شمارش معکوس برای سقوطمدیران و مربیان، فقط به یک چیز فکر میکنند: «نباختن» و «ماندن در صندلی». نتیجهٔ این تفکر، میشود لیگی که در آن، بقای فردی بر جذابیت جمعی و رضایت عمومی اولویت دارد. این سیستم، ترسو بودن را به مربیان تزریق کرده و فوتبال را از هدف اصلیاش که همان هیجان و گلزنی است، دور کرده است.
۶ گل در ۸ بازی؛ فقر گل!
فرهیختگان: نتایج هفتهٔ دوازدهم لیگ برتر، نه یک آمار، که یک اخطار سرخ است: تنها شش گل در هشت بازی! این عدد، نه فقط پایینتر از حد استاندارد است، بلکه یک توهین آشکار به تماشاگر و عشق دیرینهٔ مردم به فوتبال است. گویا باشگاههای ما دیگر برای پیروزی به میدان نمیآیند، بلکه فقط برای «نباختن» یک بازی بیخاصیت و خنثی، وقت مردم را میگیرند.
تماشاگر اروپایی، محصول داخلی بیکیفیت
این روزها مردم، هر شب با پوست و گوشت خود استانداردهای تهاجمی فوتبال اروپا را لمس میکنند؛ فوتبال پرگل، پرهیجان و پرریسک. تماشاگر ایرانی حالا ذائقهای جهانی پیدا کرده و نمیتوان او را با محصولی اینچنین بیکیفیت و ترسآلود، قانع کرد. اگر مربیان، حتی به بهانهٔ جذب تماشاگر و حفظ قلب مردم، نیز شده، رویکرد خود را تغییر ندهند و به جای دفاع از یک امتیاز، به جسارت حمله روی نیاورند، این لیگ به زودی ارزش خود را در قلب مردم از دست خواهد داد. با ادامهٔ این روند، فوتبال ایران، در برابر جذابیتهای بیحد و مرز فوتبال جهانی، شکست خواهد خورد.
تفاوت تلخ؛ از تماشاگرمحوری تا مدیرمحوری
ریشهٔ این فاجعه، در دولتی بودن ساختار فوتبال ماست. در فوتبال مدرن و باشگاههای خصوصی، هدف اصلی، جذب بیشتر تماشاگر، بالا بردن ارزش حق پخش تلویزیونی، و افزایش قیمت اسپانسرها است. در آنجا، مربی میداند که بازی بیگل، یعنی کسادی بازار و کاهش درآمد. اما اینجا، در فوتبال دولتی ایران، این موضوع اصلاً مد نظر نیست! مدیران و مربیان، فقط به یک چیز فکر میکنند: «نباختن» و «ماندن در صندلی». نتیجهٔ این تفکر، میشود لیگی که در آن، بقای فردی بر جذابیت جمعی و رضایت عمومی اولویت دارد. این سیستم، ترسو بودن را به مربیان تزریق کرده و فوتبال را از هدف اصلیاش که همان هیجان و گلزنی است، دور کرده است.
مطالب پیشنهادی












