نیروی ضربه ضدتروریسم به رهبری حسام الاستالدر دهه ۶۰ شمسی، رژیم برای تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین، ساختارهایی محلی با نام «شوراهای روستایی همپیمان» ایجاد کرد؛ ساختارهایی که باید نقش پلیس محلی را ایفا میکردند و در برابر نفوذ نیروهای ملیگرا سد میساختند و بدین صورت تا حدودی به اهداف خود دستیافت. اکنون نیز در غزه، ارتش و شینبت با خانوادهها و قبایل مشکلساز تماس گرفتهاند و آنها را تشویق به ایجاد نیروها امنیت محلی میکنند.
آسمانخراش بهجای ویرانه؛ قاچاقچی بهجای حماس

ساره کاظمی:در دل ویرانههای نوار غزه، جایی که بوی باروت و خاکستر در هوا پیچیده، نبردی موازی علیه مردم غزه و نیروهای مقاومت در جریان است که نه در میدانهای نظامی و با تانکهای سنگین، بلکه در لایههای پنهان جامعه و با سلاحهای سبک بین قبایل، شبکههای تبهکاری و نیروهای شبهنظامی برای رسیدن به هدف بزرگتر شکل گرفته است. در خرداد ۱۴۰۴ نتانیاهو اعلام کرد: «ما قبایل مخالف حماس را فعال کردیم. این کار جان سربازان ما را نجات میدهد.» این اعتراف، پس از اظهارات آویدور لیبرمن، رهبر اپوزیسیون، مبنی بر ارسال سلاح به خانوادههای جنایتکار در غزه مطرح شد و نشان داد که این جبهه جدید حاصل راهبرد تازه اسرائیل است و شامل حمایت مستقیم و غیرمستقیم از گروههای میلیشیا بهعنوان بخشی از طرحی به نام «غزه جدید» میشود. حمایت اسرائیل از گروههای محلی، ریشهای تاریخی دارد. در دهه ۶۰ شمسی، رژیم برای تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین، ساختارهایی محلی با نام «شوراهای روستایی همپیمان» ایجاد کرد؛ ساختارهایی که باید نقش پلیس محلی را ایفا میکردند و در برابر نفوذ نیروهای ملیگرا سد میساختند و بدین صورت تا حدودی به اهداف خود دستیافت. اکنون نیز در غزه، ارتش و شینبت با خانوادهها و قبایل مشکلساز تماس گرفتهاند و آنها را تشویق به ایجاد نیروها امنیت محلی میکنند. بر اساس گزارش اسکاینیوز و جروزالمپست، اسرائیل از دستکم چهار خانواده و طایفه بزرگ حمایت مالی و نظامی کرده، این روند، عملاً غزه را وارد مرحلهای از جنگ امنیتی غیررسمی کرده است. چند نمونه از گروههای تحت حمایت رژیم اسرائیل که در دو سال گذشته به وجود آمدهاند یا دوباره فعال شدهاند به این شرح هستند:
گروه شبهنظامی نیروهای مردمی
این گروه برای نخستینبار در تابستان ۱۴۰۳ تشکیل شد. رهبر آن، یاسر ابوشباب، از مجرمانی بود که پیش از جنگ به دلیل قاچاق مواد مخدر توسط حماس زندانی شده بود. پس از شروع جنگ و در میان آشفتگی امنیتی، او آزاد شد و گروه را بنیان گذاشت. این گروه در شرق رفح فعالیت میکند. ابوشباب متهم به مسدود کردن کمکها به شمال غزه و ایجاد قحطی بود. وی در ۱۳ آذر 1404 کشته شد. غسان دوهینی، جانشین ابوشباب اعلام شده او نیز از زندانیان قاچاق مواد مخدر بوده است. بر اساس گزارش الجزیره تعداد اعضای این گروه حدود ۳۰۰ تا ۷۰۰ نفر برآورد شده و مجهز به سلاح و پشتیبانی لجستیکی محدودند که بخشی از آن از طریق حمایت اسرائیل و بخشی از طریق غارت منابع محلی و حماس بهدستآمده است. باوجوداینکه این گروه قویترین گروه ضدحماس است؛ اما نفوذ محلیاش محدود و شکننده بوده و مرگ ابوشباب نگرانیهایی برای این مهم به وجود آورده است.
قبیله دغمش
یکی از بزرگترین قبایل غزه که شامل چند شاخه با گرایشهای متفاوت است. برخی شاخهها پیشنهاد همکاری امنیتی با اسرائیل را پذیرفتهاند و در توزیع کمکهای بشردوستانه نقش داشتهاند. دغمشها سابقه طولانی در تجارت غیرقانونی دارند. گزارشها حاکی است که دغمشها در دوران اوج خود حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نیروی فعال و تجهیزات سبک و نیمهسنگین محدود داشته؛ اما پس از سرکوب شدیدشان توسط نیروهای حماس در ۱۴۰۴ نفوذ و توانش بهطور چشمگیر فروریخته و به یک هسته کوچک و کماثر تقلیل یافتهاند.
نیروی ضربه ضدتروریسم به رهبری حسام الاستال
گروهی که پس از آتشبس مهر ۱۴۰۴ بر سرزبانها افتاد و درواقع جدیدترین حرکت اسرائیل برای ایجاد میلیشیا در نوار غزه محسوب میشود. الاستال که سابقاً کارمند اسرائیل و از کارمندهای امنیتی فتح در غزه بوده است در ویدئوهای متعدد خود را «مدافع مردم در برابر حماس» معرفی کرده است. عملکرد گروه او ترکیبی از همکاری امنیتی با ارتش اسرائیل و کنترل خشن محلههاست. این گروه ۱۰۰ نیروی مسلح شده با تجهیزات سبک و تاکتیکی دارد. میزان نفوذ آنها محلی و محدود، اما روبهرشد است؛ چراکه الاستال ادعا میکند نیروی پلیس آینده غزه در هماهنگی با آمریکا است.
نیروی دفاع مردمی شجاعیه به رهبری رامی حلس
این نیروها عمدتاً در خانیونس و مناطق شرقی فعال هستند و متهم به مشارکت در غارت کمکهای مردمی شدهاند. این گروه برخلاف ادعای رهبرانش که خود را نیروی مردمی معرفی میکند، به لحاظ مالی و تجهیزات تاکتیکی کاملاً از سوی اسرائیل پشتیبانی میشود. حدود ۲۰ تا ۵۰ نفر عضو دارد و نفوذ محلی محدود در مناطق شرقی دارد.
بر اساس گزارش اسکاینیوز اسرائیل از طریق تأمین اسلحه، پول نقد، امکانات لجستیکی و حمایت سیاسی، گروههای میلیشیایی در غزه را پشتیبانی میکند. اسکاینیوز و گاردین گزارش دادهاند این گروهها، از جمله نیروهای به رهبری یاسر ابوشباب و خانوادههای قبیلهای همچون دغمش؛ سلاح، خودرو، سوخت و پول دریافت میکنند و در مقابل با حماس مقابله کرده و مسیرهای امدادی را تحت کنترل خود درمیآورند. هدف اصلی اسرائیل، نابودی حماس و تضعیف بیشازپیش حکومت مرکزی غزه و ایجاد ساختار امنیتی محلی وابسته به خود و تثبیت نفوذ در غزه پس از فروپاشی حاکمیت حماس است که بخش کلیدی طرح گستردهتر «غزه ۲۰۳۵» را تشکیل میدهد. طرح غزه جدید یا «غزه ۲۰۳۵» که در اردیبهشت ۱۴۰۳ توسط دفتر نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو معرفی شد، برنامهای بلندپروازانه و جنجالی برای بازسازی نوار غزه پس از ویرانیهای گسترده جنگ است این طرح با عنوان «از بحران به شکوفایی» تصویر آیندهای از غزه ارائه میدهد که شبیه به شهرهای مدرن مانند دبی یا سنگاپور است؛ آسمانخراشهای باریک، مزارع خورشیدی، کارخانههای خودروهای الکتریکی، راهآهن پرسرعت و بنادر تجاری، با هدف تبدیل این منطقه به هاب لجستیکی و صنعتی در خاورمیانه. طرح غزه ۲۰۳۵ به سه مرحله اصلی تقسیم میشود که هر کدام بر پایه نابودی حماس و کنترل امنیتی اسرائیل بنا شدهاند:
مرحله اول: کمکهای بشردوستانه و غیرنظامیسازی (۱۲ماهه)
این بخش تمرکز بر ایجاد «مناطق امن» بدون کنترل حماس، از شمال غزه به سمت جنوب دارد. از همین رو رژیم در تلاش برای فعالسازی هرچه بیشتر گروههای میلیشیایی است. در این مرحله اسرائیل مسئول امنیت است و کمکهای بشردوستانه شامل غذا، دارو، آب تحت نظارت ارتش اسرائیل توزیع میشود. هدف این مرحله خلع سلاح کامل حماس و غیر رادیکالسازی جمعیت غزه از طریق برنامههای آموزشی و فرهنگی است و جزئیات آن شامل ایجاد ایستگاههای بازرسی برای جلوگیری از ورود سلاح و شروع توزیع کمکها با حداقل ۶۰۰ کامیون روزانه است. این مرحله با تخریب کامل زیرساختهای حماس همراه است که منتقدان آن را مقدمهای برای پاکسازی قومی میدانند.
مرحله دوم: بازسازی و نظارت عربی (۵ تا ۱۰ساله)
این مرحله با مشارکت کشورهای عربی مانند عربستان، امارات، مصر، بحرین، اردن و مراکش اجرا میشود. ایجاد سازمان بازسازی غزه که توسط فلسطینیها اداره میشود در دستور کار است؛ اما بودجه آن از نوعی طرح مارشال مشابه کمکهای آمریکا به اروپا پس از جنگ جهانی دوم تأمین میشود. در این قسمت تمرکز بر ساخت زیرساختهاست و جزئیات اقتصادی آن بهگونهای است که غزه بهعنوان مرکز تولید صنعتی و منطقه تجارت آزاد «غزه-عریش-صدرات» شناخته شود و استخراج ۱.۷ میلیارد بشکه نفت ساحلی غزه و گاز طبیعی در دستور کار آن است که طبق گزارش د نیشن، اسرائیل کنترل آن را به دست میگیرد.
مرحله سوم: خودگردانی فلسطینی (پس از ۲۰۳۵)
در این مرحله انتقال قدرت به یک دولت فلسطینی متحد از غزه و کرانه باختری صورت میگیرد؛ اما با شرط غیرنظامی و غیر رادیکال ماندن آن. اسرائیل مسئولیت امنیت منطقه تجارت آزاد را بر عهده میگیرد و حق مداخله علیه تهدیدها را حفظ میکند. با وجود وعده بازسازی و شکوفایی اقتصادی، منتقدان این طرح را نوعی «فانتزی استعماری» میدانند که هدف آن کنترل بلندمدت اسرائیل، بهرهبرداری از منابع طبیعی و نیروی کار ارزان فلسطینیان است، بدون آنکه به حاکمیت واقعی فلسطینیان یا راهحل دو دولتی توجهی شود. علاوه بر این، پیشنهادهایی مانند جابهجایی داوطلبانه یا اجباری حدود ۹۰ هزار خانواده فلسطینی و اختصاص بیش از نیمی از غزه برای ایجاد «مناطق سبز نظامی» نگرانیهای حقوق بشری و بینالمللی را برانگیخته است. در نهایت رژیم با طرحش غزه را به یک منطقه اقتصادی ویژه تحت اشغال نرم تبدیل میکند، بدون کشور فلسطین، بدون ارتش فلسطینی، بدون مرز مستقل؛ اما با آسمانخراش و سرمایهگذاری عربی. غزه ۲۰۳۵ در واقع طرح اشغال دائمی با برندینگ اقتصادی است که آغاز آن با ایجاد و تقویت گروههای میلیشیایی درون نوار غزه رقم خورده تا در نتیجه نابودی حماس ورود به سایر مراحل و یا اشغال کامل غزه تسهیل شود؛ اما مقاومت نشان داد کابوس وحشتناک این رؤیای شیرین است. همانگونه که با کشته شدن ابوشباب که از نیروهای کلیدی رژیم در غزه بود آن هم در رفح که منطقهای تحتکنترل اسرائیل است همچنان شگفتیهایی برای رژیم دارد.
مطالب پیشنهادی












