سلسله اشتباهاتی که آبیها را به دردسر انداختپرونده منتظر محمد در فیفا یک زخم باز برای استقلال است؛ زخمی که نه از ضعف بازیکن، بلکه از بیکفایتی مدیرانی به وجود آمد که بیشتر از آنکه عمل بلد باشند، ادعا داشتند.
استقلال، اسیر چاه مدعیان دروغین!

پرونده منتظر محمد در فیفا یک زخم باز برای استقلال است؛ زخمی که نه از ضعف بازیکن، بلکه از بیکفایتی مدیرانی به وجود آمد که بیشتر از آنکه عمل بلد باشند، ادعا داشتند. خطیر با ژست قانوندان وارد شد و مدام تکرار میکرد همه بندهای فیفا را میشناسد، اما بازیکنی را بدون رضایت مربی به تیم آورد و امروز همان خرید نسنجیده به کابوس حقوقی باشگاه بدل شده است. سمیعی که خود را کارشناس قراردادها معرفی میکرد، حتی نتوانست یک فسخ ساده را مدیریت کند و با بیتدبیریاش راه شکایت و تشکیل پرونده را باز گذاشت. نظری جویباری هم که سالهاست خود را متخصص جا زده، در عمل با بیخیالی اجازه داد این پرونده استقلال را به دردسر بیندازد.
نتیجه این سلسله اشتباهات آن شد که استقلال امروز باید هزینههای سنگین مالی و زمانی را برای حل پرونده منتظر محمد بپردازد، آن هم با احتمال بینتیجه ماندن. تلختر از همه این است که دو نفر از همین مدیران هنوز در فضای مجازی نقش ناجی بازی میکنند و خود را منجی باشگاه معرفی میکنند، در حالی که عملکردشان یکی از عوامل اصلی این بحران بوده است. سومی را هم هرجا ببینی جز تعریف از خود چیز دیگری بلد نیست!
این پرونده نشان داد استقلال نه از کمبود بازیکن، بلکه از کمبود مدیران مسئولیتپذیر ضربه میخورد. تا زمانی که ادعا جای عمل را گرفته باشد، باشگاه باید منتظر بحرانهای تازه باشد. استقلال امروز بیش از هر چیز به مدیرانی نیاز دارد که به جای نمایش، دانش و مسئولیت واقعی داشته باشند؛ وگرنه هر پروندهای میتواند به فاجعهای تازه بدل شود.
اما نکته تلخترش میدانید کجاست؟ چند ماه قبل همین مطلب را در پستی در اینستاگرام فرهیختگان هشدار دادیم و اتفاقاً هشدار ما با واکنش منفی تعدادی از هواداران استقلال همراه شد. آنها فکر میکردند نقد ما به عملکرد مدیران پیشین استقلال و پروندههای متعددی که از خود بر جای گذاشتهاند، دلیلی غیرورزشی داشته اما حالا که استقلال کاملاً در این پرونده گیر افتاده، شاید بهتر بتوان درک کرد که نقد آنروز ما از سر مصلحت ورزش و فوتبال بوده نه چیز دیگری.
مطالب پیشنهادی












