«فرهیختگان» گزارش میدهددر مرور نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت با یک واقعیت تلخ مواجه میشویم؛ در بخش اصلی یا همان مسابقه ملی، خبری از بازخوانی و قرائت دوباره جنگ تحمیلی دوازدهروزه، تحریمهای ظالمانه و اتفاقات روز سیاسی نیست.
مستندهای سیاسی جشنوارۀ «سینما حقیقت»؛ از شهید بهشتی تا دفاع ملی

وقتی از سینما حرف میزنیم انگارهای در ذهن مخاطبان و خوانندگان پیش میآید که آنها را به سمت فیلمهای سرگرمکننده داستانی میکشاند؛ اما آیا پدیده سینما از آغاز شکلگیری تاکنون فقط در قالب آثار روایی و نظام استودیویی قابلفهم و ارزیابی بوده است؟ به قول «آندره بازن» منتقد فیلم و نظریهپرداز فقید، «سینما هنوز ابداع نشده است» و این بههیچوجه سخنی نیست که تاریخ مصرف داشته باشد. سینما به مفهوم فلسفی آن نهتنها هنوز ابداع و اختراع نشده، بلکه با وجود گونهها، سبکها، دستهبندیها و... در حال آزمون و خطای ایدههای مختلف است. حتی میتوان اینطور در مقام توضیح برآمد که وجود سینما به ذات و ماهیت آن ارجحیت دارد و صرفاً نباید آثار کالایی و مصرفیشده سرگرمیمحور را به کل جریان این هنر - صنعت تسری داد و باقی موارد را دستکم و نادیده گرفت. جریان کمپانیمحور و بازاری فیلم سوای ایجاد دلمشغولی برای مردم ازآنجهت اهمیت پیدا میکند که به زیباییشناسی رمان و تئاتر ارسطویی نزدیکی و شباهت دارد ولی هدف ابتدایی از ابداع مدیوم سینما لزوماً روایت قصه، آنهم بهصورت خطی و کلاسیک آن نیست. درحقیقت، وقتی تأکید را از روی محصولات داستانگو - که طیف غالب سینما از دهه دوم قرن بیست تاکنون را شامل میشود - برمیداریم، نوع دیگری از دیدن و شنیدن اهمیتش را به مای تماشاگر گوشزد میکند. سوای سبکهای دگرگونه فیلم داستانی که میان تعلق بیننده و ذات حقیقی تصویر شکاف بهوجود میآورند، جریان سینمای «مستند» قرار دارد که میتواند دیگری را از محوطه امن خود بیرون آورده و با ناشناختهها آشنا کند.
به بیان دیگر، مستند قدرت این را دارد که کلیشههای ژانری را پس بزند و نظرگاه متفاوتی را به علاقهمندان عرضه کند. مستند، هم میتواند قصه بگوید و هم در قالبی گزارشی، افراد را با واقعیت اتفاقاتی که در پیرامون محیط زندگیاش در جریان است روبهرو سازد و حتی مدخلی برای ورود به ناشناختهها آماده کند. نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت که از نوزدهم آذرماه 1404 در تهران برگزار میشود، بیش و پیش از هر چیز یک امکان اساسی برای بیان مسائلی است که تولیدات مسلط عامهپسند چشم به روی آنها بستهاند. ساخت مستند در جغرافیای ایران، سوای اهمیت ذاتی آن در تاریخ سینما به دلایل استراتژیک، اعتقادی و فرهنگی بازمیگردد. چهلوهفت سال پیش بود که انقلاب اسلامی دودمان پهلوی بهعنوان یکی از متحدان اصلی غرب در منطقه را درهمکوفت؛ حرکت عظیم مردم ایران در آن ایام، بیش از آنکه مانند اغلب انقلابهای همعصر و حتی پیش از خود سیاسی، اقتصادی، عدالتجویانه و حتی فرهنگی باشد، جنبشی تمدنی و بنیانکن بود که قصد داشت برخلاف روال مألوف، ماهیت تثبیتشده نظم جهانی غرب و شرق عالم را در مقام آلترناتیو و جایگزین به چالش بکشد. بحث در مورد میزان موفقیت این ایده را به اهلش واگذار میکنیم؛ اما چیزی که برای سینمای مستند اهمیت دارد سوژه شناخت «ایران» به میانجی فیلم و سینما برای دیگری یا همان غرب و شرق عالم است. به بیان دیگر، اگر جذابیت اگزوتیک ایران برای هنرمندان و فیلمسازان خارجی را فاکتور بگیریم باید به این مهم اشاره کنیم که انقلاب اسلامی مسئله بازگشت به خویشتن توسط سینماگر اینجایی و ایرانی را از حاشیه به متن آورد و روی مرکزیت آن صحه گذاشت. کشور ما به دلیل سالها مبارزه و مقاومت با خصم غربی به دلیل نگاه متفاوت به انسان و مسئله حکمرانی، مملو از زمین آماده کشت برای قصه و سوژههای بکر و متفاوت بوده و به همین دلیل است که میتواند بهشت مستندسازان لقب بگیرد. در گزارش پیش رو بهواسطه زاویه دیدی که انقلاب برای ایرانیان معین و مشخص کرده به بازخوانی ارزش مستند و کارکرد ضمنی آن با اتفاقاتی نظیر تحریم، جنگ تحمیلی دوازدهروزه، ترور دانشمندان و سرداران قهرمان که شرایط زیست ما در سالهای اخیر را زیر ضرب گرفته، خواهیم پرداخت و به اهمیت مستندهای استراتژیک ملی - میهنی اشاره میکنیم.
فیلم سیاسی بسازیم، سیاسینمایی نکنیم
«محمدرضا امامقلی»، مدیر مرکز مستند سوره در نشست خبری تشریح عملکرد این سازمان که صبح روز سهشنبه 18 آذرماه برگزار شد، عنوان کرد مستندسازان اجازه حضور در متن حوادث جنگ تحمیلی 12 روزه را نداشتند، چون هنوز در میان نهادهای متولی، اجماعی در خصوص نحوه فعالیت فیلمسازان وجود ندارد و آنها در این مواقع دقیقاً نمیدانند که باید چه کار کرده و چگونه سوژه مدنظر خود را برای مخاطب روایت کنند. مدیر مرکز مستند سوره در فراز دیگری از مواضعش بیان کرد فیلمسازان سینمای مستند در دهههای قبل و درست در دوران دفاع مقدس دوربین دست گرفته و بدون دخالت نهاد یا سازمان خاصی وارد میدان شده و فیلم میساختند؛ اما در حال حاضر چنین امکانی وجود ندارد. مقام معظم رهبری، چندسال پیش در یکی از سخنرانیهایشان بر لزوم شناخت منافذ فرهنگی و آتشبهاختیاری در این امور تأکید کردند و صاحبان اندیشه را برای پیشبرد اهداف والای انقلاب اسلامی به شکلی خودجوش و ابتکاری و با پرهیز از بیقانونی، جلو ببرند.
اگرچه وضعیت کشور طی جنگ تحمیلی دوازدهروزه اجازه روایت اتفاقات ریز و درشت را آنگونه که مقامات ذیصلاح میگفتند به فیلمساز نمیداد؛ اما آنها میتوانستند و کماکان میتوانند خطر کرده و بدون برهمزدن نظم عمومی و امنیت مردم، آنهم با عدم نیاز نسبت به بودجه و اجازه غیر، کارشان را پیش ببرند. زمانی که «سیدمرتضی آوینی» در دوران تولد ایده انقلاب اسلامی، پشت دوربین مستند «خانگزیدهها» قرار گرفت و آتشبهاختیار عمل کرد، هنوز تصوری از تولید مستند انقلابی در اذهان شکل نگرفته بود. حال اگر او فکر و ایده متهورانهاش را معطل اجازه از فلان مقام مسئول میکرد، شاید امروز روایت فتحی وجود نداشت تا مردم را از رشادت رزمندگان ما در جبهه نبرد باخبر کند و عملاً موتور جریان سینمای پس از انقلاب را به حرکت دربیاورد. در مرور نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت با یک واقعیت تلخ مواجه میشویم؛ در بخش اصلی یا همان مسابقه ملی، خبری از بازخوانی و قرائت دوباره جنگ تحمیلی دوازدهروزه، تحریمهای ظالمانه و اتفاقات روز سیاسی نیست و فقط فیلم «میریام» ساخته «سید محمدعلی صدرینیا» است که تقابل میان اهالی لبنان و رژیم صهیونی را از دید سوژه ایرانیاش بازتاب داده است! مراد این فرسته از سینمای سیاسی، شکل رایج و استاندارد آن در قالب بازنمایی و بازروایت موضوعات و سوژههایی است که قرار است مخاطب را با زنجیرهای از حوادث تأثیرگذار بر جریان زندگیاش آشنا و روبهرو کند و الا صحبت از سینمای سیاسی در معنای عبور از سنتهای آشنا و بیان امر سیاسی موضوع و مسئله این گزارش نیست. باری، عرضه مستندهایی که هدف اصلی آنها بیان اتفاقات و مسائل ریز و درشت جاری مملکت در سالهای اخیر بوده به شکلی ناتراز و نامتوازن فعلیت یافته و بخشی، ازجمله جنگ دوازدهروزه، ترور مقامات سیاسی، مسائل ژئواستراتژیکی که نظام با آن دستوپنجه نرم میکند و... لااقل در بخش اصلی فستیوال به چشم فیلمسازان ما نیامده است.
در بخش ایران، دانشجویی، جایزه شهید آوینی و مسابقه آثار کوتاه و نیمهبلند اما وضعیت بهتر است و آثار قابل توجهی در مورد جنگ دوازدهروزه مثل «راش»، «خط مقدم سعادتآباد» و... تقابل نظامی رژیم غاصب صهیونی و حزبالله لبنان، اشاره به ترور ناموفق حاج قاسم در مستند «مثل هیچکس» و روایت برشی از زندگی شهید طهرانچی در فیلم «شاخهای روی آب» ازجمله تولیداتی بهحساب میآیند که سوژههای داغ و پرتیتر اجتماع پیرامون را بازتاب دادهاند؛ اما همه این موارد باعث نشده تا حداقل مستندهای بلند بخش ایران و شهید آوینی به بخش اصلی نیز راه پیدا کنند. تأثیر نمادین اتفاقات سال 1401 در بخش اصلی بیش از هرچیز بهعنوان یک امر انضمامی آشکار است. سهم آثار انتزاعی و غریب با واقعیت روزمره را نیز نباید در این بخش دستکم گرفت. القصه اینکه اگر قصد تماشای فیلمهای سیاسی رایج را دارید بخشهای جانبی ایران و شهید آوینی بستر مناسبتری در مقایسه با بخش مسابقه اصلی است.
اگر مشتری مستند پرتره هستید بشتابید
نمایش مستندهای پرتره در مورد شخصیتهای برجسته، جذاب و تأثیرگذار همواره یکی از دلمشغولیهای اساسی مخاطبان سینمای مستند است. در نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت نیز چند اثر پرتره شاخص در مورد چهرههای مشهور عرضه شده و قرار است که به نمایش دربیایند. یکی از سوژههای بکر امسال، اکران فیلم «مشتزنی در رینگ ترجمه» اثر «حنیف شهپرراد» در مورد مترجم و نویسنده پرکار و سرشناس، «ذبیحالله منصوری» است. منصوری به دلیل دخل و تصرفش بر رمانهای مختلف و جرحوتعدیل آنها و همینطور نگارش سوژههای خیالی و مستند کردنشان بهعنوان فکت و رفرنس شناخته میشود، بهطوریکه پرداختن به آن فیالذاته جذاب به نظر میرسد. شهپرراد پیشازاین، فیلمی در مورد «محمدعلی نجفی» و اثری هم دررابطهبا «محمد قاضی» مترجم چیرهدست نویسندگانی مانند «آناتول فرانس»، «ویکتور هوگو»، «میگل دِ سروانتس» و... ساخته و نشان داده که شناخت خوبی روی این سوژهها دارد.
پرونده «امیرعباس هویدا» هنوز با گذشت 46 سال در میان بخشی از اهالی مطبوعات و مردم باز است و زندگی سیاسی و شخصی او در قالب و مدیومهای متفاوت مرور و بازخوانی میشود. امسال نیز «محسن کریمیان» با مستند «هویدا یک پرتره صوتی» حضور دارد و آنطور که مشخص است میخواهد به میانجی آرشیو صوتی موجود روایتی آلترناتیو و متفاوت در برابر تولیدات منوتویی به وجود بیاورد. مستند هویدا، ساخته شبکه لندنی منوتو با مخدوش کردن ادراک مخاطبان هدفش، قصد داشت تا دروغ را بهجای واقعیت جا بزند و از هویدا بهعنوان یک قهرمان مظلوم پردهبرداری کند. اکنون واکنش کریمیان به تحفه کیوان و مرجان عباسی میتواند جالبتوجه باشد.
مستند دیگری که در بخش جایزه ویژه شهید آوینی فرصت حضور پیدا کرده، «محاکمه آزادی» است. این اثر به برشی از حیات سیاسی «مهدی بازرگان» میپردازد و کارگردان آن «محمد عبدی» است. عبدی که پیشازاین درباره چهرههای اثرگذار سینمای ایران نظیر «مسعود کیمیایی» و «ساموئل خاچیکیان» فیلم ساخته بود در مهمترین پروژه تصویریاش پرتره مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت را با بازی «سعید چنگیزیان» جلوی دوربین برده است. بر اساس همین توضیحات به نظر میرسد که «محاکمه آزادی» در قالب یک داکیودرام به مخاطب عرضه شود.
چشمان باز سینمای راهبردی
جشنواره نوزدهم سینماحقیقت عاری از آثار استراتژیک و راهبردی نیست و خوشبختانه میتوان به وجود آنها در دورههای بعد نیز بهخاطر سینماگران دغدغهمند در جریان تولیدات مستند امیدوار بود. تعریف سینمای استراتژیک در این مقال نمیگنجد؛ اما مراد ما از این مفهوم آن است که سینمای استراتژیک و راهبردی با هدف بقای یک جامعه و سیستم پیشقدم میشود و جریان مستند را به تکاپوی تولید آثار اساسی میاندازد. یکی از همین تولیدات، مستند «اِشغال جزایر» ساخته «داوود مرادیان» است. مرادیان در میان نیروهای منتسب به جریان انقلاب چهره شناختهشدهای است که در حوزه فیلم کوتاه و داستانی هم دستی بر آتش دارد و یک فیلمساز تماموقت در عرصههای گوناگون محسوب میشود. فیلمساز در «اشغال جزایر» ماجرای مالکیت بر جزیرههای «بوموسی»، «تنب بزرگ» و «تنب کوچک» توسط ایران را به شکلی تاریخی روایت میکند. حضور چهرههای سیاسی و دانشگاهی منتقد و حتی مخالف در برابر دوربین داوود مرادیان نظیر «هرمیداس باوند»، «پیروز مجتهدزاده»، «اردشیر زاهدی»، «محمدعلی موحد» در نوع خود جالبتوجه است. مستند سعی میکند با نگاهی کارشناسانه و نه لزوماً سیاسی به مسئله مالکیت ایران بر جزایر سهگانه صحه بگذارد و صحبت در مورد ادعای واهی امارات بر خاک سرزمینی ما را تبدیل به مطالبه کند.
مستند «عبای سوخته» ساخته «مهدی فارسی» روایتی گزارش گونه از زندگی سیاسی «شهید بهشتی» است. فیلم در عمل یک روایت آشنا از سیره و فکر سیاسی این شهید بزرگوار به نظر میرسد؛ اما فیلمساز در لایههای زیرین روایت خود و با استناد به تصاویر آرشیوی در عین اینکه مظلومیت بهشتی را یادآور میشود، نیمنگاهی هم به تلاشهای وی برای کادرسازی در ابتدای زیست جمهوری اسلامی دارد و به شکلی هوشمندانه اسلامیت نظام را نیز دستمایه روایت خود قرار میدهد. مسئله کیش شخصیت بنیصدر و دیگر همسفران نیمهراه قطار انقلاب هم در این فیلم در جای خود نکتهای قابلبحث بهحساب میآید.
مطالب پیشنهادی










