
در این غروب غمانگیز بعد ازمرگ، یاد بکنیم از کوچه «جوانمرگها». از آنها که رفتنشان زودتر از چیزی بود که باید. اگرچه مرگ هر وقت هم که بیاید زود است اما بر این باورم که حتی رضا احدی هم زود رفت چه برسد به مهرداد اولادی و حالا مجید غلامنژاد.
در این قلبها مگر چه میریزند که میمیریم؟

2 جـمــــعــه را با خبرهای مرگ آغاز کردیم. با مرگ که انگار بوگاتی تازهای خریده و برای بازپرداخت اقساطش اضافهکاری دارد. ایران هم جزء مناطق بد آب و هواست و داخل تحریم هم که هست و اضافهکاری و پاداش دارد. این است که میبینید پیرمردهای 90 ساله در سراسر دنیا کیک تولدشان را فوت میکنند و تا صبح چاچا میرقصند و ما اینجا از پنج ساله تا 35سالهمان را به سکته قلبی میسپاریم تا ترکمان کنند! دیروز سه مرگ داشتیم و هر سه از سکته قلبی. از نوه حسین فرکی در پنج سالگی که بیماری قلبی داشت تا سعید کنگرانی و همین مرحوم مغفور و منظور مورد نظر مجید غلامنژاد. سه سکته قلبی در یک روز و تازه این از آنهایی است که رسانهای شده. در قلب ما چه میریزند مگر؟
3 به وقت مرگ باید از چه بنویسیم؟ از زندگی؟ از اینکه طرفمان که بوده و که نبوده؟ مجید غلامنژاد را بیشتر با بازیهایش برای علی دایی در تیمملی میشناسیم. علی دایی اصرار داشت بازیاش بدهد و ما عادت داشتیم بزنیمش. این «ما» که میگویم، کلیتی است از اهالی رسانه و فوتبالدوستان زمانه. مجید غلامنژاد پاسوز دعواهای اهالی رسانه شد با علی دایی تازه سرمربی تیمملی شده. دایی با شرایطی جنجالی و با دخالت رئیسجمهور وقت به ناگاه سرمربی تیمملی شد و به ناگاه هم کنارش گذاشتند. نه آمدنش درست بود و نه رفتنش و مجید غلامنژاد بازیکنی بود که باید هزینه این رفتار را میپرداخت. جوان و تازهکار بود و غیر از اعتماد سرمربیاش علی دایی پشتوانه دیگری نداشت. جنگید تا ماندگار شود و نشد. دایی که رفت، او هم به آرامی کنار رفت. حضورش در استقلال بهعنوان بزرگترین باشگاهی که در تمام زندگی در آن بازی کرده با آماری بسیار نازل و در حد هشت بازی به پایان رسید. بعدها در پیچوخم فوتبال ایرانی گم شد و دیگر برنگشت تا امروز که در 35 سالگی زندگی را وداع گفت.
4 چگونه به یادش بیاوریم در این عصر دلانگیز جمعه اضافهکاری مرگ بابت پرداخت بهموقع اقساط بوگاتی تازهاش؟ او قرار بود سمبلی باشد از نسل جوانهایی که دایی به فوتبال ایران معرفی میکند و بهجایی هم نرسید. در لیگ بازی کرد و بازیکن بدی هم نبود اما سابقه بازیاش برای علی دایی در تیمملی همیشه روی کارنامهاش سنگینی میکرد. مرگ او را هم زود از ما گرفت مثل مهرداد اولادی، همبازی دیگرش در استقلال.
5 و در این غروب غمانگیز بعد ازمرگ، یاد بکنیم از کوچه «جوانمرگها». از آنها که رفتنشان زودتر از چیزی بود که باید. اگرچه مرگ هر وقت هم که بیاید زود است اما بر این باورم که حتی رضا احدی هم زود رفت چه برسد به مهرداد اولادی و حالا مجید غلامنژاد.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار
