از نفت تا آب؛ تغییر محور قدرت در جهان نو

وقتی از آفریقا سخن می‌گوییم، ذهن بیشتر ما به‌سوی خشکسالی و زمین‌های خشک می‌رود؛ اما قلب قاره، یعنی حوضه رودخانه کنگو، تصویری کاملاً متفاوت دارد. این منطقه به‌جای بیابان، پر از باران است؛ زمین‌هایی پهناور و حاصل‌خیز که قرن‌هاست تنها بخش کوچکی از ظرفیت خود را به کار گرفته‌اند.

  • ۱۴۰۴-۰۸-۰۴ - ۲۰:۵۹
  • 00
از نفت تا آب؛ تغییر محور قدرت در جهان نو

فرصت‌های طلایی کشاورزی و دامداری در حوضهٔ آبریز کنگو

فرصت‌های طلایی کشاورزی و دامداری در حوضهٔ آبریز کنگو

زهرا کاظمی، پژوهشگر حوزه آب دانشگاه تربیت مدرس: در دل قاره‌ای که بسیاری آن را با خشکی، فقر و بی‌ثباتی می‌شناسند، رودخانه‌ای جریان دارد که نماد حیات و ثروت طبیعی آفریقاست؛ رودخانه کنگو. این رودخانه عظیم، دومین رود پرآب جهان پس از آمازون است و حوضه آبریز آن بیش از ۴ میلیون کیلومترمربع را در بر می‌گیرد؛ یعنی وسعتی تقریباً برابر با کل اروپای غربی. بیش از 1۰۰ میلیون نفر از ساکنان ده کشور آفریقایی به این رودخانه و شاخه‌هایش وابسته‌اند و حیات جنگل‌های استوایی، کشاورزی، انرژی و حتی فرهنگ مردم این سرزمین با آب آن گره خورده است.
در جهانی که بحران آب به دغدغه‌ای جهانی تبدیل شده، حوضه کنگو را باید «قلب آبی آفریقا» نامید؛ جایی که بارش سالانه در بخش‌هایی از آن به بیش از ۲۵۰۰ میلی‌متر در سال می‌رسد، جنگل‌های انبوه، رطوبت دائمی و رودخانه‌هایی پرآب چهره‌ای از فراوانی و ظرفیت را ترسیم کرده‌اند. اما در کنار این نعمت، کمبود زیرساخت، ضعف حکمرانی و فقر تاریخی باعث شده‌اند که این منابع عظیم همچنان به موتور توسعه واقعی تبدیل نشوند. کنگو و کشور‌های هم‌جوار آن، مانند زامبیا، آنگولا، گابن، جمهوری کنگو، روآندا و بوروندی، از لحاظ منابع طبیعی جزء غنی‌ترین مناطق جهان‌ هستند؛ اما در عین حال از فقیرترین اقتصاد‌ها به‌شمار می‌آیند. این پارادوکس، یعنی فراوانی منابع و نبود توسعه، تصویری واقعی از چالش‌های آفریقاست. آب در این میان هم فرصت است، هم گره کور توسعه.
رودخانه کنگو با سرشاخه‌های متعدد مانند لوالابا، کاسای و اوبانگی، نه‌تنها برای آبیاری و تولید غذا بلکه برای تولید برق، حمل‌ونقل، شیلات و حتی گردشگری ظرفیت‌های کم‌نظیری دارد. در دل مسیر رودخانه، آبشار‌های عظیمی مانند اینگا و در ادامه آن سد‌های اینگا قرار گرفته‌اند که ظرفیت بالقوه تولید بیش از ۴۰ گیگاوات برق را دارند؛ یعنی بیش از سه‌برابر کل تولید برق‌آبی ایران. با وجود این، تنها بخش اندکی از این توان بالفعل شده است. در کنار ظرفیت انرژی، پتانسیل کشاورزی منطقه بسیار قابل تأمل است. خاک‌های حاصل‌خیز، بارندگی فراوان و منابع سطحی گسترده، امکان تولید محصولات متنوعی چون برنج، ذرت، نیشکر، قهوه، کاکائو و روغن پالم را فراهم کرده است. با این حال، بخش زیادی از زمین‌های قابل کشت هنوز بایر یا نیمه‌فعالند، زیرا زیرساخت‌های حمل‌ونقل، فناوری‌های آبیاری و سرمایه‌گذاری کافی وجود ندارد.
از منظر اقلیمی، حوضه کنگو در سه منطقه متمایز تقسیم می‌شود: بالادست‌های مرطوب و کوهستانی در شرق (زامبیا، روآندا، بوروندی و تانزانیا)، مناطق جنگلی و بارانی میانه (جمهوری دموکراتیک کنگو و جمهوری آفریقای مرکزی) و دشت‌های پست و نیمه‌مرطوب پایین‌دست (گابن، آنگولا و جمهوری کنگو). این تنوع اقلیمی، ترکیبی از منابع آب، خاک و پوشش گیاهی را فراهم آورده که به‌راحتی می‌تواند مبنای برنامه‌های توسعه کشاورزی و دامداری در مقیاس بزرگ قرار گیرد. اما در کنار فرصت‌ها، چالش‌هایی جدی نیز وجود دارد. جنگل‌زدایی برای تأمین سوخت، بهره‌برداری غیراصولی از معادن، تغییرات اقلیمی و ضعف نهاد‌های مدیریت آب از جمله تهدید‌هایی‌اند که آینده پایداری این حوضه را زیر سؤال برده‌اند.
در این میان، ایران تجربه‌ای دوگانه از مدیریت منابع آب را در اختیار دارد؛ تجربه‌ای که هم شامل موفقیت‌های مهندسی و هم اشتباهات پرهزینه سیاستی و مدیریتی است. سدسازی‌های بی‌رویه، برداشت‌های بی‌برنامه و فشار بر سفره‌های زیرزمینی، چهره منابع آب کشور را دگرگون کرده‌اند. جهان امروز در مرحله‌ای قرار دارد که از دوران مهندسی سازه‌محور به سمت مدیریت سازگار با اقلیم و مشارکت مردمی حرکت می‌کند؛ تغییری که اگر با صداقت و انتقال تجربه همراه شود، می‌تواند برای کشور‌های پرآب اما کم‌زیرساخت آفریقایی بسیار ارزشمند باشد. دیپلماسی آبی ایران، اگر بر پایه یادگیری متقابل و گفت‌وگوی فنی و مدیریتی بنا شود، می‌تواند پلی میان تجربه و امید بسازد.
آب در کنگو نه فقط منبع حیات، بلکه زبان مشترک توسعه است. همان‌طور که در قرن بیستم نفت محور سیاست‌های جهانی بود، در قرن بیست‌و‌یکم این آب است که می‌تواند پیوند‌های تازه‌ای میان ملت‌ها و دولت‌ها بسازد. شاید زمان آن رسیده که ایران، با تجربه تاریخی خود در سازگاری با کم‌آبی، با درک درهم‌تنیدگی دیپلماسی انرژی، دیپلماسی آبی و دیپلماسی غذایی آب را به ابزاری برای پیوند جنوب‌جهانی تبدیل کند؛ جایی که حوضه آبریز کنگو می‌تواند نقطه آغاز آن باشد.

فرصت‌های طلایی کشاورزی و دامداری در حوضهٔ آبریز کنگو

وقتی از آفریقا سخن می‌گوییم، ذهن بیشتر ما به‌سوی خشکسالی و زمین‌های خشک می‌رود؛ اما قلب قاره، یعنی حوضه رودخانه کنگو، تصویری کاملاً متفاوت دارد. این منطقه به‌جای بیابان، پر از باران است؛ زمین‌هایی پهناور و حاصل‌خیز که قرن‌هاست تنها بخش کوچکی از ظرفیت خود را به کار گرفته‌اند. جنگل‌های بارانی، خاک‌های آبرفتی و رود‌هایی پرآب، ترکیبی ساخته‌اند که از منظر کشاورزی و دامی، یکی از مستعدترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. در کشور‌های این حوضه، از زامبیا و آنگولا گرفته تا جمهوری دموکراتیک کنگو و گابن، زمین‌های وسیع و دست‌نخورده‌ای وجود دارد که هنوز به‌صورت سنتی و محدود کشت می‌شوند. با این حال، داده‌های سازمان خواروبار جهانی نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد زمین‌های قابل کشت در این کشور‌ها هنوز بلااستفاده است. این یعنی میلیون‌ها هکتار زمین آماده برای توسعه کشاورزی بدون نیاز به جنگل‌زدایی.
در این میان، رودخانه‌ها و شاخه‌های فرعی کنگو منابع آبی فراوانی را در دسترس کشاورزان قرار داده‌اند. برخلاف بسیاری از مناطق آفریقا که وابسته به باران‌های موسمی‌اند، در بخش‌های میانه و پایین‌دست حوضه آبریز کنگو امکان کشاورزی دائمی وجود دارد. با استفاده از سامانه‌های ساده پمپاژ یا آبیاری ثقلی، می‌توان چندین فصل کشت در سال داشت. چنین شرایطی، ظرفیت بی‌نظیری برای پروژه‌های کشت فراسرزمینی ایجاد می‌کند؛ پروژه‌هایی که ایران می‌تواند یکی از بازیگران آینده آن باشد. کشت فراسرزمینی، به‌ویژه در کشور‌های دارای زمین‌های وسیع و منابع آبی غنی، فرصتی استراتژیک برای تأمین امنیت غذایی ایران در آینده محسوب می‌شود. درحالی‌که کشور ما با محدودیت منابع آب و خاک روبه‌رو است، حوضه کنگو شرایطی دارد که می‌تواند به پشتیبان امنیت غذایی ایران بدل شود. از تولید غلات و حبوبات گرفته تا دانه‌های روغنی، ذرت و خوراک دام، همه در این منطقه قابل تولید در مقیاس بالا هستند.
در جمهوری دموکراتیک کنگو، خاک‌های عمیق و آبرفتی در امتداد رودخانه‌های لوالابا و کاسای، بستر ایدئالی برای کشت برنج و ذرت فراهم کرده‌اند. در جنوب زامبیا و آنگولا، شرایط اقلیمی نیمه‌گرمسیری امکان کشت سویا و نیشکر را فراهم می‌کند. روآندا و بوروندی، با اقلیم کوهستانی و رطوبت بالا، مناسب‌ترین مناطق برای تولید چای، قهوه و میوه‌های گرمسیری‌اند. در شمال، جمهوری آفریقای مرکزی با دشت‌های باز و چراگاه‌های وسیع، ظرفیت بالایی برای پرورش دام دارد.
فراتر از کشاورزی، دامداری در حوضه آبریز کنگو نیز در مراحل ابتدایی توسعه است. درحالی‌که مراتع فراوان و منابع آبی دائم وجود دارد، تولید لبنیات و گوشت در بسیاری از کشور‌ها کمتر از نیاز داخلی است. این شکاف، فرصتی برای ورود سرمایه و فناوری در حوزه دامپروری صنعتی، اصلاح نژاد و صنایع تبدیلی است. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از تجربه‌های خود در دامداری نیمه‌صنعتی و تولید خوراک دام، نقشی سازنده در این مسیر ایفا کند.

متن کامل گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران