یک ورزشکار پناهنده که کنش سیاسی هم داشت به کشور بازگشت

بازگشت عاطفه احمدی می‌تواند آغازگر موجی از بازگشت ایرانیان باشد؛ کسانی که اقدام فاحشی علیه امنیت ملی در کارنامه ندارند و صرفاً متأثر از برخی هیجانات مقطعی درخواست پناهندگی داده‌اند. این افراد سرمایه انسانی کشورند. استعدادشان و تجربه‌شان می‌تواند در داخل کشور چندبرابر ارزش پیدا کند.

  • ۳ ساعت قبل
  • 00
یک ورزشکار پناهنده که کنش سیاسی هم داشت به کشور بازگشت

عاطفه در آغوش ایران

عاطفه در آغوش ایران

فرهیختگان: عاطفه احمدی، اسکی‌باز برجسته ایرانی و تنها زن حاضر در کاروان ایران در المپیک زمستانی پکن، پس از حدود سه سال زندگی در آلمان و رقابت زیرپرچم این کشور، با انتشار پستی در اینستاگرام از بازگشت دائمی خود به ایران خبر داد. او نوشت: «من در کشورم ایران حضور دارم، قطعاً کشورم، خاکم، وطنم امن‌ترین جای دنیا برای من هست.» او اضافه کرد که با «حمایت و کمک‌های مقام معظم رهبری به کانون گرم خانواده» برگشته است.
احمدی که در مسابقات آناتولی‌کاپ، موفق به کسب مدال طلای اسکی آلپاین در 16 سالگی شده و نخستین طلای برون‌مرزی زنان ایران را به دست آورده بود با یک جمله ساده، بزرگ‌ترین پیام ممکن را به همه ایرانیان خارج از کشور داد: «وطنم امن‌ترین جای دنیا برای من است.» این جمله فقط احساس شخصی یک ورزشکار نبود؛ واقعیتی بود که او بعد از سه سال تجربه تلخ مهاجرت به آن رسید. واقعیت این است که درِ خانه باز است مگر برای کسانی که خودشان کلید را شکسته و به دشمن داده‌اند. 

بن‌بست اپوزیسیون

بازگشت احمدی نشانه‌ای روشن است از اینکه در کمپین‌ها خارج‌نشین ضدایرانی خبری نیست و مادری به نام وطن همچنان گرم‌ترین آغوش را به روی فرزندانش گشوده است. سه سال زندگی در خارج از کشور به احمدی نشان داد پیوستن به کمپین‌های پرسروصدا و تو خالی اپوزیسیون برای ورزشکاران و هنرمندان مسیری جز «بن‌بست» نیست. او که باسابقه حضور در المپیک، ایران را ترک کرده بود در آلمان نه‌تنها پیشرفت چشمگیری نکرد؛ بلکه عملاً از چرخه رقابت‌های جدی کنار گذاشته شد. او در این مدت درک کرد که اغلب شعار‌های رنگارنگ اپوزیسیون تنها در حد وعده می‌ماند و واقعیت چیزی جز انزوا، مشکلات مالی و ازدست‌رفتن هویت حرفه‌ای نیست.
بازگشت عاطفه احمدی می‌تواند آغازگر موجی از بازگشت ایرانیان باشد؛ کسانی که اقدام فاحشی علیه امنیت ملی در کارنامه ندارند و صرفاً متأثر از برخی هیجانات مقطعی درخواست پناهندگی داده‌اند. این افراد سرمایه انسانی کشورند. استعدادشان و تجربه‌شان می‌تواند در داخل کشور چندبرابر ارزش پیدا کند. 

ترس‌زدایی از بازگشت

بسیاری از ورزشکاران و هنرمندانی که از ایران رفته‌اند، از بازگشت می‌ترسند. کسانی که صرفاً مهاجرت ورزشی یا هنری کرده‌اند و اقدامی فاحشی علیه امنیت ایران نداشته‌اند، نباید نگرانی خاصی از برخورد قضایی داشته باشند. بخش بزرگ‌تر این ترس را اما اپوزیسیون خارج‌نشین، تروریست‌ها و حلقه‌های امنیتی وابسته به غرب به‌طور عمدی ایجاد و تقویت می‌کنند. این گروه‌ها به‌خوبی می‌دانند هر ایرانی که به کشور بازگردد ضربه‌ای مستقیم به پروژه ایران‌هراسی آن‌ها وارد می‌کند. بنابراین با بزرگ‌نمایی و شایعه‌پراکنی در مورد تبعات بازگشت به ایران تلاش می‌کنند فرد مهاجر را در خارج نگه دارند و از او برای پروژه‌شان استفاده کنند.
وقتی ورزشکار یا هنرمندی در غرب بیکار می‌ماند و با مشکلات مالی روبه‌رو می‌شود، همین گروه‌ها او را به کمپین‌های ضدایرانی وارد کرده، مصاحبه‌های جهت‌دار می‌گیرند و در عوض به آن‌ها وعده پوچ در مورد تأمین هزینه‌های زندگی می‌فروشند. دلیل تلاش برای نگهداری هنرمندان و ورزشکاران خارج‌شده صرفاً همین سوءاستفاده ارزان سیاسی است. 

چوب حراج به حرفه و تخصص

احمدی زمانی ایران را ترک کرد که حضورش در المپیک پکن او را به نماد موفقیت زنان ورزشکار ایرانی تبدیل کرده بود. اما در آلمان با همه امکاناتی که تصور می‌کرد در انتظارش است، عملاً هیچ‌دستاورد قابل‌توجهی نداشت؛ نه مدال مهمی، نه حضور در رویداد‌های بزرگ و نه حتی تداوم پیشرفت فنی. سه سال بهترین دوران ورزشی یک اسکی‌باز حرفه‌ای به هدررفت. این تجربه برای بسیاری از ورزشکاران ایرانی دیگر که طی سال‌های اخیر پناهنده شده‌اند تکرار شده است. آن‌ها ‌می‌روند به امید امکانات بهتر، مربیان سطح بالاتر و حمایت مالی؛ اما در عمل با تبعیض، بی‌توجهی و حتی سوءاستفاده مواجه می‌شوند. وقتی زیر پرچم کشور میزبان هم رقابت می‌کنند، اغلب به‌عنوان ورزشکار درجه چندم دیده می‌شوند و جایی در تیم‌های اصلی پیدا نمی‌کنند. داستان هنرمندان مهاجر هم تفاوت چندانی با ورزشکاران ندارد.
بسیاری از بازیگران و اهالی هنر که طی سال‌های اخیر از کشور رفته‌اند در خارج از ایران با انزوای کامل مواجه شده‌اند. سالن‌های اجرای کوچک، اجبار به تغییر سبک برای جلب‌توجه مخاطب، مشکلات اقامت و وابستگی مالی به گروه‌های اپوزیسیون آورده خروج از کشور برایشان بوده است. برخی از آن‌ها که روزی در ایران ستاره بودند حالا در غربت به دنبال کار معمولی می‌گردند یا مجبورند در برنامه‌های سیاسی شرکت کنند تا هزینه زندگی‌شان تأمین شود. 

پل امن بازگشت

یکی از بهترین راه‌ها برای کاهش ترس ایران دوستان نه آن‌هایی که اقدام ساختاری علیه کشور کرده‌اند، این است که نهاد‌های مسئول خود به‌عنوان «میانجی» و «ضامن بازگشت» عمل کنند. همین که یک ورزشکار یا هنرمند بداند می‌تواند از مسیر رسمی و با تضمین نهاد‌های مسئول به کشور بازگردد، بزرگ‌ترین مانع روانی را از بین می‌برد. این مسیر رسمی، همچنین دست اپوزیسیون خارج‌نشین را برای شایعه‌پراکنی و ترساندن می‌بندد.
حالا که عاطفه احمدی با اشاره صریح به «حمایت و کمک‌های مقام معظم رهبری» بازگشته، یعنی این مسیر به‌صورت ساختاریافته و علنی برای دیگران هم باز است. ایران خانه همه ماست و کسی که در ساختار امنیتی ضدایرانی حل نشده باید بداند از بازگشتش جلوگیری نمی‌شود. این پیام باید علاوه بر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بار‌ها از زبان خود ورزشکاران و هنرمندان بازگشته تکرار شود تا ترس القایی اپوزیسیون از بین برود. 

استثنا هم داریم

علی‌رغم باز نگه‌داشتن باب بازگشت باید یک استثنای روشن و غیرقابل‌مذاکره قائل شد. همه مهاجرت‌ها و احیاناً اعلام پناهندگی‌ها یکسان نیستند. برخی افراد در خارج از کشور به ابزار اصلی پروژه‌های تبلیغاتی و امنیتی علیه ایران تبدیل شدند. قطعاً کسانی که با ایجاد تصویر غلط از توان اپوزیسیون برای به خیابان کشیدن مردم، به رژیم صهیونیستی و آمریکا چراغ‌سبز نشان دادند تا جنگ را به ایران تحمیل کنند و بیش از هزار نفر از هم‌وطنانمان را به شهادت برسانند، جایی در ایران ندارند.
کسانی که صراحتاً از حمله نظامی به ایران حمایت کردند، در کنار نتانیاهو و ترامپ، دستشان به خون مردم آلوده است. حکایت این جماعت از بقیه جداست. مثلاً فردی که زمانی در ایران بود می‌گفت حاضر است 80 میلیون ایرانی را فدای زندگی فرزندش کند، عملاً به نهاد‌های امنیتی غرب اعلام کرد آماده همکاری علیه کشورش است. این فرد که از حمله رژیم صهیونیستی به ایران حمایت کرد، دیگر نمی‌تواند مشمول پروژه بازگشت بی‌قیدوشرط شود. کنش‌های این فرد و امثال او، بخشی از یک پازل بزرگ‌تر بود که هدفش ایجاد آشوب داخلی و مشروعیت‌بخشی به تجاوز خارجی بود. برای این دسته بازگشت باید با محاکمه عادلانه و متناسب با میزان خسارتی که به کشور وارد کرده‌اند همراه باشد. نمی‌توان کسانی را که آگاهانه در ریخته‌شدن خون هم‌وطنانشان نقش داشته‌اند با کسانی که صرفاً به امید زندگی بهتر رفته‌اند یکسان دانست. این تمایز برای حفظ اعتماد عمومی به پروژه بازگشت هم ضروری است.
اگر مردم ببینند افرادی با دست‌های آلوده بدون‌مجازات به کشور بازمی‌گردند اعتمادشان به کل پروژه بازگشت خدشه‌دار می‌شود و چه‌بسا سایرین نیز این تصمیم را بگیرند که برای کسب درآمد وارد پروژه‌های ضدایرانی شده و در ادامه درخواست بازگشت بدون‌هزینه بدهند. 

نظرات کاربران