سهشنبه شب، یدالله صمدی، کارگردان سینما و تلویزیون ایران که مدتی قبل برای پیوند کبد در بیمارستان بستری شده بود در سن 66 سالگی درگذشت. شروع فعالیت این کارگردان در سینما با دستیاری نصرتالله کریمی در فیلم «تخت خواب سهنفره» در سال 51 بود و بعدها با این کارگردان در فیلم «خانه خراب» نیز همکاری کرد. صمدی در سالهای بعد از انقلاب، در فیلمهای «دست شیطان» حسین زندباف و «دادشاه» حبیب کاوش، دستیار کارگردان بود و در سال 1363 اولین فیلمش را با نام «مردی که زیاد میدانست» ساخت. این فیلم که هیچ شباهت داستانی با فیلم ساخته شده آلفرد هیچکاک ندارد؛ در فضای اجتماعی سالهای ابتدای جنگ روایت میشود. فضای فانتزی این فیلم باعث شد «مردی که زیاد میدانست» عنوان اولین کمدی بعد از انقلاب را بگیرد. او با همین فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از سومین جشنواره فیلم فجر شد.
سال بعد صمدی فیلم «اتوبوس» را ساخت که یکی دیگر از موفقترین آثار طنز بعد از انقلاب است. صمدی در این فیلم اهالی یک روستا را در دو گروه بالادهی و پاییندهی (حیدری و نعمتی) نشان میداد. سرکرده نعمتیها نمکزار خود را به کدخدا، که به دشمنی و کینه بین دو گروه دامن میزند میفروشد و یک اتوبوس مستعمل میخرد تا با آن مسافرکشی کند. ورود اتوبوس به روستا کار گاریچی (مسافرکش) حیدریها را کساد میکند و اختلافها بیشتر میشود. فیلم دوم صمدی هم توانست جزء آثار پرفروش سینمای ایران قرار بگیرد و در سال 65 حدود دو میلیون مخاطب را به سینما آورد. «ایستگاه»، فیلم بعدی یدالله صمدی بود که در سال 67 اکران شد. فیلمی اجتماعی- حادثهای که مثل دو فیلم اولش آنچنانکه باید با اقبال مخاطبان مواجه نشد. بعد از این فیلم بود که این کارگردان آذری زبان، سراغ تولید «ساوالان»، اولین فیلم سینماییاش به زبان آذری رفت.
صمدی با فیلم ساوالان مخاطبان سینمای ایران را به مرتفعترین قله آذربایجان برد و رمز اتحاد و یکدلی در چیرگی بر ظلم را برایشان نمایش داد؛ او بعدها در سال 72 با فیلم سینمایی «دمرل»، قصه مادربزرگان را در قد و قامت یکی از قهرمانان افسانهای آذربایجان، بر پرده جادویی سینما نمایش داد و سالها بعد در سال 76، فیلم سینمایی «سارای» را با اقتباس از فولکلور مشهور آذربایجانی همنام فیلمش ساخت. اما دو فیلم موفق و به یاد ماندنی یدالله صمدی در فضای کمدی شهری، مربوط به دو اثر سینمایی «دو نفر و نصفی» و «آپارتمان شماره 13» بود که در اوایل دهه 70، هرکدام از آنها توانست بیش از دو میلیون تماشاچی را به سینماها بیاورد. علیرضا خمسه، بازیگر این دو فیلم مشهور یدالله صمدی در ارتباط با تواناییهای این فیلمساز گفته بود: «صمدی یکی از بهترین کارگردانهای سینمای کشور است و در ژانر کمدی تبحر خاصی دارد. صمدی از کارگردانهای موفق و از بدنه سینمای ایران است، سفارش و تحمیل شده نیست؛ وی گیاهی است که از خود سینما روییده و عاشق سینماست.»
صمدی برای «آپارتمان شماره 13»، سیمرغ بلورین بهترین فیلم و فیلمنامه را دریافت کرد و بیش از دو میلیون نفر این فیلم را در سینماها دیدند. صمدی در آثار بعدی و بهخصوص در فیلمهای سینمایی دهه 80 نتوانست موفقیت و اقبالی که در آثار ابتداییاش بود را بار دیگر بهدست آورد. «بانوی من» و «کلانتری غیرانتفاعی» از جمله این آثار بودند که موفقیت چندانی نداشتند. در تولید سریال هم یک تلاش ناموفق داشت و سریال «شهر آشوب» را ساخت که هیچگاه پخش نشد. سریالی که روایت تاریخی از زندگی پرفراز و نشیب غیاثالدین جمشید کاشانی، ریاضیدان و منجم شهیر ایرانی بود. یدالله صمدی در سالهای ۸۶ تا ۹۰ شمسی با کارگردانی «شوق پرواز» سراغ زندگی خلبان شهید عباس بابایی رفت و موفقیت این سریال بین مردم کافی بود تا نامش را در بین سازندگان سریالهای تاثیرگذار تاریخ تلویزیون ثبت کند. یدالله صمدی خود درباره روند ساخت سریال «شهید بابایی» همچنین توضیح داده بود: «ظاهرا این کار در دورهای در سالهای قبل قرار بود ساخته شود و رقم قابلتوجهی هم در آن خرج شد اما این کار بدون فکر و برنامهریزی نشده بود که درنهایت متوقف شد. در آن مقطع بنیاد شهید از مجید مجیدی بهعنوان مشاور پروژه دعوت به همکاری میکند. او را بهکار میگیرد و او هم برای احترام به این شهید هرکاری که از دستش برمیآید، انجام میدهد. مجیدی، فیلمنامه را میخواند و میگوید این فیلمنامه دورریختنی است. من هم این فیلمنامه را که حجم زیادی داشت خواندم و دیدم که متاسفانه دورریختنی است.
زمانی که مجیدی بهدنبال یافتن کارگردانی برای این سریال بود، نمیدانم که چطور شد قرعه به نام من افتاد. او گفت دلایلی برای خودم دارم که بهطور فشرده میتوان گفت علت احتیاط بود. ممکن است اتفاق عجیبوغریبی رخ دهد اما میخواهم فردی برای ساخت این سریال انتخاب شود که کارش را بلد باشد و حرف یکدیگر را بفهمیم. در آن زمان طرح کلی کار وجود داشت و سیناپسها کامل نبود. خلاصه هر قسمت را در 13 قسمت به من دادند. من هم با خواندن آنها دچار احساس خوبی شدم و حس کردم حاصل این فیلمنامه میتواند کاری درخور شهید عباس بابایی باشد. در این زمان به قزوین زادگاه شهید بابایی که همسر ایشان در آنجا شورای شهر است، رفتیم. قول مساعدت به من داده شد و من رسما قرارداد را امضا کردم. از مجید مجیدی و سایر نویسندگان هم کارت سبز داشتم که بتوانم هرجا که میخواهم به سلیقه خودم در متن دخل و تصرف کنم؛ من هم متقابلا قول دادم آنها را از تغییرات مطلع کنم.»«پدر آن دیگری» سیزدهمین و آخرین فیلم سینمایی یدالله صمدی بود. وی پس از هفت سال دوری از سینما، این فیلم اقتباسی را ساخت. شرح زندگی پسربچهای به اسم شهاب که در آستانه رفتن به مدرسه همچنان حرف نمیزند. کودکی پرجنب و جوش و باهوش که ظاهرا بنا به خواست میلی و بدون داشتن هیچگونه مشکل پزشکی از تکلم با اعضای خانواده، دوستان و... خودداری میکند. آخرین تلاش صمدی نتوانست او را از زیر سایه موفقیت سریال «شوق پرواز» بیرون بکشد. «مشدی عباد»، کمدی آذری و اقتباس شده از نسخه فیلمی قدیمی، آخرین تلاش یدالله صمدی برای فیلمسازی بود. او پروانه ساخت این فیلم را هم گرفته بود ولی هیچگاه نتوانست سرمایهگذاری برای این فیلم فراهم کند. داستان «مشدی عباد» در مورد دختری جوان به نام گلناز است که عاشق پسری به نام سرور میشود ولی پدرش بهدلیل مشکل مالیاش او را مجبور میکند که با یک بازاری پیر به نام مشهدی عباد ازدواج کند و این ازدواج ادامه داستان این فیلم را رقم میزند.
شایان ذکر است در سال 94 یدالله صمدی، موفق به دریافت نشان درجه یک هنری معادل دکتری از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
سلما بابایی در گفتوگو با «فرهیختگان»:
حضور شهید بابایی در سکانسهای «شوق پرواز» را میتوان حس کرد
«شوق پرواز» نام مجموعه تلویزیونی به کارگردانی مرحوم یدالله صمدی است که به زندگی خلبان شهید عباس بابایی میپردازد و سال 1390 از شبکه یک سیما پخش شد. در بیشتر مواقع تصویرگری زندگی شهیدان در دنیای سینما و تلویزیون با انتقادات خانواده شهدا مواجه میشود؛ مسالهای که در مورد سریال «شوق پرواز» اتفاق نیفتاد و حضور خانواده این شهید در کنار سازندگان «شوق پرواز» باعث موفقیت این اثر شد. یدالله صمدی از زمان پیشتولید این سریال با خانواده شهید عباس بابایی دیدار داشت و در برخی از سکانسهای این سریال سلما بابایی، دختر شهید بابایی هم ایفای نقش کرده بود.
سلما بابایی در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به اثرگذاری مرحوم یدالله صمدی در تصویرسازی از زندگی شهید بابایی گفت: «یکی از دلایل ماندگاری سریال «شوق پرواز» به خاطر درک درستی بود که آقای صمدی از زندگی شهید بابایی داشت و همین حس و درک را بهخوبی به مردم منتقل کرد؛ به قول معروف اثری که از دل برآید، بر دل هم مینشیند.» یدالله صمدی در زمان پخش «شوق پرواز» با انتقادهایی هم مواجه شد؛ مثلا اینکه چرا این کارگردان، شخصیت شهید بابایی را تا این اندازه زمینی کرده است.
دختر شهید بابایی با اشاره به برخی از این انتقادها گفت: «واضح است که در یک اثر تصویری نمیتوان تمام نکات زندگی شهید بابایی را نشان داد. به هر حال شهید بابایی به لحاظ شخصیتی ابعاد مختلفی داشتند؛ درست است که تمام وجوه شخصیتی این شهید در این سریال تصویر نشده بود ولی همین سریال حق مطلب را در مورد شهید بابایی ادا کرد. همین که آقای صمدی توانستند اثری را خلق و مردم آن را بهطور کامل درک کنند، خیلی ارزشمند است.
دختر شهید بابایی ادامه داد: «در مورد این مساله که میگفتند برخی قصهها و آدمهای «شوق پرواز» غیرواقعی است، باید بگویم که خود آقای صمدی هم گفته بودند که شخصیت سعید خجستهفر، مابهازای حقیقی ندارد و آنچه در تمامی دوستان عباس بوده، در شخصیت سعید (با بازی شهرام حقیقتدوست) خلاصه شده است. سعید، چکیده و خلاصه دوستان و اطرافیان عباس است تا دیگر نیاز نباشد داستان به سراغ تکتک شخصیتها و اطرافیان او برود.»
سلما بابایی همچنین در مورد تحقیقات پیش از پروژه مرحوم صمدی گفت: «آقای صمدی در جریان این سریال با خانواده و همچنین مادر من (مرحومه ملیحه حکمت) دیدار داشتند و مشورتهایی هم گرفتند. بعد از اینکه وارد فیلمسازی هم شدم، پدرانه در کنار من بودند و مشورت میدادند ولی متاسفانه نتوانستیم دیگر از حضورشان بهرهمند شویم.»
دختر شهید بابایی همچنین ادامه داد: «آقای صمدی، پیش از ساخت این پروژه در مورد شهید بابایی شناخت داشتند، ولی بعد از اینکه روایت دقیقتری از زندگی پدرم را شنیدند؛ نسبت به ساخت این سریال مصممتر شدند. حقیقتا برای این کار، تمام توانشان را گذاشتند و همه سازندگان این سریال با عشق و علاقه کار کردند. از سریال «شوق پرواز»، صحنههای نابی باقی مانده است که میتوان حضور شهید بابایی را در برخی از این سکانسها حس کرد و همین مساله بر خروجی کار اثر گذاشت.»