مدارس استثنایی ۷ گروه آسیبدیده را شامل میشوندبر اساس گفتههای سرپرست سازمان بهزیستی از حیث سرانه فضای آموزشی باید ۲۸ متر سرانه برای هر دانشآموزان استثنایی وجود داشته باشد. در حوزه توانبخشی نسبت نیروی توانبخشی به دانشآموزان هماکنون یک به ۱۶۰ نفر است که استاندارد آن باید به یک نیروی توانبخشی به ۲۵ دانشآموز باشد.
فراموششدگان آموزش ویژه؛ هر یک توانبخش، ۱۶۰ دانشآموز!

«دانشآموزان با نیازهای ویژه». این عنوانی است که مسئولان آموزشوپرورش یا بهزیستی برای تعریف از طیف خاصی از دانشآموزان به کار میبرند. طیف گستردهای از دانشآموزان که با انواع اختلالات روانی و رفتاری یا معلولیت جسمی درگیر هستند و به دلیل همین درگیری، نظام آموزشی کشور با احصاء و تقریباً جداسازی این دانشآموزان از سایر دانشآموزان عادی، نیازهای آموزشی مرتبط با این طیف را براساس شرایط ذهنی و جسمیشان پاسخ میدهد.
آخرین آمار منتشرشده میگوید آموزشوپرورش استثنایی کشور ۸۳ هزار دانشآموز، ۱۷ هزار فراگیر در مدارس عادی و ۲۲ هزار نیرو دارد. همچنین دانشآموزان با نیازهای ویژه یا همان دانشآموزان مدارس استثنایی در یک هزار و ۸۰۰ واحد آموزشی کشور تحصیل میکنند. باتوجهبه تعداد مدارس و دانشآموزان با نیازهای ویژه میتوان گفت که تقریباً به طور متوسط در هر مدرسه استثنایی 50 کودک تحصیل میکند. طبق گفته وزیر آموزشوپرورش خدماتی که به یک دانشآموز با نیازهای ویژه ارائه میشود معادل پنج دانشآموز عادی هزینه دارد. براساس برآوردها نیز تا سال گذشته در ایران 3 درصد دانشآموزان در گروه کودکان با نیازهای ویژه یا همان کودکان استثنایی جای میگرفتند. یعنی حدود ۵۰۰ هزار کودک در سنین مدرسه از گروه کودکان استثنائی هستند.
به گفته سرپرست سازمان بهزیستی کشور پس از راهاندازی سازمان آموزشوپرورش استثنایی از سال ۱۳۷۰ به بعد، رشد ۱۷ برابری آموزش کودکان با نیازهای ویژه را شاهد بودیم. اما حداقل ۳۳ درصد کودکان استثنایی تحت پوشش آموزشوپرورش قرار نمیگیرند و بیش از ۵۰ درصد دوره پیشدبستانی را نمیگذرانند. آمار سازمان ملل متحد نیز ۱۵ درصد نرخ شیوع معلولیت را نیز نشان میدهد.
بر اساس گفتههای سرپرست سازمان بهزیستی، اما واقعیت میدانی نشان میدهد که ما در جامعه ایران آمار دقیقی از وضعیت دانشآموزان دارای نیاز ویژه نداریم؛ چرا که غربالگریهایی که انجام میشود عمدتاً بهموقع نیست و یا اینکه میان دستگاههایی که وظیفه غربالگری دانشآموزان را دارند، هماهنگی کافی وجود ندارد. آموزش و پرورش توسط سازمان آموزشوپرورش کودکان استثنایی طرح سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی را در بدو ورود به دبستان اجرا میکند؛ بهزیستی نیز غربالگری تنبلی چشم را در ۴ سالگی و وزارت بهداشت و درمان از بدو تولد طرح آبکار را به انجام میرساند؛ اما به دلیل عدم هماهنگی بین این سازمانها، سامانه یکپارچه غربالگری و شناخت جامعه هدف بهمنظور مداخلات بهنگام طلایی وجود ندارد.
مدارس استثنایی کشور تنها 7 گروه آسیبدیده را شامل میشوند
در حال حاضر در سازمان آموزشوپرورش استثنایی کشور ۷ گروه آسیبدیده بینایی، شنوایی، جسمی - حرکتی، چندمعلولیتی، ذهنی، اوتیسم و مشکلات ویژه یادگیری تحت پوشش قرار دارند، این در حالی است که مطالعات انجامشده در سطح بینالمللی بعضاً تا ۲۳ گروه از دانشآموزان با نیاز ویژه را تحت پوشش آموزشوپرورش قرار میدهد. بهعنوانمثال گروه دانشآموزان دارای اختلال گفتار زبان، گروه دانشآموزان دارای نارسایی توجه و بیشفعال، گروه دانشآموزان دارای اختلال طیف اوتیسم که در زیرمجموعه اختلال رفتاری تعریف شدهاند و باید مستقل دیده شوند، گروه دانشآموزان دارای مشکلات سلامت مثل دانشآموز سرطانی بستری در بیمارستان یا دارای بیماریهای خاص، گروه دانشآموزان دارای آسیبهای اجتماعی، کودکان کار، کودکان خیابانی و از جمله گروههایی هستند که میتوانند تحت پوشش سازمان آموزشوپرورش کودکان استثنایی قرار بگیرند؛ اما درحال حاضر بیش از ۷ گروه از دانشآموزان تحت پوشش نیستند.
در این میان اما ناگفته نماند که طرفداران ایده طرح آموزش فراگیر باتوجهبه سند تحول بنیادین آموزشوپرورش کشور معتقدند در راستای عدالت آموزشی است؛ حق تحصیل تمام کودکان فارغ از هرگونه تفاوتهای فردی و نیازهای شخصی است. در متن سند تحول بنیادین آموزشوپرورش به طور صریح و روشن آمده است که «آموزشوپرورش برای همه» باید بهعنوان یک اصل در نظام آموزشوپرورش ایران پذیرفته شود. منظور از تفاوت میان دانشآموزان در این نوع از آموزش، شرایطی از قبیل: معلولیتهای جسمی و حرکتی؛ معلولیتهای بینایی و شنوایی، معلولیتهای یادگیری، اختلالات طیف اوتیسم، اختلالات رفتاری، کمتوانی ذهنی، تفاوتهای زبانی و فرهنگی است. این آموزش نقطه مقابل آموزش بهصورت جداسازی است. موافقان رویکرد جداسازی نیز بر این باورند که دانشآموزانی با نیازهای ویژه باید از دانشآموزان عادی جدا و در مدارس یا کلاسهای دیگر مشغول به تحصیل شوند. آنچه درحال حاضر در نظام آموزشی ما درحال اجراست؛ اجرای نصفهونیمه از طرح آموزش فراگیر و آموزش جداسازی شده است. در مدارس استثنایی شاهد آن هستیم که دانشآموزان با نیازهای ویژه تنها در 7 طیف جداسازی شدهاند. یعنی گاهی اوقات دانشآموزان اوتیسمی که با مشکل ارتباطات با افراد دیگر و اختلال یادگیری مواجه هستند، با دانشآموزانی در یک کلاس قرار دارند که از مشکل کمبینایی یا کمشنوایی رنج میبرند و بهره هوشی بالاتری دارند. مشکل برقراری ارتباطات بین این دو گروه مکرراً از سوی خانوادههای دارای دانشآموز اوتیسمی یا دارای اختلال مرزی به خبرنگار «فرهیختگان» گزارش شده است و خانوادههای کودکان اوتیسمی یا کودکان دارای اختلالات مرزی در شهرستانها با چالشهای زیادی دررابطهبا حضور فرزندانشان در مدارس استثنایی مواجهند. در سوی دیگر ماجرا نیز اختلاط دانشآموزان طیف اوتیسم یا اختلال مرزی در مدارس عادی باعث عموماً در شهرستانها، باعث انزوای بیشتر این دانشآموزان شده است و همین امر بر سرعت یادگیری دانشآموز نیز تأثیر گذاشته بود.
هر یک توانبخش، 160 دانشآموز
البته به جز بیشترشدن دستهبندیهای دانشآموزان با نیازهای ویژه، توجه به استانداردسازیهای نیروی انسانی، بودجه فضا و تجهیزات موارد دیگری است تا از این طریق کیفیت و عدالت آموزشی در نظام آموزشوپرورش استثنایی ارتقا پیدا کند. بر اساس گفتههای سرپرست سازمان بهزیستی از حیث سرانه فضای آموزشی باید ۲۸ متر سرانه برای هر دانشآموزان استثنایی وجود داشته باشد؛ درحالیکه هم اکنون ۱۱ متر سرانه فضای آموزشی وجود دارد. وسایل و تجهیزات آموزشی، پرورشی، ورزشی و توانبخشی ۱۰۵ نوع است که بیش از ۸۰ هزار وسیله را شامل میشود. این در حالی است کمتر از ٣٠ درصد دانشآموزان این تجهیزات را در اختیار دارند. در حوزه توانبخشی نسبت نیروی توانبخشی به دانشآموزان هماکنون یک به ۱۶۰ نفر است که استاندارد آن باید به یک نیروی توانبخشی به ۲۵ دانشآموز باشد. بنابراین ما هماکنون دستکم ۱۲ هزار نیروی متخصص معلم و توانبخش در حوزه آموزشوپرورش کودکان استثنایی نیاز داریم تا تعلیم و تربیت این دانشآموزان به سطح استانداردهای لازم ارتقا پیدا کند.
گزارش مرتبط «نیاز به بازنگری در محتوای کتب درسی دانشآموزان استثنایی» را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
مطالب پیشنهادی











