فصل دوم «میدان دانشگاه» منتشر شد

نخستین بخش از فصل دوم میدان دانشگاه میزبان مریم گل‌آبادی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان است؛ بانوی فناوری که دکتری خود را در رشته اصلاح نباتات - ژنتیک بیومتری گرفته است.

  • ۱۴۰۴-۰۸-۱۷ - ۲۱:۱۷
  • 00
فصل دوم «میدان دانشگاه» منتشر شد

بذرهای هیبریدی هدیه دانشگاه به کشاورز ایرانی

بذرهای هیبریدی هدیه دانشگاه به کشاورز ایرانی

ابوالفضل مظاهری - پریا ناصری، گروه دانشگاه:  فصل دوم «میدان دانشگاه» با گفت‌وگویی سبز آغاز می‌شود؛ گفت‌وگویی از جنس رشد و نمو که به تشریح یک جریان جذاب، مهم و تأثیرگذار در دانشگاه آزاد استان اصفهان پرداخته است. داستان یک دغدغه مهم در حوزه کشاورزی که تبلور استفاده از علم دانشگاهی ببرای رسیدن به دستاورد ملموس است و در حال حاضر بخش قابل‌توجهی از یک نیاز استراتژیک را پوشش می‌دهد. نخستین بخش از فصل دوم میدان دانشگاه میزبان مریم گل‌آبادی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان است؛ بانوی فناوری که دکتری خود را در رشته اصلاح نباتات - ژنتیک بیومتری گرفته و پس از اشتغال در دانشگاه به‌عنوان استاد با ورود به جریان تولید بذر هیبرید، اکنون رئیس هیئت‌مدیره شرکت دانش‌بنیان «نگین بذر دانش» است که از اولین تولیدکنندگان بذر هیبرید بومی در کشور به‌حساب می‌آید. مشروح گفت‌وگوی «فرهیختگان» با فناور برتر هجدهمین جشنواره ملی پژوهش و فناوری و دهمین جشنواره علمی، پژوهشی و فناوری فرهیختگان (دانشگاه آزاد اسلامی) را می‌توانید در «فرهیختگان» بخوانید یا در بسترهای انتشار مجله تصویری «فرهیختگان» مشاهده بفرمایید.

بهانه اصلی گفت‌وگو فعالیت مهم و جذاب شما در صنعت کشاورزی است. قرار است در این گفت‌وگو درباره نوع خاصی از بذر کشاورزی که هیبریدی نام دارد با یکدیگر صحبت کنیم. این نوع بذر چه تفاوتی با بذرهای دیگر دارد؟ با به‌کاربردن واژه هیبرید به دنبال چه ویژگی‌های خاصی هستیم؟

بذر پایه و اساس کشاورزی است. بذری که کشاورز استفاده می‌کند در سه دسته‌بندی قرار می‌گیرد. یک مورد بذرهایی‌اند که خود کشاورز در کشت‌وکارهایش بذرگیری می‌کند و مجدداً آن را کشت می‌کند. یک‌سری بذرها نیز به‌اصطلاح استانداردند و کارهای تحقیقاتی روی آن‌ها صورت گرفته و تاحدودی از نظر خصوصیت و کیفیت نسبت به بذر پایه- که کشاورز بذرگیری کرده- رتبه بالاتری دارند؛ اما دسته سوم بذرهای اصلاح‌شده‌اند که بذرهای هیبریدی هم در این دسته قرار دارند. انتظار از بذر هیبریدی این است که عملکرد یا میزان تولید و کیفیت محصولی تولیدی بسیار بالاتر باشد. نکته دیگر هم یکنواختی و یکدستی محصول است برای دست‌یافتن به بذرهای هیبریدی باید پروژه‌های تحقیقاتی و اصلاحیه طولانی‌تری انجام شود و باید افراد متخصص روی آن کار کنند تا در نهایت بتوانند به یک بذر هیبرید دست پیدا کنند. این بذر از ترکیب دو والد پدر و مادر ایجاد می‌شود، یعنی عملاً یک اصلاح‌گر و محقق دو لاین پدری و مادری را با بهترین خصوصیات تولید کرده و بعد با ترکیب‌کردن این دو لاین پدری و مادری، جمع خصوصیات این دو را در بذر هیبرید جمع می‌کند و نهایتاً بذر هیبریدی که به دست مصرف‌کننده می‌رسد، خصوصیات مطلوب آن دو والد را خواهد داشت.

شما اولین تولیدکنندگان بذر هیبرید در ایران محسوب می‌شوید؟

بله، ازاین‌جهت که ما صفر تا صد پروژه را از تولید لاین تا بازاریابی را در داخل ایران بومی‌سازی کردیم و آن را به ثبت رساندیم.

شاید وقتی کلمه بومی‌سازی را به کار می‌برید، حق مطلب به‌صورت کامل مطرح نشود. پیش از آغاز گفت‌وگو اشاره‌ای کردید که دانش فنی این کار تماماً حاصل تحقیقات و تلاش‌هایی بوده که شما همراه با دکتر اقتداری، استاد فقید دانشگاه آزاد اصفهان داشتید. کمی درباره این فرایند توضیح دهید که از چه زمانی آن را آغاز کرده‌اید و چه چیزی باعث شد دغدغه بذر هیبریدی در ذهن شما و دکتر اقتداری پررنگ شود؟

ایده تولید این نوع بذر از سوی دکتر اقتداری بود که این موضوع را با افراد بسیاری مطرح کرده بودند و من هم به‌عنوان یکی از مخاطبان ایشان و کسی که رشته‌ام مربوط به بحث اصلاح و ایجاد ارقام بود، گفتند اقداماتی را انجام دهیم تا ببینیم می‌توانیم این بذر را در کشور تولید کنیم یا نه؟ این اولین قدمی بود که مرا به سمت ایشان در تولید این محصول کشاند، درحالی‌که هیچ اطلاعاتی از این موضوع نداشتیم.

این فرایند به چه سالی مربوط می‌شود؟

سال ۱۳۸۷ است و از آنجا بررسی و مطالعه انواع کتاب‌ها و مقالات را آغاز و مسیری را به‌عنوان پیش‌نویس برای خودمان آماده کردیم، یعنی چیزی وجود نداشت که بتوانیم از آن به‌عنوان مقاله یا راهی برای برداشت استفاده کنیم. دقیقاً مانند پازلی بود که همه قسمت‌های آن برای ما ناشناخته بود.

اکنون تولیدکننده‌های مختلفی را در سطح دنیا داریم که بذر هیبریدی تولید می‌کنند و اقتصاد بزرگ هم دارند. چیزی حدود ۶۵ میلیارد دلار بازار کنونی این نوع بذر در دنیاست، پس اتفاقی جدید و نوآورانه به این شکل قابل احتساب نیست. چرا ما از این بذر در کشور، حداقل به‌صورت بومی، بی‌بهره بودیم؟

دقیقاً همان صحبت اول شماست. به این دلیل که این قضیه به‌شدت اقتصادی است و در اختیار کشورها و شرکت‌های چندملیتی بزرگ دنیاست. این‌ها معمولاً نتایج تحقیقات خودشان را منتشر نمی‌کنند و به‌صورت پوشیده و غیرقابل‌بیان نگه می‌دارند. این‌گونه نیست که شما بتوانید با جست‌وجو مقاله یا کتابی را پیدا کنید که روش تولید این نوع بذر را نشان دهد؛ زیرا این محصول نکات ریزی دارد که هر شرکتی آن را نزد خود محفوظ نگه می‌دارد و قابل چاپ‌ نیستند.

این نکات ریزی که اشاره کردید، در کجا خودشان را نشان می‌دهند؟

این نکات به‌صورت مرحله‌به‌مرحله هستند. این فرایند بسیار طولانی بوده و در هر مرحله یک‌سری نکات ریز، فرمول و فوت کوزه‌گری وجود دارند که تا وارد آن نشوید، تحقیقات نکنید، منابع را بررسی نکنید و تا مورد آزمون‌وخطا قرار نگیرند، به آن دست پیدا نخواهید کرد. این‌ها نکاتی هستند که در هیچ جایی نوشته نشده‌اند، بلکه باید برای آن علم ابتدایی داشته باشید و بعد هم باتجربه و آزمون‌وخطا مشکلاتتان را حل کنید. به همین دلیل افراد و شرکت‌های زیادی در دنیا نیستند که بذر هیبریدی را تولید کرده باشند، بلکه بالای ۸۰ درصد بذر تولیدی و مصرفی دنیا توسط چند شرکت محدود آمریکایی و اروپایی تولید می‌شود. البته شرکت‌های بزرگی باسابقه طولانی و چندملیتی هم داریم که در این زمینه فعالیت می‌کنند؛ بنابراین این یک پروسه معمولی و دم‌دستی نیست که هرکسی بتواند به آن ورود کند. دلیل دوم، طولانی‌بودن این پروژه‌هاست. متأسفانه برخی دوستان تمایل دارند پروژه‌های کوتاهی را انجام دهند که سریعاً به جواب می‌رسند و شاید بتوان گفت جرئت انجام‌دادن پروژه‌های بزرگ و طولانی‌مدت را ندارند.

منظورتان از بازه طولانی‌مدت چند سال است؟

۵ تا ۱۰ سال است، حداقل برای ورود به بازار، نه بازاریابی، زیرا بازاریابی خودش چندسال طول می‌کشد. اگر شما بخواهید تحقیقات را انجام دهید و آماده ورود به بازار شوید، بسته به نوع محصول، گلخانه‌ای بودن یا فضای آزاد آن، بدون هیچ‌گونه وقفه‌ای حدود ۵ تا ۱۰ سال طول می‌کشد، مثلاً برای گلخانه، حداقل باید دو فصل کاشت در گلخانه داشته باشید تا تحقیقاتتان را انجام دهید و به این نقطه برسید که بذر مورد نظر اکنون آمادگی آن را دارد که وارد مرحله بازاریابی شود. این پروسه طولانی‌مدت است و هزینه چنین پروژه تحقیقاتی سنگین است و هرکسی حاضر به انجام چنین هزینه‌هایی نیست؛ باید امیدواری و ایمانی به این پروژه داشته باشید که امروز این کار را انجام دهید و تازه بعد از ۵ تا ۱۰ سال شروع به بازدهی کند که این امر هم در کشور ما محدود است.

شما، دکتر اقتداری و دکتر فروغی که آن زمان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان بود، به این قضیه امید داشتید؟

ما پروژه را شروع کردیم و پروپوزال آن را نوشتیم و در قالب یک طرح داخلی به دانشگاه ارائه دادیم.

آن زمان هنوز ادبیات دانش‌بنیان در کشور به معنای امروزی در فضای کشور پررنگ نشده بود.

بله، ما به‌صورت یک طرح درون‌دانشگاهی این پروژه را آغاز کردیم. به یاد دارم هزینه‌ای که آن زمان برای این پروژه پیش‌بینی کرده بودیم تابه‌حال در دانشگاه آزاد با این مبلغ حتی مطرح هم نشده بود. دکتر فروغی و نجفی تلاش کردند چنین طرح و مبلغی را به تصویب برسانند.

به‌خاطر دارید که این مبلغ چقدر بود؟

بله، ۵۰ میلیون تومان بود. سال ۱۳۸۷ حدود دوسال طول کشید تا این طرح نوشته و تصویب شود. ما سال ۱۳۸۹ شروع کردیم و این پول هم به‌صورت قسط‌بندی به ما داده ‌شد. در آن طرح پیش‌بینی شده بود که نتایج آن باید به‌ شرکت دانش‌بنیان تبدیل شود و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، مانند طرح‌های معمولی در قالب مقاله ارائه شود، زیرا در آن زمان نمی‌دانستیم می‌تواند به محصول و شرکت دانش‌بنیان ختم شود؛ بنابراین دانشگاه دو مسیر مقاله و اتمام طرح یا ایجاد شرکت دانش‌بنیان و بازپرداخت وام را برای ما باز کرد. ما نمی‌دانستیم این مسیر چگونه پیش می‌رود و پله‌پله به سمت جلو حرکت کردیم.

ناامید نشدید؟ از همان ابتدا روند به‌صورت مثبت پیش‌می‌رفت؟

خیر، در این مسیر شکست‌های بسیاری داشتیم. گلخانه‌ای داشتیم که بوته‌اش ۳ تا ۴ متر بود؛ آن را کندیم و بیرون انداختیم، چون آن چیزی که انتظار داشتیم رخ نداده بود، حتی گلخانه‌ای داشتیم که به‌خاطر مواد شیمیایی که باید استفاده می‌کردیم و تقلبی بود، بوته‌اش را کندیم و بیرون انداختیم. امثال این شکست‌ها را زیاد داشتیم؛ اما من و دکتر اقتداری در رسیدن به هدف در این مسیر بسیار محکم بودیم که توانستیم ادامه دهیم وگرنه شکست‌هایی که اتفاق می‌افتاد در بسیاری از مواقع می‌توانست کار ما را متوقف و ما را ناامید کند. از طرفی دکتر اقتداری فرد بسیار باانگیزه و باروحیه‌ای بودند. جاهایی من خسته می‌شدم؛ اما ایشان انگیزه‌دهنده پیمودن و ادامه مسیر بودند. بخش‌های تحقیقاتی و علمی این پروژه را من انجام می‌دادم و کارهای اجرایی را دکتر در دست داشتند. گاهی من خسته می‌شدم، خصوصاً اوایل که ما هیچ درآمدی نداشتیم. همه درآمد نوشتن طرح‌های برون‌دانشگاهی را در تولید این بذر صرف می‌کردیم. زمانی که یک فرد هیئت‌علمی طرح تحقیقاتی می‌نویسد، یک‌سوم هزینه‌اش حق تحقیق است؛ اما من و دکتر اقتداری حتی یک ریال را از این طرح تحقیقاتی برای خودمان برنداشتیم و همه آن را در طرح پیاده کردیم. اصلاً پول برایمان مهم نبود و فقط می‌خواستیم به جلو حرکت کنیم و موفق شویم و زحمت‌ها را به انتها برسانیم. زمانی که این مسیر به‌صورت درست و پله‌پله به سمت جلو حرکت می‌کرد و می‌دیدیم که دارد جواب می‌دهد، در سال ۱۳۸۹ تولید خیار گلخانه‌ای را شروع کردیم.

سال ۸۹ تحقیقات را شروع کردید؟

خیر، در سال ۸۷ فرایند تحقیقات را آغاز کردیم و دوسال مشغول پروژه‌نویسی و گرفتن مجوز بودیم. در سال ۸۹ اجرای آن شروع شد و دیدیم که خوب به سمت جلو حرکت می‌کند. در سال ۹۲ تولید محصولات دیگر مانند گوجه و فلفل گلخانه‌ای را آغاز کردیم و در سال ۹۳ به سمت تولید محصولات فضای باز مانند ملون، هندوانه و گوجه رفتیم. همین‌طور سال‌به‌سال محصولات جدیدتری را اضافه کردیم. ما اکنون روی بیش از ۱۵ محصول کار می‌کنیم که برخی از آن‌ها به ثمر نشسته‌اند و وارد بازار شده‌اند و برخی دیگر در مسیر تحقیقاتی قرار دارند. از سال ۱۴۰۳ به بعد چهار محصول جدید را شروع کرده‌ایم. این‌ها همه امیدوارکننده هستند و وقتی پروژه‌ها به نتیجه می‌رسند، سراغ محصول جدید می‌رویم.

درباره بذر شنیده‌ایم که محصولی استراتژیک است و با امنیت غذایی ما گره‌خورده. در این سال‌ها هم خبرهایی مبنی بر به‌موقع نرسیدن محصولات و کیفیت آن‌ها منتشر شده‌اند؛ کاری که شما انجام داده‌اید چه کمکی به فضای امنیت غذایی کشور می‌کند؟ با توجه به اینکه این پروژه بلندمدت بوده و طبیعتاً استادی که به دنبال انتفاع مالی است شاید باید به دنبال پروژه‌های زودبازده باشد، چه چیزی باعث شد شما این ماجرا را این‌قدر جدی بگیرید؟ آیا این ماجرای امنیت غذایی برای شما و دکتر اقتداری مسئله بود؟

همان‌طور که پیش‌تر گفتم ایده اولیه از سمت دکتر اقتداری مطرح شده بود. ایشان چندین سال در حوزه گلخانه‌داری، کنترل گلخانه‌ها و مشاوره به گلخانه‌ها فعالیت داشتند و معضل بذر را در ایران به‌خوبی می‌شناختند. تمام این بذرها وارداتی بودند و قیمت بالایی داشتند. اگر به هر دلیلی ورود این بذرها به کشور- چه به دلایل داخلی و چه بین‌المللی- با محدودیت مواجه می‌شد، بخش عمده‌ای از کشاورزانی که این محصولات را استفاده می‌کردند دچار مشکل می‌شدند. این‌ها دلایلی بود که به اهمیت این محصولات توجه شود. دکتر اقتداری از همان روز اول فکرشان این بود که ما باید بتوانیم در داخل کشور، به‌صورت مستقل از کشورهای دیگر، حتی به فکر خودکفایی برسیم و خودمان بذر را تولید کنیم. زمانی که من وارد این پروژه شدم، این درک را نداشتم که ما به چه سمت‌وسویی حرکت می‌کنیم. فکر می‌کردم فقط وظیفه هیئت‌علمی را انجام می‌دهم؛ اما کم‌کم که جلو رفتیم و معضلات کشاورزها را با بذرهای هیبرید دیدیم، متوجه شدیم کشاورز دچار مصرف بذر قاچاق، بی‌کیفیت و تقلبی می‌شود. ضمن اینکه بذر را هم با بالاترین قیمت به او می‌دهند و وقتی کشت می‌شود، کیفیت لازم را ندارد. ورود بذر به کشور با مشکلات ارزی مواجه است. مشکل دیگر این است که شرایط آب‌وهوایی که بذرهای خارجی در آن اصلاح شده‌اند یا بیماری‌ها و آفاتی که در آن محیط‌ها وجود داشته، با شرایط محیطی ما متفاوت است. همه این‌ها باعث شد به این قضیه ترغیب شویم که کاری برای کشاورزی، امنیت غذایی و تأمین زیرساخت‌های کشورمان انجام می‌دهیم. اکنون به این نقطه رسیده‌ایم که اگر این فعالیت در کشور شروع نمی‌شد و این‌قدر توسعه پیدا نمی‌کرد، قطعاً کشاورزهایمان با مشکلات زیادی مواجه می‌شدند و ممکن است در آینده نزدیک هم بشوند، زیرا اصلاً قابل‌پیش‌بینی نیست و همین موجب شد تا برای تولید این بذر مصمم‌تر شویم.

کشور چه میزان به بذر هیبریدی نیاز دارد؟ آماری دارید؟

بینید، در مورد محصولات گلخانه‌ای، این عدد به بالاتر از یک میلیارد عدد بذر در سال پیش‌بینی شده است و اکنون پیش‌بینی سه تا چهارمیلیاردی در چند سال آینده وجود دارد. دلیلش هم این بوده که سطح گلخانه‌ها در کشور به‌شدت در حال افزایش است، چون ما مشکل کمبود آب داریم و نمی‌توانیم از خیلی از زمین‌های کشاورزی‌مان استفاده کنیم. ولی وقتی این‌ها بروند زیر فاز گلخانه، هم مصرف آب کمتر می‌شود و هم‌زمین‌هایی که کیفیت خاکشان خوب نیست قابل‌استفاده می‌شوند. پیش‌بینی سازمان جهاد کشاورزی هم‌افزایش چندبرابری سطح گلخانه‌هاست. خب، قطعاً نیاز بذری به‌شدت روبه‌افزایش خواهد بود. طبق پیش‌بینی وزارتخانه، سه تا چهار میلیارد عدد بذر هیبریدی صیفی‌جات گلخانه‌ای در چند سال آینده نیاز خواهد بود. در فضای باز هم تا 10 برابر این نیاز بیشتر هست.

چقدر از بذر هیبرید مورد نیاز در داخل کشور تولید شماست؟

ببینید، کف تولید ما حدود ۱۵ درصد است. با توجه به طرح‌های توسعه‌ای گسترده‌ای که در دست داریم، تا ۳۰ درصد هم خواهیم رسید.

با توجه به اینکه در سال‌های اخیر نگاه پررنگی به سمت بومی‌سازی و تولید بذر هیبریدی در کشور شکل گرفته، در مجموع چه میزان از نیاز کشور از تولید داخل تأمین می‌شود؟

اکنون شرکت‌های دیگری هم به جمع تولیدکنندگان بذر اضافه شدند. آن‌ها هم درصدی از این بازار را پوشش می‌دهند و به‌سرعت در حال افزایش هستند و من فکر می‌کنم این درصد به بالای ۲۰ درصد برسد.

هنوز عدد خیلی بالایی نیست.

بله همین‌طور است. در برنامه هفتم توسعه کشور، تأمین ۵۰ درصد بذر هیبریدی کشور به‌صورت داخلی برنامه‌ریزی شده است؛ یعنی وزارتخانه و معاونت فناوری به سمت رسیدن به این عدد حرکت می‌کنند.

به نظر شما شدنی است؟

اگر حمایت شود، بله. چون تعداد شرکت‌ها در حال افزایش است. بعضی از شرکت‌ها، از جمله شرکت نگین، واقعاً در تولید بذر هیبریدی قدر هستند. خوشبختانه سرشناس و سابقه خوبی دارند. یعنی اسم نگین و ارقامش پسندیده شده و مورد اقبال کشاورز قرار گرفته است. ما اکنون در نقطه پرش و جهش هستیم. زیرا پیش‌نیاز تولید بذر هیبریدی، آن پروسه تحقیقاتی طولانی‌مدت و تولید لاین است. خوشبختانه در شرکت ما تعداد بسیار زیادی لاین و تعداد زیادی هیبرید تولید شده و اکنون فقط مباحث بازاریابی و تولید انبوه پیشروی ماست.

در حال حاضر چند نوع بذر در شرکت نگین بذر دانش تولید می‌شود؟

در شرکت ما 72 رقم مختلف بذر هیبریدی در مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال به ثبت رسیدند. فکر می‌کنم حدود 30 تا از آن‌ها وارد فهرست ملی ارقام ایران شدند. از این‌ها، تعدادی بازار بیشتری داشته و بخشی از این بذر‌ها تولید انبوه شده و در بازار ایران و منطقه توزیع و مصرف می‌شوند.

برای ۱۵ محصول؟

تولید در پنج محصول بوده، بقیه محصولات یا نزدیک به تولید انبوه هستند یا هنوز مسیر تحقیقاتی خود را طی می‌کنند.

آن 72 رقمی که پیش‌تر گفتید در بازار وجود دارند؟

بله، این‌ها اکنون یا در بازار هستند یا در آستانه ورود به بازار قرار دارند. درواقع ما تعداد خیلی زیادی هیبرید داریم که نگه داشتیم تا پله‌پله وارد بازار شوند.

رقم شکست‌خورده نداشتید؟

شکست‌خورده‌ها را جدا می‌کنیم. ببینید، ما مثلاً حدود 300 تا هیبرید خیار تولید می‌کنیم که از این تعداد، 10 تا از آن تا مرحله ورود به بازار پیش ‌می‌روند که نوعی موفقیت برای ما محسوب می‌شوند. ما در شرکتمان پروژه‌های تحقیقاتی به‌صورت هم‌پوشانی و به تعداد زیاد داریم؛ یعنی اگر یک پروژه‌ای در خیار به 10 رقم رسیده، 3 پروژه دیگر به‌صورت هم‌پوشانی در حال پیشرفت هستند؛ زیرا ما باید با بازار حرکت کنیم و محصول را به آن برسانیم. نمی‌توانیم وقتی بازار می‌گوید خیار با این خصوصیات می‌خواهم، تازه تحقیقاتش را شروع کنیم که پنج سال دیگر به ثمر برسد.

خود شما هم برای آینده پیش‌بینی می‌کنید؟

بله یک اصلاح‌گر باید پیش‌بینی کند که آینده بازار ممکن است یک خیار با اندازه و شکل خاصی مورد اقبال واقع شود یا خیاری که خار داشته و پوستش شیار نداشته باشد، یا اینکه رنگ روشن یا تیره داشته باشد. این همان منبع ژن‌پلاسمی بوده که در شرکت ما هست؛ به عبارتی محصولات مختلف ما تنوع بسیار زیادی دارد؛ مثلاً ما فلفل دلمه‌های متنوعی از نظر سایز، رنگ و شکل داریم.

چه تعداد از رقم‌ها ثبت رسمی شدند؟

72 رقم را ثبت کردیم.

از طرفی تعداد بیشتری هم دارید که در حال تحقیق هستند و هنوز به بازار نزدیک نشدند، درست است؟

بله و استراتژی شرکت این است که برخی از آن‌ها فعلاً وارد بازار نشوند، چون استراتژی فروش هم خیلی در این قضیه دخالت دارد.

بذر‌هایتان را به چهره می‌شناسید؟

بر اساس رنگ، بذر داریم. مثلاً اگر حدود 10 نمونه بذر خیار بدون رنگ اینجا بریزید، چندان قابل تشخیص نیستند چون شکل ظاهرشان مثل هم است؛ اما ما برای اینکه هم برای خودمان و هم برای مصرف‌کننده نشانه‌ای باشد، رنگ‌های مختلفی را برای ارقام مختلف‌مان در نظر گرفتیم.

یعنی اگر بپرسم این شیشه زردرنگ بذر چیست، می‌توانید بگویید و حتی رقمش را مشخص کنید؟

حالا همه را که حفظ نیستم؛ اما برخی‌ها را خوب می‌شناسم.

اسم‌های این بذر‌ها را چگونه انتخاب کردید؟

خیار اولین رقم‌های ما بود و اولین‌بار که می‌خواستیم روی این‌ها اسم بگذاریم، به پیشنهاد دکتر اقتداری این کار انجام شد.

اینکه برای هرکدام از این ارقام یک اسم بگذارید؟

نه اینکه هرکدام از اسم‌ها را چگونه انتخاب کنیم. به یاد دارم که ایشان به شرکت آمدند و ما هم ارقام زیادی را تست کرده بودیم. گفتند که این دو رقم خیلی خوب‌ هستند، یکی را نام دختر شما و دیگری هم ‌نام دختر خودم می‌گذارم که صبا و ثمین گذاشتیم و شروع اسم‌گذاری ما بود. باتوجه‌به اینکه این دو تا با حرف «ص» و «س» شروع شده بودند، ارقام بعدی را هم با همین روند ادامه دادیم. جالب اینجا بود که از بیرون به ما می‌گفتند که این رقم‌هایی که با حرف «ص» و «س» شروع می‌شوند، رقم‌های شماست؟ و اتفاقاً گفتیم که چه خوب است، انگار دارد یک برند و هویت می‌شود. برای همین شد که ما هر محصولمان را با یک حرف شروع می‌کنیم. مثلاً فلفل‌ها با حرف «م» مانند مارال، ماکان، میسا و مخمل نام دارند. یا هندوانه‌هایمان با حرف «ت» مانند ترنم، تبسم و تابان شروع می‌شوند. یا مثلاً گوجه‌هایمان نیز با حرف «ه» مانند هما، هانا و هوران آغاز می‌شوند. به عبارتی، هرکدام از گیاهان را با یک حرف شروع و نام‌گذاری می‌کنیم.

رنگ‌ها را چگونه انتخاب می‌کنید؟ این رنگی که به بذر می‌خورد، برای کاشت و محصول مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

اینکه رقمی چه رنگی داشته باشد، قانون خاصی ندارد. اما در ایجاد این ترکیب رنگی، فرمولی دارد که ما خودمان این فرمول را با کلی آزمایش و آزمون و خطا ایجاد کردیم.

یعنی از این رنگ‌های معمولی بیرونی یا رنگ‌های خوراکی و غذا نیست؟

می‌تواند رنگ خوراکی باشد؛ اما قطعاً شیمیایی نیست. این رنگ نباید روی قدرت جوانه‌زنی و زنده‌بودن بذر تأثیر بگذارد. یعنی هر رنگی که شما اینجا می‌بینید و تعداد زیادی که در شرکت داریم، تعداد زیادی آزمون‌وخطا روی آن‌ها با غلظت و شدت رنگ‌های مختلف انجام شده تا صدمه‌ای به جوانه‌زنی بذر وارد نشود. زیرا اولین چیزی که از یک بذر نیاز داریم، حفظ جوانه‌زنی آن است. اما تنوع رنگ آن سلیقه‌ای و بازی بچه‌ها با رنگ‌هاست.

پیش‌تر گفتید که اقتصاد بذر بسیار بزرگ و جذاب است. سؤال من این است که شما این بذر‌ها را چگونه می‌فروشید؟

این نوع بذر به‌صورت دانه‌ای فروخته می‌شود.

یعنی هرکدام از این بذر‌ها داخل محفظه نگهدارنده خودشان قرار دارند و دانه‌دانه می‌شمارید و می‌فروشید؟

بله مثلاً در یک پاکت بذری، بسته به سفارش مشتری، حدود ۵۰۰، ۱۰۰۰ یا ۵۰۰۰ عدد بذر به‌صورت دانه‌ای بسته‌بندی و فروخته می‌شوند. یعنی قیمت این بذر در بازار به‌صورت گرمی نیست و در این نوع روند فروش، در جهان هم همین‌گونه است.

کدام نوع بذر از همه گران‌تر است؟

اکنون بذر فلفل‌های رنگی گلخانه‌ای در بحث صیفی و میوه‌جات هستند.

چه‌قدر هستند؟

چون بازار یک‌سری تلاطم‌هایی دارد، اما قیمت آن حدود ۳۰ تا ۳۸ هزار تومان است. بذر‌های اروپایی در ایران با این قیمت فروخته می‌شوند. ما برخی از محصولاتمان مانند خیار، گوجه و فلفل را حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد ارزان‌تر از بذر‌های خارجی عرضه می‌کنیم.

باتوجه‌به اینکه هر ارزانی بی‌حکمت نیست. چقدر محصول می‌دهد؟ یعنی میزان کیفیت و خروجی آن‌ها قابل‌قیاس با نمونه‌های خارجی است؟

این بذر‌ها بعد از سال‌ها تست و ارزیابی و بازخورد‌های بازار است. رقم‌های ما هیچ‌چیز از رقم‌های خارجی کم ندارند؛ یعنی به‌خوبی در گلخانه با رقم خارجی و باقیمت کمتر رقابت می‌کنند. ما در مورد رقم صبا (خیار) که یکی از اولین رقم‌های ماست، میزان فروش سالانه‌اش به‌صورت تصاعدی روبه‌افزایش است. اگر بذری نتواند با انواع خارجی‌اش رقابت کند، در بازاری که شما اولین محصول را به‌عنوان محصول ایرانی معرفی می‌کنید، اصلاً نمی‌تواند این‌قدر بازار بزرگی به خودش اختصاص دهد. عدد‌های ما در مورد صبا، مارال و ارقام جدیدمان به‌صورت تصاعدی روبه‌افزایش هستند. غیر از تست‌های خودمان، ما حتی وارد آزمون‌هایی که سازمان‌های دولتی مثل سازمان جهاد کشاورزی برگزار کرد هم شدیم؛ یعنی یک رقابتی بین ارقام ایرانی و خارجی در مرکز تحقیقات تهران برگزار شد که در این آزمون 15 رقم بود که 5 تا از آن‌ها رقم‌های ما بود.

برای چه محصولی؟

برای خیار بود، همان طور که مستحضرید منطقه ورامین قطب خیارکاری ایران است. ما را برای یک گلخانه دعوت کردند که من همیشه ار آن به عنوان یک دوئل یاد می‌کنم. گفتند حاضرید بیایید بذرتان را کنار بذر خارجی بکارید و ارزیابی شود؟

نتیجه چه شد؟

ما با اطمینان رفتیم. اگرچه اول به ما شک داشتند؛ اما در پایان ارقام ما همگی بالاترین عملکرد را بین همه ارقام داشتند.

کشاورز می‌تواند از قبل حدودی داشته باشد که هر دانه بذر که می‌کارد، چه‌قدر خروجی دارد؟ باتوجه‌به اینکه از هر بذر یک بوته به عمل می‌آید؟

ببینید، چه برای ارقام ما و چه برای ارقام خارجی، این عدد یک عدد ثابتی نیست. زیرا به‌شدت وابسته به شرایط محیطی، فصل کاشت، سطح گلخانه، نوع گلخانه (معمولی یا های‌تک)، میزان توانایی کشاورز، توانایی در مصرف انواع کود و سموم به‌موقع و با علم است. خیلی به این عوامل وابسته است. از طرفی مثلاً در مورد یکی از ارقام خیار خودمان، عدد‌هایی که به ما بازخورد شده، فرض کنید در هزار مترمربع گلخانه، از ۱۰ تن تا ۳۵ تن گزارش شده است.

نرم جهانی وجود دارد که بتوانیم قیاس کنیم؟

مثلاً در بازار جهانی می‌گویند یک بوته خیار باید حدود ۶ کیلو بار بدهد تا رقمی قابل‌قبول باشد. یعنی هر دانه بذر خیار که به یک بوته تبدیل می‌شود، باید بتواند حدود ۵ تا ۶ کیلو بار بدهد. این‌جوری که حساب می‌کنید، در یک گلخانه حدوداً ۱۰ تا ۱۵ تن در هزار مترمربع تولید می‌شود که ما در آزمایشات خودمان، ارقام‌مان خیلی بیشتر از این بار دادند. گزارش‌های بازار هم که داریم، عدد‌های خیلی خوبی هستند و عملکرد بالایی دارند.

به‌صورت عد و رقم می‌توانید بگویید که گران‌ترین بذر‌های شما کدام است؟

مربوط به فلفل است.

قیمتی از آن دارید؟

مارال بالاترین قیمت را دارد اما اکنون حضور ذهن ندارم.

برای مثال یک بسته ۵۰۰تایی از این نوع بذر مارال چه‌قدر قیمت دارد؟

می‌تواند 10 میلیون تومان قیمت داشته باشد.

به عبارتی می‌تواند با قیمت طلای 18 عیار رقابت کند!

بله همین‌طور است.

با دیدن بذر هندوانه یاد حرف‌وحدیث‌هایی افتادم که امسال هم پررنگ شد. به دلیل اینکه حرف از کشت هندوانه و بذرش شد و شما هم گفتید که قرار است اصلاحی اتفاق بیفتد برای اینکه محصولی بهتر یا نزدیک‌تر به محل کشت یا خواسته‌های مصرف‌کننده آماده شود. ما همیشه نسبت به هندوانه مسئله‌ای در زمینه مصرف آب آن داریم؛ نمی‌شود کاری کرد که هندوانه کمتر آب مصرف کند؟ اساساً آیا این موضوع مصرف آب زیاد درست است یا اینکه نه متهم به مصرف زیاد آب است؟

ما ارقام هندوانه را در شرایط آب‌وهوایی شهر اصفهان اصلاح کردیم. اصفهان از لحاظ میزان آب خیلی در مضیقه هست و خاک مناسبی هم ندارد و ما در این شرایط سخت ارقام را اصلاح کردیم و انتظار داریم که تحمل خوبی نسبت به تنش‌های محیطی داشته باشند.

اما در مورد این صحبت که هندوانه متهم به مصرف زیاد آب هست، آن را با گندم مقایسه می‌کنیم. بیشترین دوره رشد و مصرف آب گندم در زمستان و بهار هست؛ زمانی که هنوز خیلی در مضیقه آب نیستیم. اما هندوانه بیشترین زمان مصرف آبش در تابستان است که همیشه با مشکل کمبود آب مواجهیم. هندوانه‌ای که آن زمان به آب نیاز دارد به اینکه چرا این‌قدر آب می‌خواهی محکوم می‌‌‌شود. درصورتی‌که اگر حجم آب مصرفی این دو را با هم مقایسه کنیم حجم مصرفی هندوانه چندان نیست.

دوم اینکه محاسبه می‌کنند که یک کیلوگرم وزن خشک گندم چقدر آب نیاز دارد و یک کیلوگرم وزن خشک هندوانه چقدر؟ این عدد دوباره هندوانه را محکوم می‌کند؛ زیرا هندوانه محصول پرآبی است و زمانی که بخواهید خشکش کنید، باید مقدار زیادی هندوانه را خشک کنید تا به یک کیلو وزن خشک برسد. اما هندوانه که به‌صورت خشک‌شده صادر نمی‌شود. بلکه با همان حالت عادی‌اش در داخل مصرف شده، صادر می‌شود و ارز وارد کشور می‌کند. پس باید در این اتهام کمی تأمل کرده و این‌قدر هندوانه را محکوم نکنیم.

ما اصلاً می‌توانیم بذر هندوانه تولید کنیم که آب کمتری مصرف کند؟

بله یکی از خصوصیت‌های مهمی که در پروژه اصلاحی دنبال می‌شود، تحمل به تنش‌های محیطی مثل خشکی، شوری و گرماست. بهترین جایی که می‌شود این اصلاح را انجام داد، در شرایط محیطی‌ای است که در معرض همین تنش‌هاست. اگر شما اروپا بروید با شرایط آب‌وهوایی عالی، بذر هندوانه را اصلاح کنید، ممکن است در ایران جواب ندهد. زیرا شرایط آب‌وهوایی ما گرم و خشک است. درست مانند بچه‌ای که زیر پر قو و یا در سختی‌ها بزرگ کنید.

این اتفاق را می‌توان برای سایر اقلام بذر نیز رقم زد؟

در واقع، این قابلیت برای تمامی محصولات وجود دارد. برای مثال ما در یکی از نمایشگاه‌ها برای معرفی محصولاتمان شرکت کرده بودیم. کشاورزی به غرفه ما آمد و خاطره‌ای جالب برایمان تعریف کرد. گفت من رقم خیار شما را کاشتم. در سه هفته پایانی، گلخانه‌ام تعطیل شده بود و قصد جمع‌آوری آن را داشتم، اما مرتباً امروزوفردا می‌کردم و فرصت نمی‌شد. گلخانه را ر‌ها کرده بودم. وقتی وارد گلخانه شدم، دیدم تمام بوته‌های خیار گل دادند، برگ می‌دهند و میوه دارند. این درحالی بود که نه آبی به آن‌ها داده بودم، نه کود. فقط مقدار بسیار کمی آب بدون هیچ ماده غذایی دریافت کرده بودند، اما همچنان زنده و فعال بودند. این تجربه نشان داد که رقم خیار ما تحمل بسیار بالایی در برابر شرایط نامساعد محیطی دارد. تاکنون هیچ اعتراضی از سوی مصرف‌کنندگان در خصوص نیاز بالا به آب یا حساسیت به شوری دریافت نکردیم.

بیشترین فروش شما هم مربوط به بذر خیار بوده است؟

بله اولین محصول ما بوده است. از سال ۱۳۹۶ با بذر خیار وارد بازار شدیم. به دلیل اینکه نخستین محصولمان بود، تمرکز بیشتری روی آن داشتیم و طبیعتاً فروش بیشتری نیز تجربه کردیم. اکنون دو سال است که بازاریابی سایر محصولاتمان را نیز به‌طورجدی در حوزه فلفل، هندوانه و ملون آغاز کردیم که خوشبختانه روند خوبی را طی می‌کنیم.

چه زمانی پروژه تحقیقاتی شما به شرکت تبدیل شد؟

فعالیتمان را از سال ۱۳۸۹ آغاز و در سال ۱۳۹۲ شرکت را تأسیس کردیم و در سال ۱۳۹۳ موفق شدیم به‌عنوان شرکت دانش‌بنیان شناخته شویم.

پس اکنون بیش از 10 سال است که دانش‌بنیان هستید؟

بله 11 سال است که دانش‌بنیان هستیم. خوشبختانه در تقسیم‌بندی‌های قبلی، جزء نوع یک بودیم و اکنون نیز در دسته فناور قرار داریم. ضمن اینکه بالاترین رتبه دانش‌بنیانی را نیز کسب کردیم.

در این مسیر، نقش دانشگاه آزاد چگونه برای شما پررنگ شد؟ و چگونه از شما حمایت کرد؟

اگر دانشگاه از همان ابتدا با ما همراه نمی‌شد و امکانات لازم را در اختیار پروژه قرار نمی‌داد، قطعاً من و دکتر اقتداری نمی‌توانستیم پروژه را پیش ببریم. انجام این پروژه نیازمند زیرساخت وسیعی بود که ما هیچ درآمدی نداشتیم. حمایت‌های دانشگاه، به‌ویژه از سوی دکتر فروغی و نجفی، بسیار حیاتی بود. به نظر من و احتمالاً نظر دانشگاه نیز همین است: ما یک مثلث بودیم که هر ضلع آن برای پیشرفت پروژه ضروری بود.

این اضلاع چه بودند؟

یک ضلع مربوط به تحقیقات بود که بر عهده من بود. ضلع دوم اجرای پروژه و تأمین زیرساخت‌ها بود که دکتر اقتداری در آن فعال بودند. ضلع سوم نیز تأمین امکاناتی مانند گلخانه، دفتر کار، میز و صندلی بود. شاید تصور شود این موارد تأثیر چندانی ندارند؛ اما زمانی بود که حتی جایی برای نشستن نداشتم. با تأمین این امکانات، اتاق، آزمایشگاه، وسایل آزمایشگاهی، گلخانه‌ها به‌تدریج افزایش یافتند. ما با دو هزار مترمربع گلخانه آغاز کردیم و اکنون 10 هزار مترمربع گلخانه دانشگاه خراسان در اختیار ماست که تحقیقاتمان را در آن انجام می‌دهیم. اگر حمایت دانشگاه نبود، هیچ‌یک از این بخش‌ها پیش نمی‌رفت و پروژه به نتیجه نمی‌رسید.

طبق اطلاعاتی که از شرکت نگین بذر دانش در ایام نمایشگاه روایت تحول دریافت کردیم، شما در سال گذشته حدود ۹۲ میلیون بذر تولید کردید. به عبارتی، روزانه حدود ۶۵۰ هزار بذر در گلخانه‌های شما تولید شده است.

شما در محاسبه‌تان میانگینی بر اساس تعداد روز‌ها گرفتید که به عدد ۶۵۰ هزار بذر در روز رسیدید. این آمار درست است، اما نکته اینجاست که در تولید بذر، ما با پیک کاری مواجهیم؛ درست مانند فصل کشت. یعنی در بازه‌ای که فصل کشت به پایان می‌رسد، بیشترین حجم ورود بذر به انبار‌های ما اتفاق می‌افتد. سپس ممکن است یک یا دو ماه این ورود متوقف شود تا پیک بعدی و گلخانه بعدی آغاز به کار کند و مجدداً بذر وارد انبار شود؛ بنابراین، ورود بذر به سیستم ما به‌صورت سینوسی است. اما اگر بخواهیم به‌صورت میانگین روزانه محاسبه کنیم، عدد ۶۵۰ هزار بذر قابل‌استناد است.

در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد که هم فروش، هم تولید و هم سود شما چندبرابر شده است. اگر اشتباه نکنم حدوداً 6 برابر شده است. علت این رشد چیست؟

یکی از دلایل اصلی این رشد، پایان‌یافتن فاز تحقیقاتی پروژه بود. ما آماده ورود به بازار شده بودیم. این رشد را نمی‌توانستید در بازه‌ سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ انتظار داشته باشید؛ چرا که در آن زمان هنوز در مرحله تحقیقات بودیم. حتی در سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ نیز تازه در حال برداشتن گام‌های اولیه در بازار بودیم؛ اما اکنون در نقطه‌ای هستیم که تحقیقات به پایان رسیده، بازاریابی انجام شده و در مرحله جهش و توسعه قرار داریم. زیرساخت‌ها فراهم شدند، دانشگاه نیز با تجهیز سایت مجلسی به ما کمک کرده و تیم شرکت نگین بذر در بخش‌های مختلف گسترش یافته است.

در حال حاضر چند نفر در مجموعه شما مشغول به کارند؟

در دوره‌های پیک کاری، به‌ویژه در زمان‌هایی که عملیات تلاقی زدن بین والد‌ها انجام می‌شود، تا ۶۰۰ نفر نیرو در مجموعه ما مشغول به کارند. بخشی از این نیرو‌ها ثابت بوده و بخشی دیگر به‌صورت دوره‌ای به سیستم ما اضافه می‌شوند؛ اما پیک کاری ما همان ۶۰۰ نفر است.

از این تعداد، چند نفر فارغ‌التحصیل رشته‌های کشاورزی‌اند؟

حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر از نیرو‌های ما دارای مدرک کارشناسی‌ارشد یا دکتری در رشته‌های کشاورزی‌اند.

چند نفر از این افراد در خود شرکت مشغول به کارند؟ می‌توان بین نیرو‌های گلخانه و شرکت تفکیکی قائل شد؟

بله، این ۴۰ نفر به طور اختصاصی در حوزه تحقیق‌وتوسعه فعالیت می‌کنند. در کنار آن‌ها، تکنسین‌هایی داریم که یا در تولید انبوه مشغول‌اند یا در بخش تحقیقات کمک می‌کنند. همچنین، گروهی از نیرو‌های کارگری در گلخانه‌ها فعالیت دارند.

آیا همگی دانشگاه آزادی‌اند یا از دانشگاه‌های دیگر هم نیرو دارید؟

ما از دانشگاه‌های مختلف کشور نیرو داریم؛ از جمله دانشگاه‌های دولتی شهر‌هایی مانند گیلان، خرم‌آباد، ایلام، کرمانشاه و همچنین از اصفهان داریم. برخی از نیرو‌های ما نیز فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد، به‌ویژه دانشگاه آزاد اصفهان هستند. تعدادی از اعضای اصلی شرکت، از ابتدای پروژه با ما همراه بوده‌اند و همچنان همکاری دارند.

یکی از دلایل رشد، اضافه‌شدن سایت مجلسی به مجموعه‌تان بود. به یاد دارم که در اواخر سال ۱۳۹۰، شهید طهرانچی طرحی تحت عنوان طرح ملی بذر را در واحد اصفهان آغاز کردند و قرار شد واحد مجلسی به یک واحد فناور تبدیل شود تا این طرح در آن پیاده‌سازی شود. لطفاً مروری سریع بر اتفاقات این چند سال داشته باشید. ضمن اینکه دکتر طهرانچی هم یک ماه قبل از شهادتشان آمدند و بخشی از تکمیل‌شدن گلخانه‌ها را هم افتتاح کردند و تأکیدی هم کردند که حجم تولید بذر مجموعه هم باید افزایش یابد.

سایت مجلسی یک مجموعه ۵۱ هکتاری است که مجوز احداث ۲۴ هکتار گلخانه برای آن اخذ شده است. در پاییز سال ۱۳۹۸، دکتر طهرانچی کلنگ این مجموعه را به زمین زدند و از سال ۱۳۹۹ ساخت گلخانه‌ها آغاز شد. به‌تدریج گلخانه‌ها ساخته شدند و امسال، در بازدید مجدد ایشان، ۱۱ هکتار از این گلخانه‌ها تا مرحله تکمیل پیش رفت و افتتاح شد. در حال حاضر، در چندین هکتار از این مجموعه، مشغول تولید بذر هستیم. این سایت به طور کامل به تولید بذر اختصاص دارد.

در دیدار‌ها و مراوداتی که با شهید طهرانچی داشتید، مورد خاصی به یاد دارید؛ زیرا ایشان در سخنرانی‌هایشان مربوط به بخش فناوری یا دستاورد‌های تجاری‌سازی دانشگاه همیشه از بذر‌های شما مثال می‌زدند. آیا خاطره خاصی از تأکیدات ایشان به یاد دارید؟

بله در همه دفعاتی که افتخار ملاقات با ایشان را داشتم، اولین جمله‌ای که همیشه می‌پرسیدند این بود: «چه خبر؟ دارید جلو می‌روید؟ کار‌ها خوب پیش می‌رود؟» انگار من برای ایشان مساوی با پروژه بذر بودم. اگر کار خوب پیش رفته بود، خوشحال بودیم؛ اگر هم مشکلی وجود داشت، ایشان می‌گفتند با سرعت بروید جلو. این ادبیات همیشگی ایشان بود. همیشه تأکید داشتند که با سرعت حرکت کنیم و تولید را افزایش دهیم.

به نظر شما آینده‌نگری 500 میلیون بذر برای فاز دوم تولید ملی بذر که داشتید محقق خواهد شد؟

در حال حاضر، علاوه بر پروژه مجلسی که با قدرت و سرعت در حال پیشرفت است، 5 تا 6 پروژه دیگر نیز در نقاط مختلف کشور با سرمایه‌گذاران و افراد مختلف آغاز کردیم.

این پروژه‌ها دیگر محدود به دانشگاه آزاد نیستند؟

بله. ما از سرمایه‌گذاران بیرونی و قدرتمند استفاده کردیم و با برنامه‌ریزی صورت‌گرفته که از سال ۱۴۰۴ آغاز شده، قطعاً به این سطح از تولید خواهیم رسید.

آیا تولید حدود ۹۲ میلیون بذر یا نزدیک به ۱۰۰ میلیون بذر که پیش‌تر اشاره شد، امسال نیز تکرار خواهد شد؟ و با اضافه شدن پروژه‌های جدید، چه تغییری در حجم تولید رخ خواهد داد؟

قطعاً امسال تولید بیشتر از سال گذشته خواهد بود. در سال ۱۴۰۵، با توجه به پروژه‌هایی که در دست اجرا داریم، جهش بزرگی در تولید خواهیم داشت.

اگر بخواهید پیش‌بینی خوش‌بینانه‌ای از تولید بذر ارائه دهید، به نظر شما چه عددی خواهد بود؟

امیدوارم اگر پروژه‌ها طبق پیش‌بینی‌ها پیش بروند، بتوانیم تا حدود ۳۰۰ میلیون عدد بذر در یک سال تولید کنیم.

یکی از اتفاقات مهم در فضای سایت مجلسی، تبدیل پروژه‌های فناورانه دانشگاه به عرصه‌های آموزشی طبق تأکیدات دکتر طهرانچی بود. این موضوع را می‌خواهم از دو منظر بررسی کنیم. نخست اینکه در کشور ما، رشته کشاورزی علی‌رغم اهمیت صنعت و نیاز ملی، چندان پرطرف‌دار نیست. حتی برخی دانشگاه‌های دولتی مطرح، این رشته را بدون کنکور ارائه می‌دهند؛ اما باز هم داوطلبان زیادی جذب نمی‌شوند یا با میل و آگاهی وارد این رشته نمی‌شوند. حالا در این شرایط، پروژه‌های بذر و گلخانه‌های دانشگاهی که به عرصه‌های آموزشی تبدیل شدند چه تأثیری بر آموزش، کیفیت تدریس، پژوهش‌ها و هدایت پایان‌نامه‌ها داشته‌ و آیا توانسته‌اند نگاه دانشجویان را نسبت به این رشته تغییر دهند؟

در کلاس‌های درسی‌ام، تمام تجربیات عملی که به دست آوردم را با دانشجویان در میان می‌گذارم. برخی تجربیات صرفاً تئوری هستند و در کتاب و جزوه یافت می‌شوند؛ اما برخی دیگر کاملاً عملی‌اند و در منابع آموزشی وجود ندارند. من تمام تجربیات عملی‌ام را در کلاس‌ها بازگو می‌کنم و به هر نکته‌ای که برسیم، آن را با دانشجویان به اشتراک می‌گذارم.

جنس تدریس شما در این سال‌ها تغییر کرده است؟

من همیشه تلاش می‌کنم تدریس را کاملاً عملیاتی برای دانشجویان ارائه دهم. می‌گویم فرض کنید اکنون در گلخانه هستید، کنار بوته‌ها ایستاده‌اید، حالا سؤال من این است. یعنی دانشجو را مستقیماً وسط ماجرا قرار می‌دهم. نمی‌گویم اگر گیاه داشتی چه می‌کردی، بلکه ابتدا آن‌ها را به‌صورت مجازی به سمت گلخانه می‌برم و به آن‌ها می‌گویم که اکنون کنار بوته ایستاده‌اید و بخش‌های مختلف آن را بیان می‌کنم. از آنجا سؤال را ادامه می‌دهم و بسیاری از تجربیات خودم را به همین شیوه منتقل می‌کنم.

سعی می‌کنم در درس‌هایی که آزمایشگاه یا بازدید دارند، حتماً دانشجویان را به مجموعه ببرم و بخش‌های مختلف را به آن‌ها نشان می‌دهم. در کلاس‌هایم نیز همیشه درباره بازدهی اقتصادی طرح‌ها صحبت می‌کنم. معتقدم اگر دانشجو درک کند که این کار درآمد دارد، دیگر از گیاه و خاک بدش نمی‌آید. مشکل اینجاست که فکر می‌کنند این رشته سوددهی ندارد و به همین دلیل از آن زده می‌شوند. اگر بتوانیم به آن‌ها بفهمانیم که می‌توانند از همین گلخانه‌داری میلیاردر شوند یا با یک پروژه تحقیقاتی در راستای اهداف مشخص به جا‌هایی برسند که درآمدزایی دارد، آن‌وقت جذب می‌شوند. وگرنه اگر آن‌ها را به 10 گلخانه هم ببرید و خیار و گوجه نشانشان بدهید؛ اما نتوانند مفهوم اقتصادی آن را درک کنند، جذب نمی‌شوند، بلکه باید از منظر اقتصادی جذبشان کرد.

آیا این شیوه تدریس تأثیری بر دانشجویان داشته است؟

بله، قطعاً. همان دانشجویانی که در کلاس‌های من حضور داشتند، بعد‌ها وارد مجموعه‌های ما شدند، به شرکت آمدند، دنبال پروژه رفتند و تا مقطع دکترا پیش رفتند. همین هفته گذشته، یکی از دانشجویانم که از دوره لیسانس با من بوده، به مجموعه ما آمد و گفت تز دکترای من را در راستای اهداف شرکت‌تان تعریف کنید؛ کاری کاربردی که بعداً خروجی داشته باشد.

اتفاق مثبتی که برای من افتاده این است که شرکت نگین بذر به‌نوعی متولی بذر هیبرید در کشور شده است. هرجا صحبت از بذر هیبرید سبزی و صیفی‌جات می‌شود، نام نگین بذر و دانشگاه آزاد به آن گره خورده است. ضمن اینکه مراجعه از دانشگاه‌های دیگر نیز زیاد داریم؛ دانشجویی از دانشگاهی دیگر می‌آید و می‌خواهد پایان‌نامه‌اش را در مجموعه ما انجام دهد یا برای دوره پست‌داک به مجموعه ما بیاید.

از این نمونه‌ها در شرکت دارید؟

بله، چند دانشجوی دکترا از دانشگاه‌های دیگر در شرکت ما مشغولند. پایان‌نامه‌شان در راستای اهداف شرکت تعریف شده و در شرکت استخدام شده‌اند.

یعنی هم‌زمان تحقیق و پژوهش انجام می‌دهند، به بخش تحقیق‌وتوسعه تولید بذر کمک می‌کنند و از طرف دیگر پایان‌نامه‌شان را پیش می‌برند.

بله، ضمن اینکه حقوق دریافت می‌کنند، سابقه کاری کسب می‌کنند و پایان‌نامه‌شان را هم انجام می‌دهند. این شرایط واقعاً استثنایی است. خود من در دوره دکتری، شش سال شبانه‌روزی کار کردم، بدون هیچ درآمدی، و حتی از جیب خودم هزینه کردم. به دانشجویان می‌گویم شما شرایط خیلی خوبی دارید؛ هم تحقیق می‌کنید، هم درآمد، بیمه و سابقه کاری دارید.

در قالب طرح پویش، گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد نیز با شما همکاری دارند. به‌خاطر دارید که چه تعداد از این دانشجویان در این طرح مشارکت دارند و نحوه همکاری آن‌ها به چه صورت است؟ باتوجه‌به اینکه این دانشجویان عمدتاً در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل هستند، چه نوع کمک‌هایی از آن‌ها دریافت می‌کنید و این همکاری چه تأثیری بر روند آموزش‌های آن‌ها دارد؟

ما به تعداد ۳۰ دانشجو طرح پویشی داریم که برخی از آن‌ها از ابتدا با آگاهی از این طرح وارد شدند و برخی دیگر را نیز خودمان به سمت این طرح سوق دادیم.

در طرح پویش چه اتفاقی می‌افتد؟

در این طرح، قراردادی بین دانشجو، شرکت و دانشگاه منعقد می‌شود. دانشجو در قالب این قرارداد وارد شرکت می‌شود و در ساعات مشخصی فعالیت می‌کند. در ازای این فعالیت، شرکت مبلغی را به‌عنوان کمک‌هزینه تحصیل پرداخت می‌کند. این مبلغ یا مستقیماً به خود دانشجو پرداخت می‌شود یا به دانشگاه منتقل می‌شود. نکته مهم اینجاست که اغلب این دانشجویان در سال‌های دوم یا سوم کارشناسی هستند و معمولاً هیچ امیدی به یافتن شغل ندارند. حتی تصور نمی‌کنند که بتوانند وارد بازار کار شوند؛ اما وقتی این بستر فراهم می‌شود، وارد مجموعه می‌شوند. واقعیت این است که در بدو ورود، هیچ‌کدام باور ندارند که این مسیر می‌تواند آینده شغلی آن‌ها را رقم بزند. صرفاً با عنوان طرح پویش می‌آیند تا ببینند چه خبر است؛ اما ما از همین مسیر، چندین نفر را جذب و استخدام کردیم که اکنون از نیرو‌های بسیار خوب شرکت هستند. اگر این طرح نبود، شاید آن‌ها را پیدا نمی‌کردیم و آن‌ها نیز شغل پیدا نمی‌کردند.

به نظر من، طرح پویش یکی از ایده‌های بسیار موفق دانشگاه آزاد بوده، به‌ویژه زمانی که دانشگاه در معرفی دانشجویان به صنعت و شرکت‌ها نقش فعال ایفا می‌کند، زیرا خود دانشجو معمولاً توانایی یا آگاهی لازم برای یافتن محل کار را ندارد و سردرگم است؛ اما وقتی دانشگاه این بستر را فراهم می‌کند، فرصت بسیار خوبی برای تجربه شغلی، کسب درآمد و آشنایی با محیط واقعی کار برای دانشجو فراهم می‌شود. این فرد می‌فهمد که فردا قرار است چه کاری انجام دهد. به نظر من، طرح پویش یکی از موفق‌ترین طرح‌های دانشگاه آزاد است.

اگر بخواهیم اتفاقی را که در دانشگاه آزاد اصفهان افتاده از زاویه‌ای وسیع‌تر و به‌عنوان یک الگو بررسی کنیم، چه می‌بینیم؟ اتفاقی که موجب می‌شود تا یک علمی به خروجی کاربردی و موردنیاز کشور تبدیل شود و از دل این علم، اقتصادی برای دانشگاه و حتی برای استاد رقم بخورد و نزدیک به ۶۰۰ نفر در فواصل مختلف درگیر این پروژه شوند و اشتغال آن‌ها تأمین شود. از طرفی آموزش‌ها نیز کیفیت بالاتری پیدا کنند و دانشجو با امید بیشتری در رشته‌ای مانند کشاورزی که پیش‌تر چندان پرطرف‌دار نبود، سر کلاس بنشیند و پژوهش‌هایی که در دل دانشگاه انجام می‌شود، مستقیماً به نیاز‌های کشور و مجموعه‌های دانش‌بنیان پاسخ دهد. درواقع همه این‌ها عواملی اتفاقی را رقم زدند که در فضای آموزش عالی کشور کم‌سابقه است. به نظر شما چرا ما چنین تجربه‌هایی را در آموزش عالی خود نداریم درحالی‌که در دانشگاه‌های دنیا شرکت‌های زایشی نقش پررنگی در اقتصاد دانشگاه و حتی اقتصاد شهر‌ها دارند؟ چرا در کشور ما این الگو‌ها اتفاق نیفتاده است؟ این مشکل از سوی اساتید، مدل اداره دانشگاه‌ها، سیاست‌گذارها و مأموریت‌هایی که تعیین کردند، بوده و اینکه چرا در فضای آموزش عالی ما همه‌گیر نیست؟

نخست اینکه به باور من، تعریف سنتی از هیئت‌علمی دانشگاه باید دگرگون شود. وظیفه هیئت‌علمی دیگر صرفاً آموزش و مقاله‌نویسی نیست؛ بلکه باید وارد عرصه‌ پژوهش، تولید علم و ثروت شود. این تحول باید از تغییر تعریف جایگاه هیئت‌علمی آغاز شود. خوشبختانه رویکرد جدیدی که هم در دانشگاه آزاد و هم در وزارت علوم شکل گرفته، این بوده که به اعضای هیئت‌علمی فناور احترام و ارزش بیشتری داده می‌شود. این نگاه موجب جذب هیئت‌علمی به فعالیت‌های نوآورانه و فناورانه می‌شود. بنابراین، بخشی از این تحول به خود فرد هیئت‌علمی و بخشی دیگر به تقاضا و سیاست‌های دانشگاه و وزارت علوم از او برمی‌گردد.

نکته دوم که بسیار حائز اهمیت است، اعتماد و حمایت دانشگاه یا نهاد متولی از عضو هیئت‌علمی است. بار‌ها دیدیم که وقتی از هیئت‌علمی پرسیده می‌شود چرا فعالیت تحقیقاتی نداشته‌اید، پاسخ این است که امکانات، زیرساخت یا بودجه کافی در اختیار نداشتیم. این مسئله به میزان اعتماد و حمایت مجموعه از زیرمجموعه‌اش مربوط می‌شود. در تجربه‌ شخصی ما، اگر دانشگاه و به‌ویژه دکتر فروغی به ما اعتماد نمی‌کردند و امکانات لازم را در اختیارمان نمی‌گذاشتند، شاید هرگز به نقطه فعلی نمی‌رسیدیم. پس این عامل نیز تأثیر بسزایی دارد. نکته بعدی هم اینکه، زمانی به‌عنوان عضو هیئت‌علمی وارد عرصه آموزش می‌شویم، باید به سمت عملیاتی‌کردن تئوری‌ها حرکت کنیم. من هیئت‌علمی‌ام و برای من این دوران دو تا فاز دارد. یکی اینکه صرفاً مطالعه تئوری‌ها، کتاب‌ها و جزوات است و آن‌ها را در کلاس به بچه‌ها منتقل می‌کردم و فاز دوم، ورود به فعالیت‌های عملیاتی است. این دوفاز کاملاً متفاوت‌اند. در فاز عملیاتی متوجه شدم بسیاری از مفاهیم تئوری که به زیبایی روی کاغذ تعریف شدند، در عمل چالش‌های خاص خود را دارند. این تفاوت‌ها باید به دانشجو آموزش داده شود. باید به او نشان داد تئوری‌ها الگو‌های استانداردی هستند؛ اما در واقعیت، شرایط متفاوت است و باید یاد بگیرد چگونه در نبود استاندارد‌ها، به نتیجه برسد.

برای نمونه، در برخی دانشگاه‌های اروپایی این رویکرد عملیاتی کاملاً جاری است. تمام علمی که در آن دانشگاه‌ها تولید می‌شود، مستقیماً وارد عرصه مصرف می‌شود. یعنی وظیفه دانشگاه اجرای پروژه‌هایی است که از صنعت یا شرکت‌ها تعریف شدند. در هلند، دانشگاه واخنینگن نمونه‌ بارزی از این مدل است. شرکت تولیدکننده بذر، صورت‌مسئله را به دانشگاه ارائه می‌دهد، دانشگاه آن را حل می‌کند و نتیجه را برمی‌گرداند. یک زمان با یکی از اساتید آنجا ارتباط گرفتم تا ببینم آیا می‌توان پروژه‌های ما را در آنجا اجرا کرد. گفتند پروژه‌ها در آن دانشگاه صرفاً از سوی شرکت‌های هلندی تعریف می‌شوند و دانشگاه خود پروژه‌ای را برای اجرا انتخاب نمی‌کند. به عبارتی این‌گونه نیست که چیزی را در مقاله‌ای ببینند و آن را اجرا کنند، بلکه پروژه از صنعت می‌آید ما اجرا می‌کنیم و به آن‌ها خروجی می‌دهیم.

مدل دیگری نیز در اسپانیا وجود دارد؛ از همان روز نخست ورود دانشجو به دانشگاه، فرایند تربیت او برای ورود به صنعت خاص یا شرکت مشخص آغاز می‌شود. دانشجو می‌داند اگر در این دانشگاه تحصیل کند، حتی با پرداخت هزینه، درنهایت شغل خواهد داشت. شرکت‌ها از همان ابتدا دانشجویان را بورسیه می‌کنند. چنین رویه‌هایی باید در کشور ما نیز شکل بگیرد تا علم از حالت تئوری صرف خارج شده و به عمل تبدیل شود.

آن زمانی که تصمیم گرفتید عضو هیئت‌علمی دانشگاه شوید، آیا برای خودتان تصویری از آینده ترسیم کرده بودید؟ مثلاً اینکه روزی وارد فعالیت‌های جدی در حوزه تخصصی‌تان شوید و کار‌های اثرگذار انجام دهید؟

اصلاً فکر نمی‌کردم! راستش را بخواهید یکی از اساتیدم که ارادت زیادی به ایشان دارم و بسیار دوستشان دارم، الگوی من بودند. همیشه با خودم می‌گفتم نهایت آرزوی من این است که روزی دکتر عبدالمجید رضایی شوم. استاد عزیز و گران‌قدر من که احترام و علاقه فراوانی به ایشان دارم. همیشه آرزو داشتم روزی مانند ایشان باشم. ایشان از نظر علمی در سطح بسیار بالایی قرار دارند، تا دلتان بخواهد دانشجو تربیت کردند، پایان‌نامه راهنمایی کردند، کتاب نوشته‌اند، علم را تعریف کردند و بنیان‌گذار علوم اصلاح نباتات در ایران هستند. اما مسیر زندگی به شکل دیگری رقم خورد و به سمت کار‌های عملیاتی رفتیم. بااین‌حال، هیچ‌گاه از این انتخاب پشیمان نیستم. حتی اگر به گذشته برگردم و دوباره این مسیر برایم تعریف شود، با وجود تمام سختی‌هایی که کشیدم، باز هم همین راه را انتخاب خواهم کرد.

اکنون که در جشنواره‌های مختلف از شما به‌عنوان استاد فناور، کارآفرین و بانوی فناور تقدیر شده، اگر قرار باشد در همین مسیر افقی برای آینده‌تان ترسیم کنید، آن هدفی که شما را راضی می‌کند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنید، چیست؟

بیشترین چیزی که ذهن من را شب‌وروز درگیر کرده و تمام تمرکزم را به خود اختصاص داده، بزرگ‌تر شدن شرکت نگین بذر دانش و زیرمجموعه‌های آن است. آرزو دارم روزی برسد که تعداد پرسنلمان از چند هزار نفر عبور کند و شرکت‌های وابسته زیادی زیرمجموعه این شرکت باشند و اینجا قسم می‌خورم که شاید حتی کمتر از 5 درصد از انگیزه‌ام جنبه مالی دارد. اگر هدفم مالی بود، هرگز به این نقطه نمی‌رسیدم و این مجموعه شکل نمی‌گرفت؛ چراکه درآمد خاصی در ابتدا وجود نداشت. اما بسیار خوشحال می‌شوم که با توسعه این کار، برای خانواده‌های زیادی شغل ایجاد می‌کنیم و زندگیشان در جریان این فعالیت‌ها می‌چرخد. روند لذت‌بخش‌تر اینکه ما برای کشور خودمان تولید داخلی انجام می‌دهیم. تمام تلاشمان را می‌کنیم تا کیفیت محصولاتمان را ارتقا دهیم، به‌گونه‌ای که کشاورز با اطمینان خاطر محصول را دریافت کرده و ضرر نکند. روندی که نیازمند تلاش، تحقیق و صرف وقت است. در کنار این‌ها، مباحث مربوط به هیئت‌علمی نیز ذهنم را درگیر کرده، هرچند به دلیل مشغله‌های فراوان کمتر به آن‌ها می‌پردازم؛ اما همچنان بخشی از ذهنم را به خود اختصاص داده‌اند.

ما برای شما آرزوی موفقیت در این مسیری که آغاز کردید، داریم. امیدواریم تلاش‌های شما روزبه‌روز بیشتر به کشورمان کمک کند و نمونه‌ای که در دانشگاه آزاد اصفهان تجربه کرده‌ایم، در سایر واحد‌های دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاه‌های کشور نیز گسترش یابد. امیدواریم نمونه‌های مشابه بیشتری در فضای آموزش عالی داشته باشیم. در پایان نکته دیگری دارید که بخواهید بیان کنید؟

درواقع من قدردان کسانی هستم که این پروژه را با هم آغاز کردیم. انجام این روند، کار یک نفر نیست. من خودم چندان توانایی نداشتم که بخواهم این پروژه را تا اینجا پیش ببرم. از مرحوم دکتر اقتداری یاد می‌کنم، مطمئنم خیرات این کار به روحشان خواهد رسید. همچنین از دانشگاه آزاد اصفهان، دکتر طهرانچی که واقعاً به ما روحیه می‌دادند و هر طور که می‌توانستند کمکمان می‌کردند، قدردانی می‌کنم. همچنین از محققان جوانی که در شرکت ما شبانه‌روز تلاش کردند و از جان‌ مایه گذاشتند. اگر آن تیم جوان و پرانگیزه کنار ما نبود، قطعاً بخشی از این پروژه پیش نمی‌رفت و دچار مشکل می‌شد. بچه‌هایی که ساعت پنج صبح به مزرعه ‌می‌روند، جمعه‌ها و پنجشنبه‌ها در شرایط سخت آب‌وهوایی همراه ما هستند و کمک می‌کنند تا تحقیقات را پیش ببریم.

اکنون که این گفت‌وگو در آغاز سال تحصیلی ضبط می‌شود، اگر بخواهید چندجمله‌ای با دانشجویانی که رشته کشاورزی را انتخاب کردند صحبت کنید، چه می‌گویید؟

صحبت من با آن‌ها این است که علم کشاورزی با سرعت زیادی در حال پیشرفت است. خوشبختانه اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که کشاورزی درآمدزا شده و می‌تواند درآمد بسیار خوبی داشته باشد. فقط کافی است این درآمدزایی در کنار علم کشاورزی قرار گیرد. از دانشجویانی که در حال انتخاب رشته هستند یا قصد ورود به تحصیلات تکمیلی را دارند، درخواست می‌کنم توجه ویژه‌ای به رشته کشاورزی و گرایش‌های مختلف آن داشته باشند. مطمئن باشند آینده شغلی بسیار خوبی در انتظارشان خواهد بود.

نظرات کاربران