• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۷-۰۷-۰۲ - ۱۸:۳۹
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
نماینده سینمای فرانسه در اسکار یک فیلم اقتباسی جنگی است ولی سینمای ایرانی همچنان بی‌توجه به کتاب‌های حوزه دفاع مقدس

هنر روایت جنگ در فرانسه

سینمای دفاع‌مقدس در سال‌های اوج توجه به آن، توانست جلوه‌های ویژه میدانی را در ایران به‌طور اساسی سروسامان دهد و حالا دفاع‌مقدس در دوران اوج ادبی‌اش می‌تواند شیوه اقتباس سینمایی را سال‌ها پس از افول جریان موج نوی ایران دوباره زنده کند.

هنر روایت جنگ در فرانسه
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امسال یک فیلم جنگی، نماینده سینمای فرانسه در اسکار خواهد بود و ما در حالی به گفته معاونت بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی، اساسا با نیت «فشار بر دولت آمریکا» به این مراسم می‌رویم که خیلی‌ها موقع تصمیم‌گیری برای انتخاب فیلم ارسالی به اسکار فکر می‌کردند سینمای دفاع‌مقدس فقط برای ما مصرف داخلی دارد و مخاطبان جهانی از آن استقبال نخواهند کرد. همین شد که یک اثر دفاع‌مقدسی با ساختاری قوی، از ارسال به این مراسم باز ماند و در عوض فیلمی دیگر به آن مراسم رفت که حتی همان معاون بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی و عضو هیات انتخاب فیلم ایرانی ارسالی به اسکار هم اعتراف می‌کرد احتمال جایزه گرفتن یا حتی نامزد شدن آن فیلم بالا نیست. اما آیا سینمای دفاع‌مقدس فقط برای مخاطب داخل کشور مناسب است؟ همین استدلال سال‌هاست باعث شده که فرصت حضور در عرصه‌های جهانی از آثار دفاع مقدسی به‌طور کامل گرفته شود و نوع دیگری از فیلم‌ها که عموما بحث قدیمی «سیاه‌نمایی» در موردشان جریان دارد، از چنین موقعیتی برخوردار باشند. به نظر می‌رسد این استدلال باید به‌طور معکوس به کار گرفته شود؛ فیلمی که کژی‌ها و کاستی‌های داخل کشور را نشان می‌دهد، اگر تولید آن به نیت اصلاح و تنبه بوده، مخاطب آن مسئولان و مردم خودمان هستند و فیلمی که راجع‌به حقانیت و مظلومیت یک کشور طی جنگی طولانی و فراگیر ساخته شده را باید خارجی‌ها ببینند؛ وگرنه مردم خود ایران، همه قبول دارند که در این جریان عراق متجاوز بود و دفاع آنها از میهن‌شان مشروعیت داشت.

«خاطرات جنگ»(Memoir of War) نام فیلمی است به کارگردانی امانوئل فینکیل که از میان چندین و چند فیلم شاخص فرانسوی برای حضور در مراسم اسکار امسال انتخاب شده است. این انتخاب بسیار دشوار بود، چراکه فرانسه امسال چند فیلم مهم در سبد تولیداتش داشت و به همین دلیل هیات انتخاب فیلم ارسالی به اسکار، نتوانسته بود در موعد مقرر نتیجه نهایی را اعلام کند و این اعلام با تعویق رخ داد. اما در نهایت آنچه انتخاب شد یک فیلم جنگی بود، آن هم ۶۵ سال بعد از آخرین گلوله‌ای که در جنگ جهانی دوم شلیک شده بود. نکته مهم و قابل توجه در مورد «خاطرات جنگ»، اقتباسی بودن این اثر است. «خاطرات جنگ» از کتاب «درد» نوشته مارگریت دوراس، نویسنده صاحب‌نام فرانسوی اقتباس شده و نام فرانسوی‌اش همنام با اثر ادبی (La Douleur ) است.

حال اگر از این منظر پرسیده شود که سینمای جنگ در ایران چقدر توانسته است در اقتباس از منابع ادبی فعال باشد، ممکن است جواب دلسردکننده‌ای که در برابر این پاسخ قرار می‌گیرد، با توجیهی از این دست مواجه شود که ما اساسا به لحاظ ادبیات داستانی در داخل کشورمان ضعف داریم، در نتیجه سینمای اقتباسی‌مان هم نمی‌تواند قوی باشد. اما اگر این توجیه را از شکل کلی استدلال آن خارج کنیم و به‌طور اخص راجع‌به حوزه دفاع‌مقدس مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که ادبیات ایران در این زمینه به‌خصوص چندان هم ضعیف نبوده و به‌رغم اینکه نمی‌شود گفت حق تمام آنچه شایسته و بایسته چنین موضوع گرمی است ادا شده، اما کارهای درخور تحسینی هم با این موضوع تولید شده‌اند؛ طوری که می‌شود قضاوت درباره وزن دو شاخه ادبی و سینمایی دفاع‌مقدس را به نفع ادبیات داستانی چکش زد و با رعایت احترام بزرگانی که تعدادی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس ایران را ساخته‌اند، ادبیات را در چنین زمینه‌ای بسیار موفق‌تر دانست.

سینمای دفاع‌مقدس در سال‌های اوج توجه به آن، توانست جلوه‌های ویژه میدانی را در ایران به‌طور اساسی سروسامان دهد و حالا دفاع‌مقدس در دوران اوج ادبی‌اش می‌تواند شیوه اقتباس سینمایی را سال‌ها پس از افول جریان موج نوی ایران دوباره زنده کند. اینکه مسئولان فرهنگی ما از نمایش جلوه‌های دفاع مقدس در مجامع بین‌المللی خجالت می‌کشند و چنین تفکری را که این مضامین برای نشان داده شدن در دیدگان جهانی مناسب نیستند، بین مخاطبان هم ترویج می‌دهند، مشکلی است که با تقویت روحیه خودباوری باید رفع شود؛ اما اینکه چرا ادبیاتی تا این حد غنی که حول‌وحوش مضمون دفاع مقدس شکل گرفته تا به حال راهی به سینمای ایران پیدا نکرده است، سوال دقیق‌تری محسوب می‌شود که بخش عمده پاسخ آن را می‌توان با بررسی شیوه مدیریت فرهنگی کشور پیدا کرد.

آثار ادبی حوزه دفاع مقدس در ایران با اقبال بسیاری از سوی مخاطبان مواجه شدند و حتی برخی از این آثار، جزء پرفروش‌ترین حوزه ادبیات و کتاب هستند ولی اینکه چرا سینمای ایران نسبت به ساخت فیلم در این حوزه با پرداخت دقیق نسبت به ادبیات دفاع مقدس بی‌تفاوت است، واقعا جای سوال دارد. سال گذشته و با شروع هفته دفاع‌مقدس از طرف مرکز تولید متن سازمان سینمایی حوزه هنری اعلام شد که 11 کتاب مشهور در حوزه دفاع‌مقدس قرار است تبدیل به فیلمنامه شوند و پس از آن پروسه ساخت آنها در دستور کار قرار گیرد. «نورالدین پسر ایران» نوشته معصومه سپهری، «پایی که جاماند» سیدناصر حسینی‌پور، «میهمان صخره‌ها» راحله صبوری، «دا» سیده‌زهرا حسینی، «حرمان هور» یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های شهید احمدرضا احدی، «خاطرات مرضیه حدیدچی‌دباغ» به قلم محسن کاظمی، «روزهای بی‌آینه» گلستان جعفریان و «زندانی فاو» اثر مهرداد آزاد ازجمله آثاری بودند که گفته شد در همان تاریخ تولید فیلمنامه آنها به اتمام رسیده و اعلام شد که دو کتاب «گلستان یازدهم» و «وقتی مهتاب گم شد» از سوی این مرکز در دست بررسی هستند تا امکان تولید فیلمنامه از این آثار ارزیابی شود. اما یک سال گذشته و می‌شود حدس زد که همچنان اگر چند سال دیگر هم بگذرد هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و اعلام و انتشار این اخبار هم جزء روال اداری و معمولی بسیاری از مجموعه‌های فرهنگی کشور هستند.

از همین حالا می‌شود حدس زد که اگر «خاطرات جنگ» در اسکار جایزه بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی را بگیرد یا حداقل در جمع نامزدها قرار داده شود، از فردای همان روز تبدیل به الگویی جدید برای بسیاری از فیلمسازان ایرانی خواهد شد، فیلمسازانی که از خارج از مجموعه دفاع‌مقدس و صرفا با وسوسه ساخت فیلم‌های گران‌قیمت، موضوعات جنگی را برای کار انتخاب می‌کنند. این اتفاقی است که در مورد تعدادی از فیلم‌های جنگی دنیا به‌خصوص «نجات سرباز رایان» افتاد و توسط بسیاری از فیلمسازان ایرانی مورد تقلید قرار گرفت. این در حالی بود که ایران نه‌تنها الگوهای ارزنده اما مهجورمانده‌ای در سینمای جنگ داشت که مسئولان فرهنگی کشور آنها را درخور کلاس‌های جهانی ندانستند و چنین دیدگاهی را در موردشان ترویج هم دادند، بلکه ادبیات غنی و دست‌نخورده‌ای در این زمینه وجود دارد که سینمای ما را از تقلید و کپی‌برداری بی‌نیاز می‌کند.

 

«اتوبوس شب»

«سی‌ونه و یک اسیر» داستانی است که منبع اقتباس‏ برای فیلم سینمایی «اتوبوس‌شب» قرار گرفته است. حبیب احمدزاده در این داستان، ماجرای یک نوجوان بسیجی را روایت می‏کند که مامور تحویل تعدادی از اسرا به پشت جبهه است. کیومرث پوراحمد، کارگردان «اتوبوس شب»، در مورد شیوه اقتباس از این داستان گفته است: «نگارش فیلمنامه «اتوبوس شب» در طول 9ماه به پایان رسید و اولین فیلم دفاع مقدسی‌ام بود که توانست به فستیوال‌ها راه یابد. وقتی قصه حبیب احمدزاده را خواندم موضوع آن توجهم را به خود جلب کرد. از نویسنده اجازه گرفتم تا آن را به صورت فیلمنامه درآورم. آقای احمدزاده در تمام مراحل کار کنار من قرار گرفت و اگر او نبود این فیلم ساخته نمی‌شد.» پوراحمد که نمونه مشهور اقتباس او در «قصه‌های مجید» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی است؛ پس از پایان همکاری با احمدزاده در فیلم «اتوبوس شب» اعلام کرد که قصد دارد داستان دیگر از وی با نام «شطرنج با ماشین قیامت» را هم بسازد که هیچ‌وقت محقق نشد و بعد از شکست تجاری فیلم دفاع مقدسی «50 قدم آخر» بارها اعلام کرد که دیگر سراغ ساخت فیلم در این ژانر نخواهد رفت.

«چتری برای کارگردان»

داستان فیلم تلویزیونی «چتری برای کارگردان» را حبیب احمدزاده نوشته و پرویز شیخ‌طادی آن را کارگردانی کرده است. داستان در برهه زمانی حدودا یک ماهه و در روزهای آغاز جنگ ایران و عراق در شهر آبادان اتفاق می‌افتد. در شرایطی که آبادان در محاصره دشمن است، شخصیتی وارد شهر می‌شود که ذهنیتی خیال‌پرداز و سینمایی دارد و اصلا در بند واقعیت‌های اطرافش نیست. او حالا به دنبال ایجاد ارتباط میان تخیل خود و واقعیت‌های اطرافش است. گفته می‌شود این فیلم که بارها از شبکه‌های مختلف سیما روی آنتن رفته، براساس زندگی شهید جمشید محمودی ساخته شده است. شهید جمشید محمودی ازجمله رزمندگانی بود که ضمن حضور در عملیات‌های مختلف از بدو شروع جنگ تحمیلی تا لحظه شهادت، هرگز رسالت هنری‌اش را به‌عنوان فیلمساز غیرحرفه‌ای جنگ فراموش نکرد و در سال 1366 در جزیره مینو آبادان به شهادت رسید. داستان «چتری برای کارگردان» یکی از داستان‌های کوتاه کتاب «داستان‌های شهر جنگی» حبیب احمدزاده است. تا به حال پنج داستان از حبیب احمدزاده به فیلم برگردانده شده که این آثار توسط کارگردانانی چون عبدالحسین برزیده، خسرو سینایی و آرش معیریان کارگردانی شده‌اند.

«آفتاب و تگرگ»

مسعود کیمیایی در سال‌های قبل از انقلاب، براساس قصه «داش‌آکل»، فیلم ساخته بود ولی اینکه کتابی از صادق هدایت قرار باشد منبع الهام یک فیلم دفاع مقدسی باشد، خیلی بعید به نظر می‌رسید. شاید باورش سخت باشد ولی در جشنواره سی‌وسوم فیلم فجر، فیلم سینمایی «آفتاب و تگرگ» به کارگردانی رضا کریمی رونمایی شد که این کارگردان در مورد اثر دفاع مقدسی گفته بود: «طرح اولیه این فیلم تشابه زیادی به قصه «داش‌آکل» صادق هدایت داشت که از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم از آن داستان استفاده کنم و فکر و ایده اولیه فیلم باعث شد این قصه را بنویسم.» این فیلم‌ سینمایی نه‌تنها در جشنواره فیلم فجر با اقبال منتقدان و اهالی رسانه مواجه نشد، حتی در اکران عمومی هم موفقیت چندانی نداشت. در این فیلم، بیش از آنکه شخصیت رزمنده، در قصه جای بگیرد، مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است و داستانش هیچ ارتباطی با دوران دفاع مقدس ندارد و تنها صحنه‌های جنگ آن مربوط به مستندهایی است که ما بارها از تلویزیون دیده‌ایم. از سوی دیگر باید گفت فیلمنامه این اثر با آن که ماجراهایی نیز به داستان اصلی افزوده ولی این اضافات هیچ کمکی به پیشبرد داستان اصلی نکرده است.

«شیار ۱۴۳»

شاید یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در حوزه دفاع مقدس که طی سال‌های اخیر از آن رونمایی شد، «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار باشد. او سال‌ها قبل از ورودش به حوزه سینما، به‌عنوان یک داستان‌نویس در حوزه دفاع مقدس شناخته می‌شد. مجموعه داستان «اختر و روزهای تلواسه» یکی از نوشته‌های آبیار در دوران نویسندگی‌اش بود. این کتاب مجموعه‌ای از 11داستان است که 10 داستان آن نسبتا کوتاه‌ هستند و داستان یازدهم که عنوان کتاب هم هست، بلند است. «شیار ۱۴۳» براساس همین داستان نوشته شد و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. این فیلم اقتباسی از آن جهت قابل توجه است که نویسنده رمان و اقتباس‌کننده از آن، هر دو یک نفر هستند. البته خیلی‌ها با شنیدن این موضوع که آبیار فیلمش را براساس داستانی از خودش نوشته، منبع اقتباس را به اشتباه اثر دیگری از او که «چشم سوم» نام داشت تصور کردند که البته ماجرای آن به «شیار ۱۴۳» بی‌شباهت هم نبود. این اتفاق باعث شد توجهات بسیاری به سمت «چشم سوم» هم برگردد و به علاوه خود آبیار این بار مستقلا کتاب جدیدی همنام فیلم منتشر کرد که هم از «اختر و روزهای تلواسه» و هم از «چشم سوم» پرفروش‌تر بود.

 

* نویسنده : میلاد جلیل‌زاده روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار

خبرهای روزنامه فرهیختگانمرتبط ها