کمترین مخاطب در ۳۰ سال اخیر چه پیامی دارد؟

سینماهای آمریکا در اکتبری که گذشت میزبان آثاری نظیر «مغز متفکر»، «ماه آبی»، «بوسه زن عنکبوتی» و حتی فیلم نماینده فرانسه در اسکار ۲۰۲۶ به‌کارگردانی کارگردان ایرانی‌تبار بودند. وضعیت اکران این فیلم‌ها در سینماهای آمریکا و کاناد اصلاً مناسب نیست و هر یک تاکنون با شکست‌های اساسی و پی‌درپی مواجه شده‌اند.

  • ۱۴۰۴-۰۸-۱۲ - ۱۰:۵۰
  • 00
کمترین مخاطب در ۳۰ سال اخیر چه پیامی دارد؟

سخت‌ترین اکتبر هالیوود

سخت‌ترین اکتبر هالیوود
ایمان عظیمیایمان عظیمیخبرنگار

کیفیت آثار سینمایی به نمایش درآمده در سینماهای هالیوود در سال 2025 به‌مراتب بالاتر و قابل دفاع‌تر از سال گذشته میلادی است و بسیاری از کارشناسان، منتقدان و اهالی رسانه چه در ایالات متحده و چه دیگر نقاط جهان به این واقعیت اذعان کرده‌اند. اما این همه ماجرا نیست و لزومی ندارد که مردم نیز با پیروی از عقلای قوم و صرفاً به دلیل آنکه فلان منتقد یا بهمان سینمایی‌نویس از کیفیت فنی آثار راضی هستند، برای رفتن به سالن‌های سینما پول پرداخت کنند. اکنون که ماه اکتبر را پشت سر گذاشته‌ایم و تنها چندماه به برگزاری مراسم اُسکار باقی مانده گزارش‌هایی از مطبوعات هالیوودی منتشر شده که فروش فیلم‌ها در این ماه را بسیار پایین نشان می‌دهد؛ به‌ عبارت دیگر کمترین میزان فروش از سه دهه گذشته تاکنون را اکتبر 2025 از آن خود کرده و این تنها رکورد منفی این ماه نیست!
به‌طوری‌که ثبت کمترین رکورد فروش از آغاز سال 2025 تاکنون مربوط به هفته آخر اکتبر است. این اتفاق درحالی به‌وقوع پیوسته که جشن هالووین از سال‌ها پیش به کمک فروش فیلم در سینماهای آمریکای شمالی می‌آمد و فروش خوبی را برایشان به ارمغان می‌آورد؛ اما این اتفاق خلاف سنت موجود در هالیوود لااقل در سال 2025 کمکی به دخل‌وخرج سینما و کمپانی‌های بزرگ نکرده و حامل پیام مهمی است .

آیا سینمای آمریکا در حال احتضار است؟ 

سینماهای آمریکا در اکتبری که گذشت میزبان آثاری نظیر «مغز متفکر»، «ماه آبی»، «بوسه زن عنکبوتی» و حتی فیلم نماینده فرانسه در اسکار 2026 به‌کارگردانی کارگردان ایرانی‌تبار بودند. وضعیت اکران این فیلم‌ها در سینماهای آمریکا و کاناد اصلاً مناسب نیست و هر یک تاکنون با شکست‌های اساسی و پی‌درپی مواجه شده‌اند. برای مثال، فیلم «یک تصادف ساده» به‌کارگردانی جعفر پناهی با رقم 68 هزار دلار فروش افتتاحیه مناسبی را تجربه نکرد تا از 19 اکتبر تاکنون تنها 318 هزار دلار درمجموع در سینماهای آمریکا و کانادا فروش کرده باشد. در نمونه‌ای دیگر، فیلم «بوسه زن عنکبوتی» با بازی «جنیفر لوپز» است، اثری که کمتر کسی شکست مفتضحانه آن در گیشه را پیش‌بینی می‌کرد.
«بیل کاندن» کارگردان این فیلم که پیش‌تر سابقه ساخت فرانچایز پُرفروش «گرگ و میش» را برعهده داشته، با وجود دراختیار داشتن بودجه 30 میلیون دلاری، فقط کمی بیش از یک‌ونیم میلیون دلار در آمریکا و کانادا برای کمپانی تولیدکننده آورده داشته که در عمل «هیچ» نیست. «ماشین کوبنده» اولین تجربه مستقل «بنی سفدی» در نبود برادرش با وجود نقش‌آفرینی «دواین جانسون» انتظار رسانه‌ها را برآورده نکرد و در اولین هفته اکرانش در سینماهای آمریکای شمالی تنها نزدیک به 6 میلیون دلار فروش کرد. پیش‌بینی شده بود که این اثر با فروش اول هفته 20 میلیون دلاری نگاه‌ها را به خود جلب خواهد کرد؛ اما تماشاگران پروپاقرص آثار دواین جانسون بنا به دلایل متعدد نظیر تبلیغات ضعیف دهان به دهان و مخاطب قراردادن طیفی خاص از مردم آمریکا در شیوه تبلیغات دیجیتال و درنتیجه درنظر نگرفتن تماشاگران نسل Z به‌عنوان حامیان احتمالی فیلم، از فیلم استقبال نکردند و فیلم فروش بسیار ضعیفی را تجربه کرد. این اتفاق ممکن است باعث پایین آمدن زودهنگام «ماشین کوبنده» از پرده و انتقال آن به استریم شود. باری، روند نزولی اقتصاد سینما در سال‌های اخیر از منظر مالی را تنها نمی‌توان به اموری نظیر کمپین‌های ضعیف تبلیغاتی ربط داد.
سینمای آمریکا تا پیش از همه‌گیری جهانی بیماری کرونا در اوج به‌سر می‌بُرد و از نظر مالی ایام خوبی را پشت سر می‌گذاشت. برای نمونه، اکتبر سال 2018 ماه پررونقی بود و رکورد پرفروش‌ترین اکتبر تاریخ را با رقم 832 میلیون دلار از آن خود ساخت، ولی پس از کرونا بود که سرویس‌های استریم و در رأس آنها، «نتفلیکس» به قدرتی کم‌نظیر دست پیدا کردند و تماشای فیلم را نیز همچون سریال در خانه جا انداختند. اکنون دیگر نه‌فقط نسل جدید، بلکه نسل‌های پیشین نیز تجربه تماشای فیلم در منزل را با وجود تلویزیون‌های بزرگ به حضور در سالن‌های مجهز سینما ترجیح می‌دهند. بحث بر سر امکان سرگرم شدن است که نتفلیکس از پس آن حتی با وجود انتقاداتی که نسبت به محتوای آثار این رسانه وجود دارد، برآمده است. دیگر لازم نیست که برای تماشای آثار موردعلاقه‌تان حتما به سینما بروید و چشم خود را به پرده‌های عریض بدوزید. کمی صبر کنید تا محتوای موردنظر وارد فضای استریم شود؛ آن‌وقت حتی در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت هم می‌توانید فیلم یا سریال دلخواهتان را حتی در حالت حرکت ببینید. تاریخ ورق خورده و سینما به‌عنوان یک مدیوم جوان (در مقایسه با مدیوم‌های دیگر هنری) دست پایین‌تر را در برابر صنعت سریال‌سازی برعهده گرفته است.
یکی از آثار مهم این اتفاق را می‌توان در کوچک‌شدن فیلم‌های بزرگ خلاصه کرد، به‌طوری‌که در حال حاضر کمتر کسی از سینمای ناچیز این روزها توقع ساخته شدن و اکران «دکتر ژیواگو»، «لارنس عربستان»، «غول» و... را دارد و دلش را با فیلم‌های کوچک و از یادرفتنی‌ای نظیر «یک تصادف ساده» خوش می‌کند. گذشت روزگاری که امثال «برایان دی‌پالما»، «استیون اسپیلبرگ»، «ویلیام فریدکین» سینمای آمریکا را وارد مرحله پوست‌اندازی کردند، اکنون دیگر فیلمسازی به‌معنای مولف‌گونه‌اش وجود ندارد که بخواهد دنیای پیرامونش را تغییر دهد. اشراف محتوای اینستاگرامی بر شئون مختلف زیست انسان در جوامع مختلف باعث شده تا او دیگر حوصله‌ای برای نشستن روی صندلی سینما نداشته باشد و هرچیز را با متر و معیار لایک و کامنت اینستاگرام ارزیابی کند. در چنین شرایطی که سینمای آمریکا وضعیت خوبی را تجربه نمی‌کند، پرواضح است که سینمای محلی باقی کشورها در چه شرایطی قرار دارند. 

دنباله‌سازی و اسطوره‌بازی دیگر خریدار ندارد 

اولین قسمت از مجموعه فیلم‌های «ایندیانا جونز» در سال 1984 به‌کارگردانی استیون اسپیلبرگ با بودجه 28 میلیون دلاری، فروش بالای جهانی 333 میلیون دلاری را به دست آورد و زمینه مالی مناسب را برای ادامه این فرانچایز در قسمت‌های آتی فراهم کرد. بودجه موردنیاز برای به‌ثمر رسیدن پروژه‌های بعدی ایندیانا جونز به‌صورت تصاعدی بالا رفت و در آخرین قسمت به مبلغ بسیار بالای 387 میلیون دلار رسید.
فروش جهانی قسمت چهارم ایندیانا جونز ساخته جیمز منگولد درنهایت به 383 میلیون دلار رسید تا فیلم با شکست سختی در گیشه روبه‌رو شود. این اثر نه‌تنها در حال ساخت اسطوره آمریکایی برای مردم دیگر نقاط دنیا بود، بلکه می‌خواست در ادامه سنت دنباله‌سازی همچنان به اقتصاد پویایی که در گذشته داشت و به آن می‌بالید ادامه دهد؛ اما همان‌طور که پیش‌تر عنوان شد، نسل جدید در آمریکا دیگر اهمیتی برای میراث گذشتگان خود قائل نیست و لزومی نمی‌بیند که تختخواب گرم و نرمش را برای تماشای بازی هریسون فورد هشتاد و اندی ساله رها کند. او درست یا غلط، با محتوای چند ثانیه‌ای پست‌های یوتوبی، تیک‌تاکی و اینستاگرامی سرگرم می‌شود و حتی اخبار و اطلاعات مورد احتیاجش را در حالت لم داده از همین رسانه‌ها می‌گیرد.
ایندیانا جونز تنها یک نمونه کوچک از روند به آخر خط رسیده هالیوود در جذب مخاطب‌های میلیونی به سالن‌های سینماست و اگر اهل جست‌وجو باشیم متوجه می‌شویم که تعداد قابل توجهی از فرانچایز‌های هالیوودی برای ادامه حیات خود در مدیوم تصویر نظیر مجموعه «بیگانه» باید به قالب سرویس پخش استریم کوچ کنند. 

نظرات کاربران