روز زن در قاب ایمان و افتخارامروز ساعت هفتونیم به خیابان کشوردوست رسیدم. در تمام خیابان، خانمها تنها یا دسته جمعی، حتی مادرانی با کودکان خردسال، ایستاده بودند. با چند آشنا سلام و احوالپرسی کردم و در صف ورود به حسینیه قرار گرفتم...
حاشیهنگاری از دیدار رهبر انقلاب با جمعی از زنان

چند روزی از بازگشتم از حج میگذشت. مشغول کار بودم که تلفنم زنگ خورد: «شما چهارشنبه برای دیداری به مناسبت روز زن در حسینیه امام خمینی(ره) دعوتید.» تماس تمام شد و دل من پر از امید. در همه روزهایی که حرم پیامبر و خانه خدا را زیارت میکردم به یاد حضرت آقا بودم و حالا این دعوت برایم اجابت دعاهایم بود، آن هم در روزهایی عجیب از زندگی.
یکی دو روز مانده به دیدار، تمام فکر و دعایم این بود که کاش حضرت آقا بیایند.
امروز ساعت هفتونیم به خیابان کشوردوست رسیدم. در تمام خیابان، خانمها تنها یا دسته جمعی، حتی مادرانی با کودکان خردسال، ایستاده بودند. با چند آشنا سلام و احوالپرسی کردم و در صف ورود به حسینیه قرار گرفتم.
دعای مشترک همه مهمانان این بود: «خدا کند امروز حضرت آقا را ببینیم.» مادری میگفت دخترش آرزوی دیدار آقا را داشته اما چون مدرسه داشته، نیامده. چند خانم با لباس محلی لری آمده بودند و گروهی از کیلومترها دورتر، فقط برای روشن کردن روزشان با دیدار حضرت ماه.
با همین صحبتها و خوشوبشها، صف کمکم جلو رفت و وارد حسینیه شدیم. حسینیه با پروانههای رنگارنگ و گلهای زیبا بر ستونها تزیین شده بود. کتیبههایی با القاب حضرت زهرا(س) دیوارها را پوشانده بود و همهجا سبز بود؛ سبزِ گنبد خضرای رسول الله(ص).
روی یکی از صندلیها نشستم و محو تماشای حسینیه و جمعیت شدم. برخی مشغول تمرین اشعار بودند، برخی منتظر دوستانشان، و برخی سربندهایی را که دم در داده بودند روی سر یا مچشان مرتب میکردند. بچهها هم در خلوت حسینیه بازی میکردند و اما همه یک دعا داشتند: «خدا کند آقا بیاید.»
دو نمایشگر بزرگ در طرفین با شعار «بانوی عهد و آینده» خودنمایی میکرد. مداح آمد و سرودی را که قرار بود دسته جمعی بخوانیم تمرین کردیم؛ سرودی که از آسیه و مریم آغاز میشد و به زنان و مادران غزه و لطافت زهراییِ بانوی دوعالم میرسید.
جمعیت بیشتر شد. گروهی از دختربچهها آمدند و قرآن خواندند و مراسم رسمی آغاز شد.
روی زیلوهای آبی خاطره انگیز حسینیه امام نشسته بودم و تمام نگاهم به پردههای آبی روبهرو دوخته شده بود. با هر تکان پرده، ناخودآگاه روی پا بلند میشدم. همه منتظر آمدن آقا بودیم.
مجری مراسم، خانم امینیان، ابتدا از زنان شهید جنگ تحمیلیِ ۱۲روزه یاد کرد؛ زنانی که رفتند و نام و یادشان در دل میلیونها ایرانی مانده است. بعد، خانم فرشته حسنزاده، دختر قهرمان مویتای، از افتخارآفرینیهایش گفت و پس از او بانوان برجسته عرصه علم و فرهنگ معرفی شدند.
مهمان ویژه امروز، خانم فهیمهسادات هاشمیتبار بود؛ دختر دانشمند شهید سید اصغر هاشمیتبار، دانشجوی دانشگاه شریف و جانباز دهه هشتادی دفاع ۱۲روزه. او از آرزوی پدر و مادرش برای دیدار حضرت آقا گفت. سپس مادر شهیدان باقری آمد تا نشان دهد مادر ایرانی، مقاومت را فقط در حرف نه، که در عمل ثابت کرده است.
تمام این لحظات اما ذهن من جای دیگری بود؛ به پردههای آبی روبهرو و تکانهایش.
قرار بود نمایشی آیینی اجرا شود، اما در میانه نمایش، پرده کنار رفت. یکباره جمعیت از جا برخاست و صدای «حیدر حیدر» حسینیه را پر کرد. صندلی و میکروفون آماده شد و نگاهها دوباره به پرده دوخته شد. ناگهان پرده باز شد و حضرت آقا با همان لبخند و صلابت همیشگی وارد شدند؛ با دستانی استوار که نشان از علمدار کربلاست.
ولولهای در جمعیت افتاد. «حیدر حیدر» با گریه شوق و صداهای «آقاجان آقاجان» درهم آمیخت. همه ایستاده بودند. آقا تشریف فرما شدند و همسر و مادر شهید رشید و دختر شهید سلامی آمدند و از وطن گفتند؛ از ایثار و سربازی برای وطن.
سپس سخنرانی رهبر انقلاب آغاز شد. ایشان بخشی از بیاناتشان را به ذکر فضایل حضرت زهرا(س) اختصاص دادند و در ادامه نگاه اسلام و نگاه غرب به زن را مقایسه کردند. فرمودند غرب، زن را ابزار میبیند و جمهوری اسلامی این منطق غلط را باطل کرده است.
ایشان به حدیث حضرت علی(ع) استناد کردند که «زن ریحانه است» و تاکید نمودند زن مدیر و رئیس خانه است، نه کارگزار و مهمترین نیاز زن در خانه محبت همسر است. مردان باید محبتشان را به همسرانشان ابراز کنند.
این سخنان با شادمانی و تحسین حضار همراه شد.
در بخش پایانی، ایشان توصیهای مهم به رسانهها داشتند، اینکه مراقب باشند تفکر غلط سرمایهداری غرب درباره زن را ترویج نکنند.
پس از پایان سخنرانی، جمعیت به سمت حضرت آقا رفتند؛ هرکس خواستهای داشت: از گرفتن انگشتر تا درخواست دعا و ذکر نام در نماز شب.
پس از پایان مراسم، ما مهمانان با شعفی وصف ناپذیر، به یکدیگر «زیارت قبول» گفتیم و از سخنان رهبر انقلاب درباره زن صحبت کردیم؛ زنی که اسلام تعریف دیگری از او ارائه کرده است:
اسلام، دور از تحجّر شرق و ابتذال غرب، الگوی سومی برای بانوان دارد؛ الگویی که در آن، میتوان زن بود، عفیف و محجبه و شریف بود و در عین حال، در متن جامعه نقشآفرینی کرد؛ در عرصههای سیاسی و اجتماعی سنگرسازیهای تازه کرد و فتوحات بزرگ آفرید.
زن مسلمان، شکل سومی از زنان جهان است؛ نه همچون زن غربی که وجود و رسالتش تحتالشعاع نگاه جنسیتی قرار گیرد و نه همچون زن شرقی که منزوی و دور از میدان باشد.
مطالب پیشنهادی













