قرعه آسان، واقعیت سختجام جهانی صحنهی توجیه و بهانه نیست؛ جایی است که هر ضعف کوچک، روی بزرگترین پرده ممکن به نمایش درمیآید. اگر این تیم ملی نتواند از این چرخه بیبرنامگی، بحران رختکن و مدیریت فرسوده بیرون بیاید، حتی این گروه آسان هم برایش تبدیل به یک شرایط بسیار خواهد شد.
تصویر تیم ملی در آینه: ناآماده!

فرهیختگان: جام جهانی ۲۰۲۶ برای ایران با قرعهای آغاز شد که نه تنها ضربان را تند، بلکه نفس را هم در سینه حبس نمیکند. آنچه در قرعهکشی با بیرون آمدن گویها از گلدان برای ایران اتفاق افتاد، حتی آن هیجان غلیظ و خام احتمال مواجه شدن با یک حریف بسیار قدرتمند و ترسناک را هم از اهالی فوتبال دریغ کرد. تنها چیزی که حالا با نگاه کردن به این قرعه آسان در ذهن همه اهالی فوتبال ایران تداعی می شود، مکثی طولانی است که در دلش ترکیبی عجیب از امید کاغذی، کنجکاوی مبهم و ناامیدی پنهان وجود دارد.
بلژیک، نیوزلند و مصر؛ سه نام با سه ریتم و سه مسیر کاملاً متفاوت هستند. بلژیک با نظم آهنین و ستارگان بزرگش، نیوزلند با فوتبالی آرام اما سرسخت، و مصر و محمد صلاح و عمر مرموش که با وجود افت اخیر، همیشه آتش یک اتفاق پیشبینی نشده را با خود به همراه دارد. فوتبال ما روبهروی سه آینه متفاوت خواهد ایستاد و باید دید در بزرگترین ویترین فوتبال جهان چه تصویری از خودش به نمایش خواهد گذاشت.
با وضعیت فنی و تدارکاتی امروز تیم ملی و با عملکردی که در ماههای اخیر دیدهایم، حتی همین آسانترین گروه ممکن هم میتواند برای ما سخت باشد. شاید بزرگترین رقیب ما نه بلژیک باشد و نه مصر و نیوزلند؛ رقیب اصلی همین ناآمادگی است که هر روز در آینه قبل از هر چیزی به چشممان میآید و توی ذوقمان میزند.
در اقیانوس طوفانی و ناآرام فوتبال ایران، سکان این کشتی دست گروهی افتاده که به راحتی فراموش کردهاند در تاریخی و سادهترین مسیر قهرمانی جام ملتها، فرصت را با بیبرنامگی و اشتباهات بزرگ فنی سوزاندند و یک قهرمانی و جام بزرگ از مردم ایران به بهانه «فودباله دیگه» گرفتند. همان گروهی که از تیم ملی ایران تیمی ساخته که در کافا، برابر افغانستان و قرقیزستان و ازبکستان، فقط توان نایبقهرمانی داشت و در بازیهای تدارکاتی اخیر خود از زدن یک گل معمولی هم برنیامد.
وضعیت داخل تیم ملی هم بهتر از نتایج نیست؛ همه به این باور رسیدهاند که رختکن از کنترل سرمربی و گروه فنیاش خارج شده و بازیکنسالاری جای نظم را گرفته است! اتوریته سرمربی فروریخته و نیمکت تیم با دستیارانی پر شده که نه کارنامه دارند و نه حتی نشانی از اثرگذاری و درچنین شرایطی تنها چیزی که دیده میشود، ساختن روایتهای رسانهای و قصهپردازی برای آیندهای است که مسیر امروز و وضعیت موجود نشان میدهد محقق نخواهد شد. رویافروشی برای پوشاندن مشکلاتی که روزبهروز عمیقتر میشود و عادت دادن مردم به حواسپرتی و فراموشی مشکلات و ناکامیها! و حالا همهچیز به یک سوال ساده و در عین حال سنگین و خیلی مهم ختم میشود. تیمی که در آستانه جام جهانی نه شکل دارد، نه ثبات و نه آرامش چگونه میخواهد در برابر سه سبک متفاوت فوتبال جهان قد علم کند؟
جام جهانی صحنهی توجیه و بهانه نیست؛ جایی است که هر ضعف کوچک، روی بزرگترین پرده ممکن به نمایش درمیآید. اگر این تیم ملی نتواند از این چرخه بیبرنامگی، بحران رختکن و مدیریت فرسوده بیرون بیاید، حتی این گروه آسان هم برایش تبدیل به یک شرایط بسیار خواهد شد.
جام جهانی ۲۰۲۶ میتواند برای ایران نقطهی احیا باشد یا یک سقوط از پیش نوشتهشده؛ همهچیز بستگی دارد به اینکه در آستانه بزرگترین تورنمنت دنیا، واقعیت را ببینیم یا باز هم پشت پردهی روایتسازی و رؤیافروشی پنهان شویم.
وقتی آینهها روبهروی فوتبال ایستادهاند، دیگر جایی برای فرار نیست. فقط باید دید ایران در این ویترین جهانی، فوتبال ملی ایران تصویر خودش را اصلاح میکند یا اشتباهاتش را تکرار!
مطالب پیشنهادی













