مقالۀ تحلیلی فارنافرز استدلالهای مهمی دربارۀ روند اشتباههای صهیونیستها طرح میکندمارک لینچ میگوید اسرائیل با تکیه بر زور و نابودی دشمنانش نه به صلح و رهبری منطقهای میرسد و نه ثبات میآورد، بلکه با ایجاد تهدید، کشورهای عربی را به ایران نزدیکتر کرده و وابستگی شکنندهاش به حمایت آمریکا میتواند جایگاهش را تضعیف کند
خاورمیانۀ جدید نه آنی که نتانیاهو میخواهد

آیا اسرائیل با نابودی دشمنانش به صلح و رهبری منطقهای میرسد؟ چرا تولید تهدید توسط اسرائیل، کشورهای عربی را به ایران نزدیکتر کرده است؟ ترامپ تا کجا از اسرائیل حمایت میکند؟ «مارک لینچ» استاد علوم سیاسی و امور بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن سعی کرده در مقالهای با عنوان «خیالپردازی یک خاورمیانه جدید؛ اسرائیل نمیتواند با نابودی به صلح برسد» به این پرسشها پاسخ دهد. اساسا موضوع خاورمیانه یکی از جذابترین موضوعات برای پژوهشگران ژئوپلیتیک است. ریشه اصلی این جذابیت به شکلگیری تمدنهای کهن در فلات ایران و بینالنهرین بازمیگردد. با اینحال در قرن بیستم این منطقه به محل نزاع شوروی و آمریکا تبدیل شد و پس از سقوط شوروی، سریال رخدادهای غیرقابل پیشبینی اجازه نداد «جنوب غرب آسیا» از نقطه اوج پایین بیاید. حوادث ۱۱ سپتامبر، حملات آمریکا به عراق و افغانستان، امنیتیسازی برنامه هستهای ایران و حالا رقابتهای جدید چین، روسیه و آمریکا، تنها خلاصهای از این سریال است. در این میان و در دوره جدید، «صهیونیسم» دو کارویژه اصلی خود را با شتاب بالا پیش میبرد: 1. تثبیت و گسترش قلمرو سرزمینی 2. مشغولسازی عوامل منطقهای کاهنده از قدرت واشنگتن به منظور جلب حمایتهای نظامی و دیپلماتیک. مارک لینچ معتقد است اسرائیل تلاش دارد تا با تکیه بر «قدرت نظامی» و «حذف فیزیکی دشمنانش»، نوعی نظم منطقهای جدید را بر پایه «برتری از راه زور» بنا کند؛ نظمی که به اعتقاد لینچ، نهتنها پایدار نخواهد بود، بلکه با برهمزدن موازنههای سنتی، کشورهای عربی را بهجای همگرایی با تلآویو بهسوی آشتی و نزدیکی بیشتر با ایران سوق داده است. به باور او اسرائیل درک درستی از «محدودیتهای قدرت خود» و «شکنندگی وابستگیاش به حمایت ایالات متحده» ندارد و همین «خطای محاسباتی» میتواند جایگاه آن را در منطقه و حتی در واشنگتن به خطر اندازد.
شیوخ به اشتباهشان پی بردند
مارک لینچ توضیح میدهد که نظم منطقهای خاورمیانه بهسرعت در حال تحول است، اما نه به شیوهای که بسیاری از مقامات اسرائیلی و آمریکایی تصور میکنند. تلاش دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ در غزه منجر به آزادی اسرای اسرائیلی و توقف موقت کشتار و ویرانی شد که این سرزمین را شدیداً زخمی کرده بود. البته از همان روزهای ابتدایی اعلام آتشبس، پیمان توسط اسرائیل بارها نقض شد و ارتش رژیم صهونیستی در روزهای اخیر حملات هوایی سنگینی علیه این منطقه انجام داده است. البته ترامپ به این موضوع معتقد نیست و بهانه دفاع از خود را برای مشروعیت دادن به حملات اسرائیل علیه شهروندان عادی غزه مطرح میکند. لینچ توضیح میدهد که ترامپ از طلوع صلح در خاورمیانه حرف میزند و اگر توافق او مانع اخراج فلسطینیها از غزه و الحاق کرانه باختری شود، ممکن است برخی دولتهای عربی بار دیگر تمایل به عادیسازی روابط با اسرائیل پیدا کنند. صهیونیستها دیدند که چگونه رهبران عرب بر حماس فشار آوردند تا توافق ترامپ را بپذیرد و به باور این استاد علوم سیاسی، آن را نشانهای از امکان بازگشت عادیسازی روابط میدانند.
با اینحال لینچ اما معتقد است که حتی اگر توافق غزه پابرجا بماند، این همگرایی دوام نخواهد داشت. او میگوید باور اشتباه اسرائیل مبنی بر برتری استراتژیک دائمی بر دشمنان، به اقدامات تحریکآمیز بیشتری منجر خواهد شد که مستقیماً اهداف کاخ سفید را تخریب میکند.
کشورهای حاشیه حوزه خلیجفارس که اسرائیل آرزوی پیوستن آنها به جبهه خود را دارد، اکنون شک دارند که اسرائیل «قادر» یا «مایل» به حفاظت از منافع حیاتی آنها باشد. «آنها کمتر نگران مقابله با ایران هستند» و متوجه شدهاند که «راه واشنگتن از تلآویو نمیگذرد.» همچنین، اسرائیل عمق علاقه ترامپ به دولتهای عرب را درک نکرده است.
پیش به سوی انزوا
لینچ توضیح میدهد پس از عملیات هفت اکتبر، اسرائیل مجموعهای از حملات هوایی و مداخلات در سراسر منطقه را آغاز کرد که تنها حماس را هدف نگرفت، بلکه کل محور اطراف ایران را نشانه رفت. وی اما اشاره میکند که در میان تمام عملیاتهای رژیم صهیونیستی علیه کشورهای مختلف در منطقه، حملات آنها به دوحه برای ترور رهبران حماس نقطه عطفی بود و نشان داد که «اعتماد اسرائیل به مصونیت از پیامدهای اقداماتش» بیش از حد است. ترامپ اما نگران این موضوع شد که «اسرائیل این بار بیش از حد پیش رفته است.» تا جایی که ناچار شد مقابل دوربین ها با امیر قطر تماس بگیرد و هم خودش عذرخواهی کند و هم نتانیاهو را مجبور به این کار کند.
لینچ میگوید مشخص نیست آیا خشم ترامپ از اسرائیل تغییرات معناداری فراتر از آتشبس ایجاد خواهد کرد یا خیر. اسرائیل با استناد به حملات ادعایی حماس، دوباره بخشهایی از غزه را بمباران کرده است. به باور او، اسرائیل میتوانست بهتر عمل کند اگر از لبه پرتگاه عقبنشینی کرده و فرصت ارائهشده توسط آتشبس را برای کاهش تنشهای نظامی و جستوجوی نوعی نظم منطقهای پایدار که تنها از طریق حرکت جدی به سوی دولت فلسطینی ممکن است، میپذیرفت. اما حالا دیگر بازی به هم خورده و ترامپ با وجود اینکه همچنان حامی اسرائیل است؛ اما حاضر نیست هزینه بیمحابای اقداماتش را بپردازد. او وقتی احساس کند منافع خودش یا روابطش با دولتهای عربی آسیب میبیند، از اسرائیل فاصله میگیرد.
لینچ اشاره میکند درگیری طولانیمدت، کاستیهای اسرائیل را آشکار کرده است: دفاع موشکی کامل نیست، اقتصاد نمیتواند جنگ بیپایان را تحمل کند، سیاست داخلی پس از دوره طولانی درگیری آشفته است و ارتش همچنان به آمریکا وابسته است. ویرانی غزه جایگاه اسرائیل در جهان را نابود کرده و آن را منزویتر ساخته است.
اسرائیل دیگر قادر به مهار دشمنانش نیست
مارک لینچ معتقد است اسرائیل نمیتواند خاورمیانه را با بمباران به نظم پایدار تبدیل کند. قدرت نظامی اسرائیل واقعی اما مشروط است و بدون تأمین مجدد مهمات و حمایت آمریکا، جنگ در غزه ادامه نمییابد. تسلط اسرائیل بر سرزمینها و نیروهای دشمن محدود است و حماس، حزبالله و ایران همچنان قدرتمند باقی ماندهاند.
او همچنین اشاره میکند که اسرائیل هنوز بهشدت به حمایت سیاسی و نظامی آمریکا وابسته است و پذیرش دوحزبی آمریکا بهشدت در حال فرسایش است. جمهوریخواهان و ناسیونالیستها شاید دیگر مایل نباشند منافع آمریکا را فدای منافع اسرائیل کنند. لینچ نتیجه میگیرد که باور اسرائیل مبنی بر مهار ابدی دشمنان و برتری مطلق خود، همیشه گمراهکننده بوده و پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دیگر واقعیت ندارد.
مطالب پیشنهادی













