هدررفت میلیاردها تومان در مجموعههای ورزشیبازی استقلال و پادیاب خلخال در ورزشگاه تختی یک بار دیگر پرده از واقعیتی تلخ برداشت: کیفیت زمینهای فوتبال در ایران فاجعهبار است و چمن ورزشگاه نه تنها از نظر ظاهری بههمریخته و بیکیفیت بود، بلکه ناهمواریهای زمین باعث شد توپ درست حرکت نکند و بازیکنان مدام برای مهار توپ به دردسر بیفتند.
زمینهای فوتبال ایران؛ نماد مدیریت ناکارآمد در ورزش

بازی استقلال و پادیاب خلخال در ورزشگاه تختی یک بار دیگر پرده از واقعیتی تلخ برداشت: کیفیت زمینهای فوتبال در ایران فاجعهبار است. چمن ورزشگاه نه تنها از نظر ظاهری بههمریخته و بیکیفیت بود، بلکه ناهمواریهای زمین باعث شد توپ درست حرکت نکند و بازیکنان مدام برای مهار توپ به دردسر بیفتند. این وضعیت نه یک اتفاق مقطعی، بلکه یک بحران دائمی است که سالهاست فوتبال ایران را فلج کرده.
سؤال اساسی اینجاست: چرا با وجود هزینههای سرسامآور و میلیاردی که هر سال صرف مجموعههای ورزشی میشود، خروجی چیزی جز زمینهای ناهموار و چمنهای پوسیده نیست؟
مدیریت ورزشی در ایران به جای آنکه زمین فوتبال را به عنوان سرمایه ملی حفظ کند، آن را به حال خود رها کرده است. در کشورهای حرفهای، تیمهای متخصص با دانش فنی و تجهیزات مدرن شبانهروز برای نگهداری زمین تلاش میکنند، اما در ایران انگار هیچکس مسئولیت نمیپذیرد. نتیجه این بیتوجهی، زمینهایی است که بیشتر شبیه زمین خاکی محلات هستند تا ورزشگاههای حرفهای.
این ضعف زیرساختی نه تنها کیفیت مسابقات را پایین میآورد، بلکه به اعتبار فوتبال ایران در سطح بینالمللی ضربه میزند. وقتی تیمها در چنین شرایطی بازی میکنند، مصدومیتها بیشتر میشود، سطح فنی مسابقه سقوط میکند و هواداران هم از تماشای فوتبال دلسرد میشوند. بدتر از همه اینکه این چرخه معیوب هر سال تکرار میشود: میلیاردها تومان خرج میشود، اما هیچکس پاسخگو نیست و هیچ تغییری رخ نمیدهد.
ورزشگاه تختی فقط یک نمونه است؛ تقریباً همه ورزشگاههای کشور همین وضعیت را دارند. از آزادی گرفته تا نقش جهان، از یادگار امام تا غدیر اهواز، همه با بحران نگهداری و مدیریت روبهرو هستند. این یعنی مشکل ساختاری است، نه موردی. ما بلد نیستیم زمین ورزشی را در شرایط خوب نگه داریم و این ناتوانی به یک رسوایی تبدیل شده.
فوتبال ایران با چنین زمینهایی نه تنها پیشرفتی نخواهد داشت، بلکه هر روز بیشتر عقب میافتد. بازیکنان حرفهای نمیتوانند توان واقعیشان را نشان دهند، مربیان برنامههای تاکتیکیشان را اجرا نمیکنند و تماشاگران هم چیزی جز اعصابخوردی نصیبشان نمیشود. این وضعیت نتیجه مستقیم مدیریت ناکارآمد، نبود نظارت و بیمسئولیتی مدیران ورزشی است.
اگر قرار باشد هر سال میلیاردها تومان خرج شود و باز هم زمینها به این شکل افتضاح باشند، بهتر است صادقانه بگوییم که فوتبال ایران قربانی سوءمدیریت شده است. تا زمانی که نگاه حرفهای و مسئولانه به نگهداری زیرساختها وجود نداشته باشد، هیچ امیدی به بهبود نیست. ورزشگاههای ایران امروز نماد هدررفت سرمایه ملی و بیکفایتی مدیران هستند؛ نمادی که هر بار با یک بازی رسمی دوباره به چشم همه میآید و فوتبال ایران را شرمنده میکند.
مطالب پیشنهادی













