گزارش «فرهیختگان» از جشنوارۀ فیلم دهوک

جشنواره دهوک در هشت روز برگزار می‌شود. بازه زمانی‌اش تقریباً در حد و اندازه جشنواره سینما حقیقت است. برگزار‌کنندگان جشنواره می‌گویند تمرکز اصلی این دوره بر مسائل جهانی و منطقه‌ای حیاتی نظیر خشکسالی و تغییرات آب و هوایی متمرکز خواهد بود.

  • ۵ ساعت قبل
  • 00
گزارش «فرهیختگان» از جشنوارۀ فیلم دهوک

اقلیم کردستان؛ زیرزمین سینمای ایران؟

اقلیم کردستان؛ زیرزمین سینمای ایران؟

مهر امسال در جشنواره سلیمانیه عراق، بیش از آنکه عراقی‌ها حضور داشته باشند این بازیگران ایرانی بودند که روی فرش قرمز جشنواره عراقی راه می‌رفتند. نرگس محمدی، فریبا نادری، علی اوجی و سمیرا حسن‌پور در اختتامیه جشنواره سلیمانیه حضور پیدا می‌کنند، در همان حوالی تلویزیون «روداوِ» کردستانِ عراق با نرگس محمدی صحبت می‌کند و درباره نقش «ستایش» از او سؤالاتی می‌پرسد، سریالی که درصد محبوبیت بالایی در بین مردم مناطق کردنشین عراق دارد. چند روزی از این جشنواره نمی‌گذرد و روداو به سراغ جعفر دهقان می‌رود و با شخصیت پوتیفار درباره «یوسف پیامبر» گفت‌وگو می‌کند. همه‌چیز بر مبنای منطقِ سرگرمی پیش می‌رود.
«ستایش» و «یوسف پیامبر» برای مخاطبان کردستانِ عراق جذابند و رسانه‌های آن منطقه و جشنواره‌هایشان تولیدات پر مخاطب را پوشش می‌دهند. تا اینجای داستان همه چیز عادی‌ است تا اینکه 360 کیلومتر از سلیمانیه فاصله بگیریم و به سمت شمال غرب حرکت کنیم. 4 ساعت و 10 دقیقه که از سلیمانیه فاصله بگیریم به دهوک می‌رسیم. در یکی از شمالی‌ترین نقاط عراق و در 70 کیلومتری تقاطع مرزی بین عراق، ترکیه و سوریه. همانجایی که هر چه پیش‌تر می‌روید ناهمواری‌ها هم بیشتر می‌شود. در میانه همان ناهمواری‌ها، جشنواره‌ای برگزار می‌شود با نام شهر محل برگزاری‌اش، هر ساله و در همین حوالی، فرش قرمزش را پهن می‌کند. جشنواره‌ای که تفاوتی جدی با جشنواره سلیمانیه دارد و فیلم‌های حاضر در آن هم زمین تا آسمان با فیلم‌های سلیمانیه متفاوت است. اصلاً چرا لقمه را دور سر بچرخانیم، در جشنواره سلیمانیه برندگان جایزه عمدتاً محصولات مجوز گرفته‌ داخلِ کشور هستند و در دهوک زمین بازی به طور کامل در دست فیلم‌های زیرزمینی و بدون مجوز است. در یک قلم از این موارد در جایزه امسال دهوک فیلم جعفرپناهی هم اکران می‌شود تا نزدیک‌ترین اکرانِ «یک تصادف ساده» به مرز‌های ایران، در حدود 350 کیلومتری نزدیک‌ترین مرز کشور با دهوک باشد. با این همه «یک تصادف ساده» یک فیلم از انبوه آثار زیرزمینی و بی‌مجوزی که در چند سال اخیر در جشنواره فیلم دهوک اکران شده است. اما ماجرا جشنواره دهوک چیست؟

هر چه از دهوک فاصله بگیرید، اوضاع فرق می‌کند

جشنواره دهوک در هشت روز برگزار می‌شود. بازه زمانی‌اش تقریباً در حد و اندازه جشنواره سینما حقیقت است. برگزار‌کنندگان جشنواره می‌گویند تمرکز اصلی این دوره بر مسائل جهانی و منطقه‌ای حیاتی نظیر خشکسالی و تغییرات آب و هوایی متمرکز خواهد بود. با این همه در لیستِ اکران جشنواره دهوک حضور جعفر پناهی با فیلم سیاسی «یک تصادف ساده» قابل مشاهده است که نشان از تمرکز این جشنواره بر مسائل زیست محیطی دارد(!) البته اوضاع جشنواره دهوک تنها امسال تا این حد سیاسی- زیست‌محیطی نبوده است. سال گذشته هم 27 فیلمِ کوتاه، مستند و فیلم بلند در دهوک از ایران در جشنواره عراقی پذیرش گرفتند که تنها 2 اثر در میان آن همه مجوز ساخت در ایران داشتند و باقی تولیدات یا زیرزمینی ساخته شده‌اند یا محصولات چند ملیتی هستند که بیرون از مرز‌های کشور فیلمبرداری‌شان انجام شده. این یعنی جشنواره دهوک بدل شده است به حیاط خلوتی برای عمده آثاری که خارج از چهارچوب‌های فرهنگی و سینمایی کشور تولید شده‌اند و عمدتاً مایه‌های سیاسی دارند. به عنوان مثال در جشنواره دهوک امسال هم همین قاعده‌ زیرزمینی و بدون مجوز بودن آثار ادامه دارد. 5 فیلم از 7 تولید حاضر در جشنواره دهوک مجوز ساخت در ایران نداشتند. منطق جشنواره دهوک برای پذیرش این دست آثار، بها دادن به تولیدات کارگردانان کُرد در سرتاسر جهان است و پوشش دادن تمام تولیدات کُرد زبان‌هاست با این همه سؤال پیش می‌آید که دقیقاً حضور فیلمی مثل «یک تصادف ساده» در این بین چه توجیهی دارد؟ آیا فیلم جعفر پناهی توسط یک کُرد زبان ساخته شده است؟ آیا درباره مسائل زیست محیطی و گرمایش جهانی‌ است؟ آیا فیلم درباره مناطق کُردنشین است؟ پاسخ هیچ‌کدام از این سؤالات مثبت نیست. حالا بیاید برای اینکه موضوع دقیقاً شرح داده شود، بیاییم شرایط را عکس کنیم؛ مثلاً در جشنواره فیلم فجر فیلمی اکران و پخش شود که بر ضد سیاست‌های آن منطقه از عراق باشد؟ چه اتفاقی رخ می‌داد؟ آیا اولین واکنش‌ها از سوی نمایندگان مجلس در داخل مرز‌ها و جامعه هنرمندان کشور رقم نمی‌خورد؟ آیا بحث این پیش نمی‌آمد که روابط همسایگی در حال خدشه‌دار شدن است؟ موضوع اینجاست که در شرایط مشابه، تمام ارکان هنر و فرهنگ کشور مجبور به عذرخواهی می‌شدند که چرا به کشور برادر و دوست توهینی صورت گرفته. با این همه جشنواره دهوک نه تنها فضا را برای فیلمی موهن باز می‌کند، بلکه پشتِ حمایت از برخی فیلمسازان پنهان می‌شود و فیلم‌های بدون مجوزی که عمدتاً زمینه‌های سیاسی دارند را در جشنواره‌شان اکران می‌کند.

جایزه هم بی‌تأثیر نیست!

داستان اصلی اینجاست که سینمای زیرزمینی تنها به جایزه دلاری جشنواره‌های مختلف زنده است و طبعاً چرخه سینمای زیرزمینی در شرایطی زنده خواهد ماند که بتواند از نظر مالی خودش را تأمین کند، بر همین اساس مبلغ جایزه 10 و 5 هزار دلاری جشنواره دهوک و جوایز 4 و سه هزار دلاری آن برای دیگر بخش‌ها، چرخه را برای فیلم‌های زیرزمینی می‌چرخاند. به نوعی تأمین مالی فیلم‌های متوسط و درجه سه‌ زیرزمینی و محصولات تولید شده با کشور‌های دیگر را تأمین می‌کند و به این سینمای حاشیه‌ای تنفس مصنوعی می‌دهد. در شرایطی که جشنواره‌های اصلی جهان هم دیگر از موج پرداختن به سینمای زیرزمینی ایران در حال عبور هستند و کیفیت پایین آثار، باعث شده جشنواره‌های خارجی بین کیفیت فنی تولیداتشان و نگاه‌های سیاسی در انتخاب نگاه سیاسی به شک بیفتند. از طرفی برای فیلمساز‌های زیرزمینی هم این موضوع که بیشترین میزان جایزه جشنواره دهوک دو برابر جشنواره جهانی فیلم فجر است هم چندان در انتخاب جایزه دهوک بی‌تأثیر نیست. با این همه و با وجود فیلم‌های ایرانی، در نهایت جایزه اصلی جشنواره دهوک می‌رسد به محصول مشترک سینمای عربستان و اردن و چند کشور دیگر حاشیه خلیج‌فارس و دست تولیدات ایرانی خالی می‌ماند؛ هرچند که در بخش‌های جانبی چند اثر از این تولیدات جایزه‌های حاشیه‌ای کسب می‌کنند.
در شرایطی که جامعه شمال عراق و اقلیم کردستان عراق تصویرش از سینمای ایران، تصویر «ستایش» و «یوسف پیامبر» است و تولیدات عباس کیارستمی به‌عنوان الگوی فیلمساز‌های آن منطقه شناخته می‌شود. تصویری که حالا در بی‌عملی ما در برگزاری جشنواره‌های منطقه‌ای با فیلم‌های پناهی و تولیدات درجه چندم و آماتور جایش پر می‌شود. تصویری که مشخصاً بویی از سینمایی که مردم آن را دوست داشته‌ باشند نبرده است.

پارادوکس دهوک؛ از نفوذ فرهنگی تا سیاست‌زدگی سینمایی

​بررسی حضور سینمای ایران در اقلیم کردستان عراق، از یک واقعیت دوگانه پرده برمی‌دارد که در مرز میان «دیپلماسی عمومی» و «تقابل سیاسی» در نوسان است. رصد رویداد‌های هنری در شهر‌های سلیمانیه و دهوک، نشان می‌دهد که چگونه تصویر ایران در فاصله چندصد کیلومتر، از یک قدرت فرهنگی محبوب به ابزاری برای نمایش‌های زیرزمینی تغییر ماهیت می‌دهد.

1 - تضاد کارکردی سلیمانیه و دهوک
​درحالی‌که جشنواره سلیمانیه بر مبنای «منطق سرگرمی» و «قرابت‌های توده‌ای» بنا شده و با دعوت از ستارگان سریال‌های پرمخاطبی چون ستایش و یوسف پیامبر، نفوذ نرم تولیدات رسمی ایران را به نمایش می‌گذارد، جشنواره دهوک مسیری کاملاً متفاوت را در پیش گرفته است. در دهوک، سینما از فرم هنری و مردمی خود خارج شده و به یک «بیانیه سیاسی» بدل گشته است. آمار‌ها نشان‌دهنده یک شکاف عمیق است: اکران آثاری که اکثریت آن‌ها فاقد مجوز ساخت از داخل ایران هستند، ثابت می‌کند که دهوک نه یک ویترین فرهنگی، بلکه یک «پناهگاه سیاسی» برای آثار زیرزمینی است.

2 - تناقض در شعار و عمل
​یکی از نکات کلیدی این گزارش، تناقض آشکار میان اهداف اعلامی و عملکرد اجرایی جشنواره دهوک است. در‌حالی‌که برگزارکنندگان مدعی تمرکز بر مسائل اقلیمی، خشکسالی و سینمای کُردزبان هستند، حضور فیلم‌هایی نظیر اثر جعفر پناهی که فاقد هر سه ویژگی است، نشان‌دهنده یک «استاندارد دوگانه» است. این رفتار ثابت می‌کند که برچسب‌های زیست‌محیطی و قومیتی، تنها پوششی برای اکران آثاری است که هدف‌گذاری آن‌ها نه هنر، بلکه چالش با حاکمیت فرهنگی ایران است.

3 - اقتصاد جایزه و تنفس مصنوعی به سینمای حاشیه‌ای
​بخش مهمی از استمرار این جریان، مدیون سازوکار مالی جشنواره‌های منطقه‌ای است. جوایز دلاری دهوک که در برخی موارد از جشنواره‌های طراز اول ایران نیز فراتر می‌رود، عملاً به‌عنوان یک موتور محرک برای سینمای زیرزمینی عمل می‌کند. این مبالغ، هزینه‌های تولید آثار آماتور و درجه‌چندمی را تأمین می‌کنند که به دلیل ضعف مفرط تکنیکی، دیگر جایی در فستیوال‌های معتبر جهانی ندارند. در واقع، دهوک با اهدای این جوایز، به جریانی که در حال افول است، «تنفس مصنوعی» می‌دهد تا چرخه تولیدات بدون مجوز همچنان زنده بماند.

4- فرسایش تصویر ملی در غیاب کنشگری
​در نهایت، آنچه از این گزارش برمی‌آید، هشدار نسبت به «تغییر ذائقه» و «تخریب برند» سینمای ایران در منطقه است. در شرایطی که مردم اقلیم کردستان همچنان سینمای ایران را با میراث عباس کیارستمی و درام‌های خانوادگی محبوب می‌شناسند، انفعال در برگزاری جشنواره‌های منطقه‌ای قدرتمند، فضا را برای روایت‌های تک‌بعدی و سیاسی باز کرده است. اگر این روند ادامه یابد، تصویر فاخر و هنری ایران در ذهن همسایگان، جای خود را به آثاری خواهد داد که نه از دل فرهنگ مردم، بلکه از دل بازی‌های سیاسی برخاسته‌اند.

نظرات کاربران