مناظره کاشانی و اردستانی نشان داد جامعه از اندیشه استقبال میکندحامد کاشانی نشان داده است که شاید بهواسطه جوانی یا شاید بهواسطه بهروزرسانی رفتاری خود با تغییرات اجتماعی، میتواند ترکیبی از منبر و دانشگاه ارائه کند، بیآنکه این ترکیب به سمت هر یک از آن دو سنگین شود.
زندهباد مخالفی که حامد کاشانی باشد!

پنج سال و ده روز بعد از مناظره حامد کاشانی و حسین دهباشی، مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانیاردستانی برگزار شد، تقریباً با همان مضمون و محتوا در مورد چگونگی شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها. ماجرای مناظره پنج سال پیش از یک توییت حسین دهباشی آغاز شد و ماجرای این مناظره از یک مصاحبه عبدالرحیم سلیمانیاردستانی با شبکه جهانی کلمه، رسانهای که به توهین و افترا به مقدسات و باورهای تشیع شهره است. آن مناظره در بستر اینستاگرام و در محل یادمان سرچشمه تهران برگزار شد و این یکی در دفتر رسانه آزاد که میزبان گفتوگوهای یوتیوبی است.
یک هفته پیش، موسسه نمافر که در حوزه تحلیل داده صنایع خلاق کار میکند، پربازدیدترین برنامههای ایرانی در بستر یوتیوب را فهرست کرد؛ «پامپ» امیرحسین قیاسی با نزدیک به ۸۵ میلیون بازدید در صدر، «آزاد» با بیش از ۵۸ میلیون بازدید در رتبه دوم و «باضیاء» با بیش از ۵۰ میلیون بازدید در رتبه سوم. اینکه دو برنامه از سه برنامه مورد اقبال ایرانیان در یک بستر رسانهای، گفتوگوست و اینکه برنامههای گفتوگومحور در پلتفرمهای مختلف داخلی و خارجی بعضاً به شمارههای دو یا سهرقمی میرسند، نشان میدهد ایرانیان همچنان به شنیدن و تأمل کردن علاقه دارند. خصیصهای که در سنن فرهنگی و آداب تمدنی ایران به عنوان یک عادت نیکو برجسته شده. اما صرف نظر از این قصهدوستی و گفتوگوشنوی ملت که خلاف آنچه برخی به دنبال اثبات آن هستند؛ مناظره یکشنبه 9 آذر نشان داد در عصر درهمتنیدگی رسانهها که مرزهای شناختهشده معرفتی میان کتاب، نمایش و سینما پایان یافته؛ میتوان از آثار تصویری که جدی باشند و نه جنجالی برای تثبیت باورها و آموزههای سخت و چالشی اندیشهای استفاده کرد.
براساس پیمایش مؤسسه یوگاو که روی وبسایت واشنگتنپست منعکس شده، سر زدن مکرر و مستمر به گوشی همراه که در برخی افراد تا 110 مرتبه در روز پیش میرود، تأثیر جدی مخربی بر حافظه و قدرت تحلیل دارد. اگرچه یافتههای علمی به مراتب ترسناکتری وجود دارد، اما راهکارهای نجاتبخشی که میتواند سلطه تلفن همراه بر زندگی و ذهنیت را تعدیل کند؛ همچنان در حیطه همان راهکارهای سلبی باقی مانده است. آنچه ناگفته مانده، قدرت جایگزینی عادتی منابع کسب معرفتی است؛ یعنی باید کاری کرد اجتماع همان شوق و لذتی که از پیگیری این فرم یا ابزار رسانهای میبرد، با تلقین و تبلیغ در دیگر فرمها مانند مطالعه نیز احساس کند. به تعبیر سادهتر، به جای کتاب میتوان مانند آنچه حامد کاشانی در مناظره 9 آذر انجام داد که هم بحث منطقی داشت و هم متکی به منابع پشتیبانی که در کانالها و درگاههای رسانهای اعلامی او به صورت همزمان منتشر شد، مخاطب را از مجادلات به ظاهر سرگرمکننده اما در واقع عبث، به سمت یک جستوجو و تحقیق علمی راهنمایی کرد.
حامد کاشانی نشان داده است که شاید بهواسطه جوانی یا شاید بهواسطه بهروزرسانی رفتاری خود با تغییرات اجتماعی، میتواند ترکیبی از منبر و دانشگاه ارائه کند، بیآنکه این ترکیب به سمت هر یک از آن دو سنگین شود. از این نظر است که او در یک ساعت نخست مناظره با استادی که کاملاً نقضی و ایجابی و شبههافکنانه بحث میکند؛ کوشش دارد به تعبیر خودش از بحث خارج نشود. حال آنکه مناظرههای معمول بهویژه در فرم سیاسی که در دوران انتخابات 1388 در تلویزیون باب شد و پس از آن در دیگر بسترها رواج یافت، عمدتاً مبانی بر حمله به رقیب سازمان یافته است.
یک هفته پیش بیبیسی فارسی در گزارشی از بازار گرم مناظرههای اینترنتی در ایران نوشت و سعی کرد این گرمی را موقتی و برای «کنترل افکار عمومی و خالی کردن انرژی مردم از حرفهای ناگفته در برهههای حساس» تصویر کند. این رسانه در این گزارش همچنین نگاهی هم دارد به سرنوشت کرسیهای آزاداندیشی مورد مطالبه رهبر انقلاب در سال 1385 که متأسفانه به دلایلی به سرانجام نرسید؛ اما خلاف آنچه بیبیسی فارسی در تلاش است القا کند، این میزان مناظره و گفتوگو در ایران که چه بسا از تلویزیون به کلابهاوس و حالا به یوتیوب یا دیگر رسانهها رسیده، نشانگر جامعهای است که واقعاً گفتوگو را برای از میان برداشتن موانع همزیستی مفید و مؤثر میداند. نمیشود از سویی این همه مناظره در پلتفرمها و رسانههای متعدد و گوناگون را ندید و مرتباً سعی کرد جامعه را خسته، بریده و عصبانی نشان داد. از این نظر است که باید ادعا کرد اتفاقاً مناظره حتی اگر در سه ماه پایانی سال یا سال آینده، از این تب و تاب بیفتد؛ حتی در موضوعاتی که به تعبیر حامد کاشانی «ناموسی» باشند، میتواند بیننده جذب کند و اثر رسانهای بر افکار عمومی داشته باشد. به شرط آنکه مناظرهکنندگان، کوشش کنند به جای اتکا به روشهای معمول در مناظرات برای درهمشکستن حریف مانند کنایهزنی یا شخصیسازی بحث، در پی آن باشند واقعاً به وظیفه مربیگری خود عمل کنند.
اینستاگرام پر است از کسانی که مقابل میکروفون نشستهاند و یک تجربه زیسته را پر و بال میدهند و بر آن افکتهای تدوین و موسیقیهای عجیب اضافه میکنند تا فالوور بگیرند. رمز ماجرا همین است. ما فالوور میخواهیم یا مخاطب. مخاطب میتواند فالوور هم باشد اما فالوور فقط باید ما را فالو یا حداکثر لایک کند. حامد کاشانی در روز مناظره سعی کرد چنین کند، یعنی با مخاطب گفتوگو کند و به او منطق یاد بدهد، بیآنکه بخواهد تکبر کند یا برای خود هوادار جمع کند. به همین دلیل است که برخی پس از این مناظره سه ساعته، به درستی پرسیدند چرا نباید چنین مناظرهای از رسانه ملی پخش شود. به شیوه همان برنامه شیوه و زاویه که برای مدتی میزبان مناظرههای داغی بود که شبکه چهار را در فهرست تماشا قرار میداد.
با این همه، نباید از یاد برد که چنین توجه در برنامهسازی که اکنون «آزاد» از آن بهرهمند است، تنها در صورتی تداوم خواهد یافت که از تقلید مصون بماند و در یک دوره زمانی تدریجی به ثمر برسد. طراحان و تهیهکنندگان چنین برنامههایی باید تا جای ممکن از عجله و شتاب پرهیز کنند. نیازی به داغ کردن بحثها نیست، نیازی به مهمانان عصبانی هم نیست، باید مخاطب را جدی گرفت و برای او محتوای مناسب تولید کرد؛ چیزی که اصلاً ساده نیست.
مطالب پیشنهادی











.jpg?v=)