ایران و چین در زنجیرۀ ارزش خودروهای برقیشکلگیری بزرگترین بازار خودروهای برقی جهان، ایجاد زنجیره تولید باتریهای پیشرفته و ظهور شرکتهای پیشرو جهانی مانند BYD و CATL بوده است. این موفقیتها به چین امکان دادهاند تا نهتنها در تولید خودروهای برقی، بلکه در فناوریهای کلیدی مرتبط با باتری، موتور و سیستمهای کنترل الکترونیکی، به یک قدرت جهانی تبدیل شود.
همنشینی منابع خام و رؤیای صنعت پیشرفته

رضا موسایی،پژوهشگر اقتصادی:در نقشه راه توسعه چین، خودروهای برقی فراتر از یک فناوری نوظهور ظاهر میشوند و به نمادی از آینده صنعتی، استقلال فناورانه و قدرت ژئوپلیتیک این کشور بدل شدهاند. پکن با درک بهموقع گذار جهانی از موتورهای احتراق داخلی به سامانههای برقی، این تحول را به سکویی برای جهش صنعتی و تقویت جایگاه جهانی خود تبدیل کرد. نتیجه این رویکرد، شکلگیری بزرگترین بازار خودروهای برقی جهان، ایجاد زنجیره تولید باتریهای پیشرفته و ظهور شرکتهای پیشرو جهانی مانند BYD و CATL بوده است. این موفقیتها به چین امکان دادهاند تا نهتنها در تولید خودروهای برقی، بلکه در فناوریهای کلیدی مرتبط با باتری، موتور و سیستمهای کنترل الکترونیکی، به یک قدرت جهانی تبدیل شود. بااینحال، در پس این دستاورد چشمگیر، یک آسیبپذیری راهبردی نهفته است: وابستگی شدید به منابع خام مورد نیاز برای تولید باتری و اجزای اصلی خودروهای برقی. این واقعیت، نیاز چین به تأمین پایدار مواد معدنی حیاتی مانند لیتیوم، نیکل و کبالت را افزایش میدهد و سیاستگذاران این کشور را به جستوجوی شرکای استراتژیک و ایجاد اتحادهای نوظهور در سطح جهانی، از جمله با ایران، وادار کرده است تا امنیت زنجیره تأمین خود را تضمین کنند.
جاهطلبی صنعتی چین و گلوگاه مواد معدنی
سیاستهای کلان چین، از جمله «ساخت چین ۲۰۲۵» و برنامه توسعه خودروهای انرژی نو، چهارچوبی دقیق برای دستیابی به تسلط بر صنعت خودروهای برقی و فناوریهای مرتبط ارائه کردهاند. این برنامهها با یارانههای گسترده، سرمایهگذاریهای دولتی در زیرساختهای شارژ و حمایت هدفمند از شرکتهای پیشرو مانند BYD و CATL، چین را به قدرتی بلامنازع در تولید باتری و خودروهای برقی تبدیل کردهاند و توانستهاند بازار داخلی عظیم و رقابتی را شکل دهند. این موفقیتها به پکن امکان دادهاند تا در زنجیره ارزش جهانی خودروهای برقی نفوذ گستردهای پیدا کند و فناوریهای کلیدی شامل باتری، موتور و سیستمهای کنترل الکترونیکی را در دست گیرد. بااینحال، این ماشین عظیم صنعتی برای حرکت، به منابعی حیاتی وابسته است که در داخل چین به اندازه کافی موجود نیستند. لیتیوم، مس، نیکل و سایر فلزات حیاتی، ستون فقرات باتریهای برقی را تشکیل میدهند و تأمین پایدار آنها بدون واردات ممکن نیست. در شرایط رقابت ژئوپلیتیک شدید با آمریکا و فشارهای تحریمی، این وابستگی به منابع خارجی دیگر صرفاً یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه به یک دغدغه امنیتی استراتژیک برای چین تبدیل شده و سیاستگذاران را به جستوجوی شرکای مطمئن و تأمینکنندگان جایگزین سوق داده است.
ایران؛ پیوند منابع طبیعی با زنجیره جهانی EV
در این مرحله، ایران بهعنوان یک بازیگر بالقوه در معادله جهانی خودروهای برقی مطرح میشود. ذخایر غنی و متنوع معدنی این کشور، از جمله مس، روی و لیتیوم، آن را به یکی از مناطق جذاب برای تأمین مواد اولیه حیاتی باتریهای برقی تبدیل کرده است. برای چین، همکاری با ایران به معنای دسترسی به منابعی است که از نفوذ ژئوپلیتیک غرب دور ماندهاند و میتوانند امنیت زنجیره تأمین را تضمین کنند. این اتحاد نهتنها مزیت راهبردی برای چین ایجاد میکند، بلکه جایگاه ایران را نیز به طور بنیادین تغییر میدهد؛ کشوری که پیشتر صرفاً بازاری تحت تحریم و مصرفی تلقی میشد، اکنون میتواند به شریکی راهبردی در زنجیره ارزش خودروهای برقی ارتقا یابد. این تحول، بهشرط برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری هوشمند، فرصتی بینظیر برای ایران فراهم میکند تا از خامفروشی فراتر رفته و در مراحل بالاتر زنجیره ارزش، از جمله فراوری مواد معدنی و تولید باتری، نقشآفرینی کند. درنهایت، این همکاری نشان میدهد که منابع طبیعی ایران میتوانند نهتنها ارزش اقتصادی، بلکه نفوذ ژئوپلیتیک و صنعتی کشور را نیز افزایش دهند و مسیر توسعه پایدار و صنعتی را تسریع کنند.
میان فرصت توسعه و سایه وابستگی
چشمانداز همکاری ایران و چین در صنعت خودروهای برقی میتواند فراتر از مونتاژ ساده خودرو حرکت کند و به ایجاد کارخانههای فراوری مواد معدنی و حتی گیگافکتوریهای مشترک تولید باتری منتهی شود. چنین توسعهای فرصتهای گستردهای برای انتقال فناوری، ایجاد اشتغال و شکلگیری یک اکوسیستم صنعتی نوین در ایران فراهم میکند و میتواند کشور را از مرحله خامفروشی به تولید ارزش افزوده بالاتر ارتقا دهد. بااینحال، این مسیر بدون چالش نیست. تحریمهای ثانویه آمریکا، موانع بوروکراتیک داخلی، بیثباتی مقرراتی و نگرانی از شکلگیری وابستگی اقتصادی جدید، موانع جدی پیش روی این همکاری محسوب میشوند. موفقیت این مشارکت، وابسته به توانایی ایران در مدیریت هوشمندانه این ریسکها و تثبیت منافع خود در قالب انتقال فناوری، توسعه زیرساختها و ایجاد ارزش افزوده صنعتی است. اگر ایران بتواند این اهداف را محقق کند، همکاری با چین میتواند نمونهای موفق از «همکاری جنوب-جنوب» در نظم جهانی نوظهور باشد. نظمی که در آن منابع و فناوری نهتنها ابزار سلطه، بلکه سکویی برای بازتعریف قدرت، استقلال و توسعه پایدار اقتصادی به شمار میروند و جایگاه ایران را در نقشه صنعتی و ژئوپلیتیک منطقه و جهان ارتقا میدهد.
جمعبندی
همکاری راهبردی ایران و چین در صنعت خودروهای برقی، نمونهای بارز از نحوه شکلگیری اتحادهای نوظهور در عصر رقابت ژئوپلیتیک و فناوری است. فشارهای تحریمی ایالات متحده، ایران را از شرکای سنتی غربی جدا کرد و فرصت بینظیری برای چین فراهم آورد تا با دسترسی به منابع معدنی حیاتی، امنیت زنجیره تأمین خود را تقویت کند. ذخایر لیتیوم، مس، روی و سایر فلزات ایران، علاوه بر ارزش اقتصادی، نقش مهمی در ارتقای جایگاه ژئوپلیتیک و صنعتی دو کشور ایفا میکند. در طرف مقابل، ایران با انتقال فناوری، ایجاد گیگافکتوریهای مشترک و توسعه اکوسیستم صنعتی، میتواند از خامفروشی عبور کرده و به مراحل بالاتر زنجیره ارزش دست یابد. این مشارکت، اگر با برنامهریزی دقیق و مدیریت ریسکهای تحریمی و بوروکراتیک همراه باشد، میتواند الگویی موفق از «همکاری جنوب-جنوب» در نظم جهانی نوظهور باشد. نظمی که در آن منابع و فناوری بهجای ابزار سلطه، سکویی برای توسعه پایدار، استقلال اقتصادی و قدرت ملی هستند. بهطورکلی، اتحاد صنعتی ایران و چین نهتنها راهبردی اقتصادی، بلکه راهکاری ژئوپلیتیک برای کاهش وابستگی به غرب و افزایش تابآوری صنعتی در قرن بیستویکم محسوب میشود.
مطالب پیشنهادی










