان تعارف زد و خودش به پایین جدول رفت.
این افت ناگهانی نشان داد که استقلال هنوز از نظر ثبات تاکتیکی و مدیریت فشار روانی در هفتههای کلیدی ضعف دارد. تیمی که میتوانست با یک برد سرنوشتساز صدرنشین شود، در نهایت با لغزشهای متوالی، نهتنها صدر را از دست داد بلکه فاصلهاش با مدعیان اصلی بیشتر شد.
بحرانهای فعلی و پیشروی استقلال
استقلال امروز با مجموعهای از بحرانها و نگرانیهای جدی روبهروست. نخستین مسئله، نتایج ضعیفی است که با وجود سرمایهگذاری کلان و فرصت ویژهای که به ساپینتو داده شده، به هیچوجه قابل قبول نیست. این تیم پرمهرهترین استقلال در 10 سال اخیر و بهطور قطع گرانترین تیم تاریخ باشگاه محسوب میشود، اما خروجی آن با انتظارات هواداران فاصله زیادی دارد. در جام حذفی، استقلال برای شکست دادن یک حریف دسته دومی با مشکلات فراوان مواجه شد و در لیگ سطح دوی آسیا نیز در حالی روز آخر صعود کرد که مقابل حریف 10 نفره بحرینی برتری خیلی محسوسی نداشت. در لیگ داخلی هم استقلال ساپینتو نتوانسته صلابتی نشان دهد که برتری چشمگیر نسبت به رقبا را ثابت کند.
از سوی دیگر، خط حمله استقلال با وجود تعدد مهاجمان، عملاً تنها مدیون درخشش کوشکی، آسانی و حمایتهای مونیر حدادی بوده است. سایر مهاجمان در طول نیمفصل اول کاملاً بیاثر بودند و این ضعف بزرگ تاکتیکی، با وجود ماهها فرصت برای اصلاح، همچنان پابرجاست. بسته بودن پنجره نقلوانتقالات نیز نگرانی هواداران را دوچندان کرده است؛ آنها امیدوار بودند در تعطیلات نیمفصل باشگاه بتواند کمبودها را برطرف کند، اما این امکان از بین رفته است.
در کنار این مسائل، تصمیمات ساپینتو در استفاده از برخی خریدهای گرانقیمت مانند رضاییان یا عارف آقاسی و نیمکتنشین کردن بازیکنی چون جلالی ـ که باشگاه امید داشت با درخشش در جام جهانی ترانسفرش کندـ نیز به انتقادات دامن زده است. مجموعه این عوامل باعث شده استقلال با وجود سرمایهگذاری عظیم و ترکیب پرستاره، در موقعیتی شکننده قرار گیرد و آیندهاش در نیمفصل دوم با علامت سؤالهای جدی همراه باشد.
استقلال و تصمیمهای سرنوشتساز
استقلال امروز در نقطهای ایستاده که هر انتخابش میتواند مسیر فصل را تغییر دهد. پرسش اصلی این است که آیا باید به ساپینتو فرصت بیشتری داد یا تغییر او تنها راه خروج از بحران است؟ ابقای مربی میتواند به معنای حفظ ثبات و ادامه مسیر تاکتیکی باشد، اما نتایج نیمفصل اول نشان داده که این ثبات هنوز به دست نیامده و اعتماد هواداران به شدت آسیب دیده است. تغییر مربی نیز ریسک بزرگی دارد؛ چرا که در میانه فصل، هر تغییر فنی میتواند تیم را از هماهنگی خارج کند و فرصتهای باقیمانده در لیگ و آسیا را از بین ببرد.
از سوی دیگر، مسئله بازیکنان ملیپوش و پنجره بسته نقلوانتقالات، استقلال را در موقعیتی دشوار قرار داده است. حذف یا کنار گذاشتن این بازیکنان با توجه به محدودیتهای نقلوانتقال، عملاً غیرممکن است و میتواند تیم را از نظر عمق ترکیب تضعیف کند. نگه داشتن آنها نیز تنها زمانی سودمند خواهد بود که کادر فنی بتواند از ظرفیتشان بهدرستی استفاده کند. اینجاست که پرسش مهم دیگری مطرح میشود: آیا باید بازیکن را بر مربی ارجح دانست یا همچنان از مربی حمایت کرد؟ استقلال ناچار است به این پرسش پاسخ دهد، زیرا هر انتخابی مسیر تیم را در سه جام ـ لیگ، جام حذفی و لیگ آسیا ـ تا پایان فصل مشخص خواهد کرد.
در نهایت، راه نجات استقلال نه در یک تصمیم ساده، بلکه در مجموعهای از انتخابهای هوشمندانه است؛ انتخابهایی که باید میان ثبات و تغییر، میان اعتماد به مربی یا بازیکن و میان حفظ ترکیب یا ریسک اصلاحات، تعادل برقرار کنند. تنها در این صورت است که استقلال میتواند از بحران عبور کرده و دوباره به تیمی مدعی تبدیل شود.
مطالب پیشنهادی









