نقدی بر ایدۀ ۵ مرحله‌ای ظریف

محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه اخیرا با انتشار متنی در یک رسانه آمریکایی، طرحی ۵ ماده‌ای برای حل‌وفصل اختلافات، متمرکز بر بحران هسته‌ای پیشنهاد داده است.

  • ۲ ساعت قبل
  • 00
نقدی بر ایدۀ ۵ مرحله‌ای ظریف

پیشنهادی برای جهان موازی

پیشنهادی برای جهان موازی
سید مهدی طالبیسید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه اخیرا با انتشار متنی در یک رسانه آمریکایی، طرحی ۵ ماده‌ای برای حل‌وفصل اختلافات، متمرکز بر بحران هسته‌ای پیشنهاد داده است. ظریف در این متن ابراز امیدواری کرده است که «اگر تهران و واشنگتن بتوانند نسخه به‌روزشده‌ای از برجام را اجرا کنند، شاید قادر شوند موضوعات دشوار دیگر مانند امنیت منطقه‌ای، کنترل تسلیحات و مبارزه با تروریسم را نیز مدیریت کنند.»
آنچه وزیر خارجه سابق تحت عنوان لیست پیشنهادی ارائه کرده، دارای شکاف‌های بزرگی با واقعیت بوده و به نظر می‌رسد هدفش بیش از حل منازعه، همانند گذشته برخی اهداف سیاسی خاص و شخصی است.

نکات
درباره طرح ۵ ماده‌ای ظریف و مسائل مرتبط با آن نکاتی وجود دارند که در ادامه مورداشاره قرار گرفته‌اند.
1. پیشنهاد سیاست خارجی با نیت داخلی-حزبی
پیشنهادهایی حاوی مباحثی در خصوص سیاست داخلی‌اند که هم‌زمان با سخنان حسن روحانی رئیس‌جمهور دولت‌های یازدهم و دوازدهم ارائه شده‌اند؛ از این رو نه بر مبنای دغدغه‌ای ملی و صادقانه بلکه بر اساس منافع حزبی و عده‌ای خاص نوشته شده است.
مواضع روحانی که به دنبال احیای موقعیت سیاسی پیشین خود در کشور است، طی روزهای گذشته با انتقادات زیادی روبه‌رو شدند.
۲. سیاست خارجی روحانی-ظریف در دولت یازدهم و دوازدهم چرا شکست خورد؟
روحانی-ظریف سعی دارند تاکید کنند سیاست‌های آنان مانع از ورود کشور به درگیری شد و پس از دوره مسئولیت‌شان به دلیل تغییر دولت و گردش سیاست‌ها، جنگ ۱۲ روزه به وقوع پیوست. این تیم سعی دارد خود را «بلد مذاکره» معرفی کند. این ادعا دارای اشکالات بسیاری است؛ نخست آنکه توافق برجام پس از دوسال مذاکره به شکلی قابل انتقاد منعقد شد و آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما اجرای تعهداتش را معطل گذاشت و در دوره دونالد ترامپ از آن خارج شد. روحانی و ظریف در دوره حضور جو بایدن در کاخ سفید نیز به دلیل خودداری واشنگتن در احیای برجام شکست خوردند. همچنین در این دوره جنگ دریایی میان آمریکا-رژیم صهیونیستی با ایران درگرفت و در خلال تنش‌های منطقه‌ای، سردار قاسم سلیمانی فرمانده وقت سپاه قدس به عنوان مقام رسمی کشور توسط ارتش آمریکا در عراق ترور شد. ترور سردار سلیمانی اولین ترور آشکار و علنی مقام رسمی یک کشور توسط دولتی دیگر بود و منجر به نخستین حمله ایران به یک پایگاه آمریکایی شد.
ادعاهای اعضای دولت های یازدهم و دوازدهم درباره موفقیت رویکردهای مذاکراتی‌شان غیرواقعی و غیرقابل قبول هستند؛ چه اینکه جنگ نیز در دوره مسئولیت دولتی رخ داد که مورد حمایت این تیم بود.
۳. اولویت آمریکا- رژیم صهیونیستی موشکی؛ پیشنهاد ظریف هسته‌ای
 ظریف درست در بحبوحه تحولات طرف مقابل درباره اولویت مذاکراتی، مذاکراتی بر مبنای روندهای قبلی داده است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از جنگ ۱۲ روزه و موفقیت حملات موشکی حداقلی ایران به سرزمین های اشغالی بر روی پرونده موشکی تمرکز کرده اند. طی این جنگ پایگاه‌های اصلی موشکی ایران برای هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی در غرب کشور از چرخه عملیاتی خارج شدند و تهران که امکان استفاده از بخش مهم قوای موشکی خود را از دست داده بود با موشک‌های سوخت مایع که دقت کمتری دارند، جنگ را ادامه داد؛ صهیونیست‌ها که با ویرانی مناطق شهری و اتمام دخایر موشک های رهگیر روبه‌رو شدند به‌زودی درخواست‌هایی برای ورود آمریکا به صحنه و حرکت به سمت آتش‌بس را مطرح کردند.
هدف‌گیری موثر شهر تل‌آویو به‌عنوان اصلی‌ترین مرکز تجمع جمعیت، نهادها و تاسیسات صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی به آنها نشان داد ایران قادر است بدون اتکا به قوای هسته‌ای و صرفا با توان موشکی خود اوضاع را در این سرزمین به سمت فروپاشی سوق دهد.
آنها ادعا می‌کنند امروزه برنامه موشکی ایران بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین تهدید ضد رژیم صهیونیستی است زیرا به‌کارگیری تعداد انبوهی از موشک‌های بالستیک برای هدف قرار دادن فلسطین اشغالی، تفاوتی با استفاده از سلاح هسته‌ای ندارد و می‌تواند ویرانی مشابهی ایجاد کند.
بر این اساس هم‌زمان با کم‌ضرب و یا خاموش بودن گفت‌وگوهای هسته‌ای، در ابتدا آمریکا پیشنهاد کاهش برد موشک‌های ایران به ۵۰۰ کیلومتر را مطرح کرد و با ناکامی در تحقق آن به همراه رژیم صهیونیستی به طرف تهدید نظامی برای اعمال فشار رفت.
۴. دغدغه امنیتی‌سازی ایران در زمانۀ تغییر شرایط
محمدجواد ظریف می‌گوید ایران باید خود را از بند امنیتی‌سازی که طی آن به‌عنوان تهدیدی برای دیگران جا زده می‌شود، رها شود.
این پیشنهاد در دوره‌ای مطرح شده که شرایط تا حدودی تغییر کرده است؛ طی جنگ‌های سه سال گذشته نگاه منطقه به ایران و رژیم صهیونیستی دچار تحول شده به‌گونه‌ای که چندی قبل ترکی الفیصل، مسئول پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی اعلام کرد نه ایران بلکه این رژیم صهیونیستی است که به تهدیدی علیه منطقه تبدیل شده است.
۵. پیشنهاد مبهم و بدون پشتوانه؛ تغییر روایت از «ایران قوی» به «منطقۀ قوی»
ظریف می‌گوید روایت ایران باید از «ایران قوی» به «منطقه قوی» تغییر کند. این پیشنهاد دارای ابهامات زیادی است. این روایت چرا و دوم چگونه باید تغییر کند؟ طبق این پیشنهاد دولت ایران باید اعلام کند تصمیم گرفته ایران را قوی نکند بلکه برای پایتخت‌ها و دولت‌های دیگری تصمیم بگیرد که آنها باید به سمت ازدیاد قدرت بروند؛ به‌عنوان مثال باید به قطر گفت به چه دلیل به جت‌های جنگنده غربی وابسته‌اید؟ و در ادامه برای این کشور تعیین تکلیف کرد که بهتر است صدها جت جنگی دیگر از کشورهای شرقی خریداری کرده و هم‌زمان موشک بالستیک بسازد و نیم‌نگاهی نیز به بازدارندگی هسته‌ای داشته باشد!  آیا تعریف موجود در ایران درباره قوی شدن با تعریف دیگر دولت ها یکسان است؟
۶. مبنای تحریم و فشار آمریکاست نه منطقه
وزیر خارجه سابق معتقد است که تهدید وجودی ایران علیه کشورهای منطقه مبنای فشار و تحریم است. فارغ از آنکه ایران هیچ‌گاه تهدیدی وجودی برای کشورهای منطقه نبوده، امروزه دولت‌های عربی برای درامان‌ماندن از منازعه نظامی میان ایران و آمریکا خواهان توافق میان دو کشور هستند اما این واشنگتن است که حلقه فشار اقتصادی و نظامی را تنگ‌تر کرده است.

 

 

نظرات کاربران