باید همه جوره از سلیمی و برخورداری حمایت کنیمملیپوش تکواندو در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره اتفاقات مسابقات جهانی گفت: زمانی که مشت به گلوی من خورد، ضربه کاملاً اخطار داشت. واقعاً در آن زمان نفس و هوشیاری من برای چند ثانیه به طور کامل رفت. یک بار از زمین بلند شدم و خیلی سعی کردم بتوانم روی پای خود بایستم. وقتی بلند شدم شرایط تنفسی خوبی نداشتم و از شرایط بینایی خوبی نیز برخودار نبودم.
حاجی موسایی: ضربه آنقدر سنگین بود که هیچ چیز یادم نمیآید

تکواندوی ایران در شرایطی در بیست و هفتمین دوره مسابقات قهرمانی جهان در بخش مردان به عنوان نایب قهرمانی رسید که شروع داستان مدالآوری ما با مدال پر از حاشیه و حرف و حدیث مهدی حاجیموسایی بود. حاشیه و حرف و حدیثهایی که نه به خاطر تواناییهای این تکواندوکار، بلکه به دلیل اتفاقات و مصدومیتهای دیدار نهایی ایجاد شد.
مهدی حاجیموسایی در گفتوگو با «فرهیختگان» در خصوص مسابقات جهانی و حرف و حدیثهای دیدار نهایی صحبت کرد که در زیر میخوانید.
در خصوص حضور در مسابقات جهانی صحبت میکنید؟
این دوره سومین حضور من در مسابقات جهانی بود. در مسابقات جهانی دو دوره گذشته نتوانستم آنطور که باید و شاید ظاهر شوم، اما خدا را شکر در این مسابقات جهانی فینالیست شدم. ضمن اینکه در وزنی جدیدی رقابت کردم که وزن اصلیام نبود. خیلی از این بابت نگران بودم، اما به لطف خدا و کمک اساتید آنالیز خیلی خوبی انجام دادیم و توانایهای خود را بیشتر شناختم و در نهایت فینالیست شدم.
بدون شک دیدار فینال شما با محمد خلیل جندوبی از تونس تبدیل به یکی از پرحاشیهترین مسابقات تاریخ تکواندوی ایران شد. چه اتفاقاتی در این دیدار افتاد ؟
من از حریف خود در راند نخست جلو بودم و کارت مربی او نیز حتی سوخته بود و در شرایط برتری قرار داشتم. زمانی که مشت به گلوی من خورد، ضربه کاملاً اخطار داشت. واقعاً در آن زمان نفس و هوشیاری من برای چند ثانیه به طور کامل رفت. بعد از چند ثانیه هوشیاری من بازگشت که دکتر قلیزاده پزشک تیم ملی را بالای سر خود دیدم. ایشان از من پرسید که میتوانم بلند شوم که گفتم بلند میشوم، اما یک مقدار گیج هستم و نیاز به زمان دادم. یک بار از زمین بلند شدم و خیلی سعی کردم بتوانم روی پای خود بایستم. وقتی بلند شدم شرایط تنفسی خوبی نداشتم و از شرایط بینایی خوبی نیز برخودار نبودم. همه جا را تار میدیدم و اصلاً شرایط هوشیاری خوبی نداشتم و دوباره نشستم. از این جا به بعد دیگر هیچ چیزی یادم نمیآید تا زمانی که چشم خود را باز کردم و دیدم روی تخت هستم. روی نور پردازیهای سالن زده بودند که هوگوی آبی برنده شده است و آنقدر ضربه سنگین بود که نمیدانستم هوگوی چه رنگی پوشیدم. از دکتر تیم پرسیدم که هوگوی من چه رنگی بود؟ ایشان گفتند که هوگو قرمز بودم. بعد از شنیدن این موضوع واقعاً دیگر به من خیلی بد گذشت. کادر درمان مسابقات به من دستگاه اکسیژن وصل کردند. اصلاً شرایط بازی نداشتم و هوشیار نبودم و نمیتوانستم خوب نفس بکشم.
شما بعد از 6 سال اولین تکواندوکاری بودید که به فینال مسابقات جهانی صعود کردید. چقدر بابت از دست رفتن این مدال طلای ارزشمند افسوس خوردید و چه برنامهای برای تبدیل آن به طلا در رویدادهای آینده دارید؟
مدال طلاً واقعاً ارزشمند است، اما یکسری چیزها دست ما نیست. از همان ابتدا همه چیز را به خدا سپرده بودیم و این حکمت خدا بود. همیشه تسلیم فرمان خدا هستم، اما مطمئناً افسوس خوردم و مگر میشود افسوس و حال بد نباشد. این بخشی از مسیرم است و باید ادامه پیدا کند تا به هدف اصلی خود برسم. همه این اتفاقات تجربه و درس خواهد شد و امیدوارم با لطف خدا بهترین اتفاقات را تجربه کنم.
بعد از المپیک پاریس توقعات از آرین سلیمی و مهران برخورداری بسیار بالا رفته است، اما متاسفانه این قهرمانان در این رویداد دست خالی بازگشتند. این موضوع را چطور میبیند؟
آرین و مهران از صمیمیترین رفقای من هستند و به نوعی ما سه نفر برادر هستیم. تکواندو ورزش ثانیهها است و برد و باخت در آن وجود دارد. اصلاً اتفاق خاصی نیفتاده است و یک مسابقهای بوده است که با باخت برای این عزیزان همراه شده است. آنقدر این دو تکواندوکار بزرگ و با تجربه هستند که از اشتباهات خود درس بگیرند و ایرادات خود را پیگیری کنند تا دوباره به اوج عملکرد خود برسند. این باخت هیچ چیزی از ارزشهای این بچهها کم نکرد. ما با مدالهای آرین و مهران در المپیک خاطرهسازی کردیم و کلی باعث بالارفتن ورزش ما شدند. هیچ وقت نباید افتخارات این دو قهرمان را فراموش کنیم و باید همه جوره از آنها حمایت کنیم. همیشه تمام تلاش خود را میکنیم تا بهترین نتیجه رقم بخورد و قطعاً این بچهها نیز تمام تلاش خود را کردند و در ورزش نیز برد و باخت وجود دارد.
مطالب پیشنهادی













