«گرفتاری مالِ عشق است، مالِ رفاقت است...»در این لحظات سخت جز دعا کاری از دستمان برنمیآید. از خدای همان «ارمیا»یی که ذکر شب قدرش «اَلبَلاءُ لِلوَلاء...» بود میخواهیم به مایی که در کتابهای امیرخانی خواندیم «گرفتاری مالِ عشق است، مالِ رفاقت است...» رحمی کند و دوباره رضاجان امیرخانیِ عاشق پرواز بر فراز دماوند را به آغوش خانواده و ایرانِ عزیزش برگرداند.
ما هم امید داریم آقای امیرخانی

فرهیختگان: «وظیفه من نویسنده است که همیشه امید را نگه دارم، اما نه مثل سازمان برنامهوبودجه. باید امید را به مخاطبم بدهم، هرچقدر هم که این امید ظاهری باشد.» این جملات را مردادماه سال ۹۸ که مهمان تحریریه «فرهیختگان» بود گفت. آن روزها نگاهش به مسئولیتی که نسبت به جامعه ایران برعهده دارد را اینطور به زبان آورد.
بهبهانههای مختلف در «فرهیختگان» با رضا امیرخانی همصحبت میشدیم؛ یکبار مصاحبه درباره کتاب جدید و بار دیگر گپ و گفت درباره حالوهوای فرهنگی ایران. دغدغهاش، حفظ «امید» سرمایههای ایران بود؛ از «نفحات نفت» تا..... میشد ردّ پای این دغدغهٔ مقدّس را دنبال کرد.
در این لحظات سخت جز دعا کاری از دستمان برنمیآید. از خدای همان «ارمیا»یی که ذکر شب قدرش «اَلبَلاءُ لِلوَلاء...» بود میخواهیم به مایی که در کتابهای امیرخانی خواندیم «گرفتاری مالِ عشق است، مالِ رفاقت است...» رحمی کند و دوباره رضاجان امیرخانیِ عاشق پرواز بر فراز دماوند را به آغوش خانواده و ایرانِ عزیزش برگرداند.
مطالب پیشنهادی












