اگر عاشق منی صحبت کنیم!اخیراً گزارشی از یک مؤسسه عبری به نام «چشم هفتم» در مورد مصاحبههای نتانیاهو منتشر شد، این گزارش نشان میدهد بنیامین نتانیاهو از ۷ اکتبر تا زمان توقف درگیریها به دستور آمریکا، در مجموع ۶۴ حضور رسانهای داشته که در قالب «مصاحبه» طبقهبندی شدهاند.
نگاهی به مصاحبههای نتانیاهو در دوران پسا۷ اکتبر

محمدعلی یزدانیار:از کانال تبلیغاتی ۱۴ گرفته تا وبسایت نژادپرستان سفیدپوست، از مشاور سیاسی «یعقوب باردوغو» تا یک زوج مست یوتیوبی و از شبکههای ترامپیستی تا حضورهای مضحک دربرابر یک مصاحبهگر ناشناس و چندهزار بیننده؛ این جمعبندی دوسال حضور رسانهای نتانیاهو در دوران جنگ است چهره رهبری را ترسیم میکند که منافع شخصی را بر منافع اصطلاحاً ملی ترجیح و با موفقیت تمام، هر دو را هم از دست داده است. در این شماره نگاهی به مصاحبههای نتانیاهو در دوران پس از 7 اکتبر انداختهایم، نگاهی که نکات بسیار جالبی در دل خودش دارد.
من فقط انگلیسی حرف میزنم!
اخیراً گزارشی از یک مؤسسه عبری به نام «چشم هفتم» در مورد مصاحبههای نتانیاهو منتشر شد، این گزارش نشان میدهد بنیامین نتانیاهو از ۷ اکتبر تا زمان توقف درگیریها به دستور آمریکا، در مجموع ۶۴ حضور رسانهای داشته که در قالب «مصاحبه» طبقهبندی شدهاند؛ هرچند این واژه بیشتر برای یکپارچهسازی بهکاررفته، زیرا بخش قابلتوجهی از این گفتوگوها نه مصاحبههای واقعی، بلکه اجراهای نمایشی در بسترهای کاملاً تبلیغاتی بودهاند و صرفاً امکان نظری پرسش از نخستوزیر رژیم را فراهم میکردهاند. بااینحال، همین حضورها تصویری روشن از روایتهای جنگی و خطوط پیام نتانیاهو ارائه میدهند. از میان این ۶۴ گفتوگو، ۵۳ مورد- معادل ۸۳ درصد- به زبان انگلیسی و با رسانههای خارجی انجام شده و تنها ۱۱ مورد- برابر با ۱۷ درصد- به زبان عبری بوده است؛ آن هم عمدتاً در پلتفرمهایی که عملاً در خدمت دولت نتانیاهو قرار دارند، مانند کانال ۱۴. این الگوی کمسابقه، تصویری واضح از راهبرد رسانهای نخستوزیر ترسیم میکند؛ او تقریباً بهطور انحصاری با مخاطبانی گفتوگو میکند که از پیش نسبت به او همدلند- مخصوصاً در ایالات متحده- و آگاهانه از مواجهه با روزنامهنگاران رژیم عبری دوری میکند، مخصوصاً آن دسته از خبرنگاران باسابقه که هنوز توانایی و استقلال لازم برای به چالش کشیدن روایت رسمی دولت را دارند. دادههای موجود نشان میدهد نتانیاهو در سالهای جنگ، نه برای پاسخگویی به افکار عمومی در داخل، بلکه برای تثبیت پیامهای سیاسی خود در رسانههای همسو و محیطهایی با میزان حداقلی از پرسشگری ظاهر شده است؛ راهبردی که بیانگر اولویتدادن او به کنترل تصویر شخصی و سیاسیاش، بر پاسخگویی در برابر جامعهای است که هزینههای واقعی جنگ را تحمل میکند.
و البته فقط با این مدل رسانهها حرف میزنم!
نخستوزیر رژیم اسرائیل در دو سال گذشته بهطور آشکار رسانههایی را برگزیده که بیشترین همسویی را با منافع سیاسی شخصی او دارند. فاکسنیوز، مهمترین شبکه وابسته به جریان ترامپی در آمریکا، پلتفرم اصلی و موردعلاقه نتانیاهو بوده و او در این مدت ۱۷ بار در آن ظاهر شده، یعنی بیش از یکچهارم تمام حضورهای رسانهایاش، با مجموع زمانی که از چهار ساعت و نیم فراتر میرود. پس از آن، کانال ۱۴- شبکهای تبلیغاتی و تهاجمی که بازوی رسانهای دولت او محسوب میشود- با هفت حضور جایگاه دوم را دارد و نیوزمکس، دیگر شبکه راستگرای افراطی آمریکایی که حتی فاکسنیوز هم در برابر آن میانهرو محسوب میشود، با پنج حضور در رتبه بعدی قرار میگیرد. اما اهمیت این الگو زمانی روشنتر میشود که به فهرست شبکههایی نگاه کنیم که نتانیاهو از مصاحبه با آنها خودداری کرده؛ او حتی در اوج بحران وجهه بینالمللیاش، بهندرت به رسانههای جریان اصلی و شبکههایی روی آورده که مخاطب گسترده یا رأیدهندگان دموکرات را هدف میگیرند. حضور او در سیانان و انبیسی تنها سهبار (برای هر کدام) و در ایبیسی چهار بار ثبت و از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، ارتباط او با رسانههای حرفهای و غیرهمسو تقریباً بهطور کامل قطع شده است. این شبکهها از یکسو مخاطبانی متنوعتر دارند و از سوی دیگر، برخلاف پلتفرمهای آشکارا تبلیغاتی، همچنان استانداردهای روزنامهنگاری را رعایت میکنند و همین تفاوت باعث شده نتانیاهو که بهدنبال محیطهای کنترلشده و عاری از پرسشگری جدی است، حضور در آنها را کنار بگذارد. مدرک دیگری که نشان میدهد بیبی منفعت خودش را بر هر چیزی ارجح میداند.
یک رفتار قدیمی، از یک تندروی قدیمی!
سیاست بایکوت رسانهای بنیامین نتانیاهو سابقهای طولانیتر از دو سال اخیر دارد و ریشه آن به سال ۲۰۱۹ بازمیگردد؛ زمانی که نخستوزیر رژیم اسرائیل تنها یکبار در کان ۱۱ حاضر شد و از همان آغاز تلاش برای محدودکردن استقلال رسانه عمومی را در دستور کار قرار داد. آخرین مواجهه واقعی او با رسانههای خبری رژیم اسرائیل در مارس ۲۰۲۱ و در برنامه «ملاقات با مطبوعات» شبکه ۱۲ رخ داد؛ مصاحبهای که در آن رینا متسلیاح درباره محاکمههای کیفری، بحران بودجه و اقدامات نتانیاهو علیه ساختارهای دموکراتیک پرسشهای صریح مطرح کرد. سه روز بعد، نتانیاهو انتخابات کنست را باخت و ازآنپس دیگر هرگز در برابر روزنامهنگاران مستقل عبری ننشست. او بهجای رسانههای جریان اصلی، کانال ۱۴ را به خانه ثابت رسانهای خود تبدیل کرد؛ شبکهای که همزمان امتیازهای تنظیمگری پرارزش از دولت دریافت میکرد و نقش پلتفرمی کاملاً همسو را برای او ایفا میکرد. بااینحال، اتکا به چنین شبکهای به معنای محدودشدن دامنه مخاطبان و بازتابنیافتن پیامهای او در رسانههای دیگر بود. از اکتبر ۲۰۲۲، نتانیاهو حضورهای عبریزبان خود را بهطور چشمگیر کاهش داد و پیامهایش را به رسانههای خارجی منتقل کرد تا هم از پرسشگری روزنامهنگاران رژیم دور بماند و هم بدون مواجهه مستقیم، پیامهایش از طریق چرخه خبری داخلی بازنشر شود. دادهها نشان میدهد او بین ژانویه تا اکتبر ۲۰۲۳، یعنی در اوج اعتراضهای ضدکودتا، ۲۶ مصاحبه خارجی انجام داد و پس از ۷ اکتبر نیز در هشتماه همین تعداد مصاحبه دیگر افزود. در مجموع، طی دوسال جنگ تنها ۱۱ مصاحبه داخلی انجام شد که تقریباً همگی در پلتفرمهای همسو و غیرانتقادی صورت گرفت و نشان داد راهبرد رسانهای نتانیاهو بر کنترل پیام و پرهیز کامل از نظارت و پاسخگویی عمومی استوار است. از آغاز جنگ تاکنون، بیشترین میزبانان بنیامین نتانیاهو دو چهره رسانهای بودهاند؛ یعقوب باردوغو از کانال ۱۴ رژیم اسرائیل و گرتا ون سوسترن از نیوزمکس آمریکا که هرکدام چهاربار با او گفتوگو کردهاند. پس از آنها مارک لوین وشان هنیتی از فاکسنیوز قرار دارند که سه بار میزبان نتانیاهو بودهاند. وجه مشترک همه این مجریان، ستایش آشکار از نتانیاهو و پرهیز از هرگونه پرسش چالشی است. سازوکار نتانیاهو بر کنترل کامل فضای مصاحبه استوار است یا با انتخاب مجریانی کمتجربه و قابلهدایت یا با دعوت از افرادی که شیفته او هستند یا منافع شخصی مشترک دارند. هدف او انجام مصاحبههایی بدون پرسشهای غیرمنتظره، بدونمواجهه با واقعیات و بدون پاسخگویی شخصی است. در این میان یک سؤال مهم بدون پاسخ مانده است، چرا افکار عمومی آمریکا اینقدر برای بیبی مهم است؟
بیبی و رسانه آمریکایی
افکار عمومی آمریکا برای نتانیاهو اهمیتی اساسی دارد، زیرا ایالات متحده نهتنها قدرت برتر جهانی و بازیگر تعیینکننده در خاورمیانه است، بلکه حمایت یا مخالفت شهروندان آن میتواند جهتگیری سیاستهای بسیاری از کشورها را تغییر دهد. نتانیاهو با درک این واقعیت، تلاش میکند پیامهای خود را مستقیماً به افکار عمومی آمریکا منتقل کند و از مسیر رسانههایی وارد شود که نسبت به او رویکرد مثبت و همسو دارند تا تصویری مطلوبتر از خود و سیاستهای رژیم اسرائیل در ذهن جامعه آمریکایی بسازد. از سوی دیگر، نقش واشنگتن در تأمین کمکهای نظامی، حمایت دیپلماتیک و پشتیبانی مالی از رژیم اسرائیل چنان محوری است که جلب رضایت افکار عمومی آمریکا میتواند به تحکیم این حمایت یا حداقل کاهش فشارهای سیاسی بر تلآویو کمک کند. بااینحال، نتایج نظرسنجیهای معتبر- مانند پژوهش مرکز Pew در سال ۲۰۲۴ که نشان داد ۵۳ درصد از شهروندان آمریکایی «کم یا هیچ اعتمادی» به نتانیاهو ندارند- بیانگر چالشی جدی برای اوست؛ چالشی که میتواند تصویر بینالمللی رژیم را مخدوش و روابط شخصی او با سیاستمداران آمریکایی را پیچیدهتر کند. نتانیاهو با علم به این واقعیت، کوشیده است با حضور در رسانههای همدل آمریکایی، سخنرانیهای هدفمند و روایتسازی مستقیم، میزان اعتماد و همدلی شهروندان آمریکا را افزایش دهد یا دستکم از شدت بیاعتمادی بکاهد. او میداند موفقیت در شکلدهی تصویر مثبت نزد افکار عمومی آمریکا نهتنها موقعیت سیاسی و دیپلماتیک رژیم اسرائیل را در سطح جهانی تقویت میکند، بلکه میتواند بر تصمیمگیرندگان آمریکایی- که خود تحتتأثیر رسانهها و نگاه عمومی هستند- اثرگذاری مستقیم داشته باشد؛ ازاینرو، نبرد برای روایت، بیش از هر جای دیگر، در میدان افکار عمومی آمریکا برای نتانیاهو اهمیت حیاتی پیدا میکند.
مطالب پیشنهادی










