چرا نسبت به نتایج‌ دور سوم مذاکرات خوش‌بینی وجود نداشت؟

دور سوم مذاکرات پاکستان و طالبان در شرایطی ازسرگرفته شد که هر دو طرف طی هفته منتهی به مذاکرات، به‌شدت یکدیگر را مورد هجمه قرار داده بودند.

  • ۱۴۰۴-۰۸-۲۵ - ۲۱:۵۳
  • 00
چرا نسبت به نتایج‌ دور سوم مذاکرات خوش‌بینی وجود نداشت؟

سرنوشت مبهم مذاکرات میان پاکستان و طالبان

سرنوشت مبهم مذاکرات میان پاکستان و طالبان

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بین الملل: سومین دور مذاکرات میان نمایندگان پاکستان و طالبان در شرایطی در استانبول به کار خود خاتمه داد که برخلاف دور دوم، این بار نه‌تنها از تمدید زمان مذاکرات میان دو طرف خبری نبود، بلکه حتی هیچ‌چشم‌انداز روشنی در مورد تداوم گفت‌وگو‌ها ارائه نشد؛ اما در توجیه ناکامی مذاکرات، ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان بن‌بست در مذاکرات را به رویه غیرمسئولانه و عدم همکاری هیئت پاکستانی، آن هم به‌رغم نیت نیک طالبان و تلاش میانجی‌ها، مرتبط دانست. وی تأکید کرد طرف پاکستانی در جریان مذاکرات می‌کوشید همه مسئولیت‌های مربوط به امنیت خودش را به گردن طالبان بیندازد و درعین‌حال هیچ‌گونه آمادگی از خود برای پذیرش هر گونه مسئولیت چه در قبال امنیت افغانستان و چه نسبت به امنیت خود پاکستان، نشان ندهد. در طرف مقابل، خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان ضمن اعلام بن‌بست در مذاکرات و عدم برنامه‌ریزی برای پیشبرد گفت‌وگو‌ها در آینده، تقصیر را متوجه طالبان دانسته و بازگشت پاکستان از گفت‌وگو‌ها با دست‌خالی را نشان‌دهنده ناامیدی میانجی‌ها از افغانستان ارزیابی کرد. علاوه بر این او مدعی شد میانجی‌ها یعنی ترکیه و قطر از مواضع پاکستان حمایت می‌کنند.

چرا نسبت به نتایج‌ دور سوم مذاکرات خوش‌بینی وجود نداشت؟

اما به‌رغم ادعا‌های دو طرف در متهم کردن یکدیگر در به بن‌بست کشاندن دور سوم مذاکرات، ناکامی این دور از گفت‌وگو‌ها برای بسیاری از ناظران چندان دورازذهن نبود. براین‌اساس دلایل زیادی برای عدم خوش‌بینی نسبت به نتایج دور سوم مذاکرات وجود داشت؛

1) فضای به‌شدت نامساعد پیش از برگزاری دور سوم مذاکرات: دور سوم مذاکرات در شرایطی ازسرگرفته شد که هر دو طرف طی هفته منتهی به مذاکرات، به‌شدت یکدیگر را مورد هجمه قرار داده بودند. وزیر دفاع پاکستان حکومت طالبان را رژیمی نامشروع، سرکوبگر و دچار اختلافات عمیق در داخل توصیف کرد. احمد شریف چودری، سخنگوی ارتش پاکستان تحریک طالبان پاکستان را شاخه‌ای از طالبان دانست و بر بیعت این گروه با رهبر طالبان افغانستان تأکید کرد. علاوه بر این چودری تهدید کرد که اگر این دور از مذاکرات به شکست بینجامد، ارتش پاکستان خودش برای حل مشکل دست‌به‌کار خواهد شد. اما در سمت طالبان، مجاهد به نقش آمریکا در افزایش تنش میان اسلام‌آباد و کابل اشاره کرده و هدف از ایجاد بحران را زمینه‌سازی برای بازگشت ایالات متحده به بگرام ارزیابی می‌کند. در تحولی چشمگیرتر و در جریان یک مراسم رسمی و با حضور یکی از مقامات برجسته طالبان، از نقشه افغانستان بزرگ (لوی افغانستان) رونمایی می‌شود که در آن بدون درنظرگرفتن خط مرزی دیورند، بخش‌هایی از پاکستان از جمله ایالت خیبرپختونخوا، به افغانستان ملحق شده بود. در چنین فضای آکنده از تنشی بروز درگیری نظامی در مرز افغانستان و پاکستان درست در روز آغاز مذاکرات دور سوم، می‌رفت تا پرونده مذاکرات را حتی پیش از شروع ببندد که وساطت میانجی‌گران و تا حدی خویشتن‌داری طالبان، مانع از فروپاشی گفت‌وگو‌ها شد.

2) بقای چالش‌های بنیادین و ساختاری میان دو طرف: دور سوم مذاکرات در شرایطی برگزار شد که عملاً هیچ‌گونه تغییری که بتواند در فضای مذاکرات تحولی به وجود آورد، رخ نداده بود. مشکل تحریک طالبان پاکستان و درخواست پاکستان از طالبان برای مهار فعالیت این گروه در افغانستان همچنان بدون ارائه و اراده هر گونه راهکار برجای‌مانده بود، به‌خصوص با درنظرگرفتن آن که طالبان ماهیت و صورت‌مسئله یعنی حضور و فعالیت تی‌تی‌پی در افغانستان را قبول نداشتند. از سوی دیگر موضوع مهار تی‌تی‌پی با چالش خط مرزی دیورند نیز به‌شدت درهم‌آمیخته است. در توافق اکتبر در دوحه که پس از یک درگیری خونین میان دو طرف به امضا رسید، طالبان حتی نسبت به به‌کارگیری واژه تنش‌های مرزی در متن توافق معترض شده و خواهان حذف آن شدند. در چنین شرایطی قطعاً دستیابی به ترتیبات مشترک امنیت در مرز‌ها دشوار یا غیرممکن است. اگر به این موارد مسائل دیگری چون نگرانی پاکستان از گسترش مناسبات طالبان و هند و همچنین مناقشات آبی اخیر را بیفزاییم، به این نتیجه خواهیم رسید که دستیابی به توافق در چنین فضای سنگینی تا چه حد دور از انتظار به نظر می‌رسید.

3) ترکیب هیئت‌های مذاکره‌کننده پاکستان و طالبان: وقتی ترکیب هیئت‌های مذاکره‌کننده دو طرف در دور سوم مذاکرات معلوم شد، بسیاری پیش‌بینی می‌کردند این مذاکرات چندان به درازا نکشد. هدایت تیم‌های مذاکره‌کننده توسط دو مقام نظامی و امنیتی، ژنرال عاصم ملک رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی‌اس‌آی) و عبدالحق وثیق رئیس سازمان استخبارات (اطلاعات) طالبان، علاوه بر اینکه حساسیت‌های امنیتی مذاکرات را یادآوری می‌کرد، احتمال ایجاد فضای پرتنش و متشنج و به‌دوراز ظرافت‌های دیپلماتیک را افزایش داده و دستیابی به تفاهم را بیش‌ازپیش دورازذهن نشان می‌داد.

4) محاسبات دو طرف از موقعیت یکدیگر: هم پاکستان و هم طالبان در شرایطی پا به مذاکرات گذاشتند که با برآورد‌هایی از موقعیت دشوار طرف مقابل، دست برتر گفت‌وگو‌ها را متعلق به خود می‌دانستند. بر مبنای چنین محاسبه‌ای، ملاهبت‌الله، رهبر طالبان در جریان ملاقات با هیئت مذاکره‌کننده پیش از آغاز گفت‌وگو‌ها، بر این موضوع تأکید کرد پاکستان در شرایطی نیست که بتواند خواسته‌های خود را بر کابل تحمیل کند. بر همین اساس او به مذاکره‌کنندگان در مورد تسلیم در برابر خواسته‌ها و فشار‌های اسلام‌آباد هشدار می‌دهد. چنین برداشتی در پاکستان هم وجود داشت؛ اینکه طالبان با چالش‌های مهم در داخل و معضل مشروعیت بین‌المللی در خارج مواجه است، بنابراین تمایلی به تشدید تنش و بحران از خود نشان نخواهد داد.

چشم‌انداز تحولات آینده

با درنظرگرفتن این موضوع که سه دوره مذاکرات میان پاکستان و طالبان صرفاً به توافقی برای یک آتش‌بس موقت منتهی شده و هیچ دستاورد مهم و پایدار دیگری به همراه نداشته است، در مورد آینده این مذاکرات و در واقع سرنوشت روابط پاکستان و طالبان سناریو‌های مختلفی قابل‌طرح است؛ بازگشت و تشدید درگیری‌های نظامی میان دو طرف را می‌توان بدترین سناریوی ممکن تصور کرد. این سناریو می‌تواند برای هر دو طرف پیامد‌های سنگین و پرهزینه‌ای را به دنبال داشته باشد. طالبان می‌تواند از پتانسیل و اهرم‌های نفوذ خود در پاکستان، به‌ویژه در مناطق قبایلی استفاده کرده و در تشدید وخامت اوضاع امنیتی در پاکستان نقش‌آفرینی کند. پاکستان هم می‌تواند با اتکا بر توان نظامی برتر خود و همچنین بهره‌گیری از برخی شکاف‌های درونی طالبان، ساختار حاکمیتی کابل را با تزلزل مواجه کند. بااین‌حال نکته امیدوار‌کننده می‌تواند این باشد که تشدید تنش نظامی هم در پاکستان و هم در افغانستان، حامیان بسیار کمی دارد. سناریوی بعدی تداوم مذاکرات در شرایط نه جنگ و نه صلح کنونی است. برای این سناریو نمی‌توان هیچ محدوده یا محدودیت زمانی در نظر گرفت. حتی شاید نتوان به شکلی دقیق گفت که طولانی شدن زمان مذاکره برای کدام یک از طرف‌ها سود و زیان بیشتری به دنبال خواهد داشت؛ اما حتی در صورت تداوم مذاکرات نباید انتظار داشت که مذاکرات به یک توافق کلی، پایدار و طولانی‌مدت منجر شود. با توجه به سطح اختلافات، در نهایت سطح توافق ممکن است در حد مدیریت بحران کوتاه‌مدت و در بهترین حالت میان‌مدت انجام گیرد. البته حتی همین توافق نصف‌ونیمه می‌تواند در روند اجرایی با چالش‌های اساسی مواجه شده یا به بن‌بستی دیگر منتهی شود.

نظرات کاربران